به گزارش مجله خبری نگار، در روزها و هفتههای اخیر و همزمان با آغاز مذاکرات هستهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا با میانجیگری دولت عمان، شاهد کاهش قابل توجه قیمت دلار بودهایم. در این راستا، قیمت اسکناس آمریکایی که تا قله ۱۰۵ هزار تومانی را هم فتح کرده بود پله پله کاهش یافته و اکنون در محدوده ۸۰ هزار تومان است. به تناسب کاهش قیمت دلار شاهد کاهش قابل توجه قیمتها در بازار طلا هم بودهایم.
برخی صاحب نظران و تحلیلگران اقتصادی به این مساله اشاره دارند که اگر برونداد مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا یک توافق تازه باشد، بر شدت ریزش قیمتها در بازارهای طلا و ارز نیز افزوده خواهد شد. با این همه، یک سوال که ذهن بسیاری از مخصوصا افکار عمومی را به خود جلب کرده این است که چرا با کاهش قیمت دلار، شاهد کاهش قیمت کالاهای مورد نیاز مردم نیستیم؟
به بیان ساده تر، چرا با اندک افزایش قمیت دلار شاهد افزایش ملموس قیمت کالاهای مختلف هستیم، اما وقتی کاهش قیمت دلار اتفاق میافتد، روندی مشابه را در حوزه قیمت کالاها و خدمات شاهد نیستیم؟ برای پاسخ به این پرسش، باید دو مولفه مهم را مد نظر داشت.
بیشتر بخوانید
مقاومت در برابر کاهش قیمت
اول اینکه سطح انتظارات تورمی در اقتصاد ایران بالاست. این مساله خود به یک عامل ذهنی قوی تبدیل شده که مانع از کاهش قیمت کالاها و خدمات میشود. تئوریسینهای اقتصادی از این موضوع با عنوان "چسبندگی قیمتها"یاد میکنند. این بدان معناست که، چون عمده فعالان اقتصادی و بازار، با توجه به تجربیات تاریخی، روند قیمت کالاها و خدمات در ایران را صعودی ارزیابی میکنند، از این رو، در شرایطی نظیر وضعیت فعلی که قیمت دلار رو به کاهش میرود، شاهد بروز مقاومتهای جدی در امر کاهش قیمت کالاها و خدمات هستیم (در واقع، این روند موقتی تصور میشود) و آنطور که باید و شاید، کاهش قیمتها به صورت عملی اتفاق نمیافتد.
نکته دوم اینکه در سالهای گذشته تحت تاثیر نوسانات اقتصادی در ایران و گره خوردن قابل توجه اقتصاد به سیاست در کشورمان، شاهد شرطی شدن بالای اقتصاد ایران بودهایم. درست به همین دلیل است که میبینیم با اندک تغییری در فضای معادلاتِ مخصوصا مربتط با حوزه سیاست خارجی ایران، قیمتها در بازارهای طلا و ارز کشورمان بالا یا پایین میروند. این شرطی شدن برای اقتصاد یک سمّ مهلک است. موضوعی که پیش از این مقامهای ارشد کشورمان از جمله مقام معظم رهبری نیز نسبت به آن هشدار دادهاند. حال با در نظر گرفتن این مولفه، اینکه میبینیم با کاهش قمیت دلار، تغییر محسوسی در قیمت کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم رخ نداده تا حد زیادی ریشه در این واقعیت دارد که اقتصاد ایران و فعالان این حوزه، هنوز تصور روشنی از آینده ندارند و عدم قطعیتهای جدی در اقتصاد کشورمان حاکم هستند.
ورای همه این ها، اقتصاد کشورمان بیش از اینکه به کاهش قیمتها و ثبات خو گرفته باشد، عمدتا عادت به قیمتهای صعودی دارد و روندهای صعودی در حوزه قیمت کالاها و خدمات را به دلیل مولفههای عمدتا متعدد سیاسی، محتملتر ارزیابی میکند. موضوعی که باید مورد توجه مردم و البته تصمیمی سازان مهم در کشورمان باشد و برای آن تدبیری جدی اندیشیده شود.