کد مطلب: ۵۵۸۶۲۹
گفتگو با استاد سید مهدی سیدی درباره روایت‌های شاهنامه از رویداد‌های سرخس و همچنین بررسی دلایل نیامدن داستان آرش کمانگیر در شاهنامه فردوسی

به گزارش مجله خبری نگار، «سرخس» که امروزه ما آن را به عنوان یکی از شهر‌های مرزی استان خراسان رضوی می‌شناسیم از جمله مکان‌های باستانی ایران به شمار می‌آید که شناخت برخی محل‌های این منطقه نقشی بنیادین در درک دقیق برخی روایت‌های شاهنامه فردوسی دارد. درباره وجه تسمیه این شهر برخی معتقدند کیکاووس، زمینی را به سرخس (پسر گودرز) داد.

سرخس هم در آن جا شهری بنا کرد و نام خود را بر آن نهاد. شهر سرخس، هم به دلیل تغییرات مرزی تاریخی میان ایرانیان و تورانیان و هم به دلیل حضور رستم و دیگر قهرمانان اسطوره‌ای شاهنامه در این منطقه دارای اهمیت ویژه‌ای است. نامجای‌هایی مانند شیر (شیر تپه کنونی)، کاسه رود و ... از جمله مکان‌هایی است که حکیم توس در اثر ماندگار خود به آن اشاره کرده است، اما درباره این که مرز ایران و توران در گذشته‌های دور حدودا در چه نقطه‌ای قرار داشته و تیر آرش کماندار کجا فرود آمده و مرز را تعیین کرده، همواره سوالاتی وجود دارد که پاسخ‌هایی نیز به آن‌ها داده شده است.

سوال این جاست که آیا می‌توان به همه پاسخ‌ها اطمینان کرد؟ برای رسیدن به پاسخ موثق در این باره با استاد سید مهدی سیدی فرخد، نویسنده کتاب «فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه» گفتگو کرده‌ایم.

چرا در شاهنامه نامی از آرش به میان نیامده است؟

استاد سیدی درباره چگونگی تعیین مرز ایران و توران و وقایع تاریخی آن و همچنین در پاسخ به این سوال که چرا داستان پرتاب تیر آرش و وقایع مربوط به آن در شاهنامه فردوسی نیامده می‌گوید: پیش از پرداختن به موضوع مرز‌های ایران و توران که دارای اهمیت فراوانی است در پاسخ به این سوال متداول که چرا نامی از آرش در شاهنامه نیامده است، باید گفت، زمانی که ساسانیان پادشاهی را به دست گرفتند به‌طورکلی اشکانی زدایی را در دستور کار خود قرار داده بودند و آرش هم که از قهرمانان اشکانی بود از این گزند در امان نماند؛ به همین دلیل در شاهنامه، رد پایی پررنگ از آرش نمی‌بینیم. درباره ماجرای پرتاب تیر آرش و محل فرود آمدن این تیر باید گفت، وقتی آرش تیر را پرتاب می‌کند تیرش کنار جیحون بر تنه جوز بنی (درخت گردویی) فرود می‌آید و به این طریق مرز ایران و توران تعیین می‌شود که البته این مرز، سال‌های بعد دچار تغییراتی می‌شود.

وی در ادامه با اشاره به تغییرات مرز توران و ایران می‌افزاید: بی‌تردید آگاهی از مرز دقیق ایران و توران در فهم درست‌تر روایت‌های شاهنامه تاثیر فراوانی دارد. در این حوزه در ذهن تعداد زیادی از شاهنامه‌خوان‌ها همواره ابهاماتی درباره نامجای‌های شاهنامه فردوسی وجود دارد. برای شفافیت این موضوع باید این توضیح را ارائه دهیم که از رود جیحون به بعد متعلق به توران و افراسیاب بوده، همین طور از جیحون به سمت خاک ایران متعلق به ایران بوده است. اتفاق مهمی که پس از تغییر این مرز رخ داده و فردوسی به آن اشاره کرده از این قرار است که افراسیاب جوان (در زمان پادشاهی نوذر) در اولین یورشی که به ایران آورد، دهستان (جایی واقع در گوشه جنوب شرقی دریای خزر) را تصرف کرد، بعد از کشتن نوذر، افراسیاب حتی تا سرزمین ری پیشروی کرد. در آن زمان با آن که زال و رستم به میدان آمده بودند، ایرانی‌ها شکست خوردند و تورانی‌ها اعلام کردند که ما مرز‌های کنونی را قبول نداریم و سهم ما باید بیشتر باشد و همین سخن، نقطه آغازین تغییر مرزی بود که تیر آرش سرحدات آن را مشخص کرده بود، همین اعتراض از سوی تورانیان باعث شد مرز را از جیحون به مسافت ۵۰۰ کیلومتر به سمت ایران جلو بکشند و درنتیجه، کوه مزدوران امروزی (در اصل مرز توران) در جنوب غرب سرخس امروزی به‌عنوان مرز تعیین شد.

سودابه در بیشه پری‌های سرخس

سید مهدی سیدی تصریح می‌کند: بعد از این که مرز تعیین می‌شود برخی قهرمانان شاهنامه این مرز‌ها را نادیده می‌گیرند و هفت گرد ایرانی به شکارگاه بیشه افراسیاب در جوار سرخس می‌روند و سودابه را در بیشه پری‌ها در نزدیکی سرخس پیدا می‌کنند، سپس اتفاقات بعدی رخ می‌دهد. برای درک بهتر محل نخجیرگاه
«بیشه افراسیاب» که رستم و یارانش پس از تغییر مرز ایران و توران سرمستانه به آن جا پا گذاشته بودند، باید این توضیح داده شود که بیشه افراسیاب درست در میانه خمیدگی «کشف رود» تا پیوستن به شهر «تجن» قرار داشته که اکنون بیشه پسته دیمی است مشهور به «شورلق» که از مراتع و شکارگاه‌های مهم خراسان بوده است. اگر شما روزی در همین مرتع و نخجیرگاه قدم بزنید در یک دست «زورابد و رود آب» کشف رود یا رود شهد را می‌بینید و در دیگر سمت خود، شهر سرخس و بیابانی که به‌سوی مرو است. درنتیجه توصیف زیر برای محل شکار «هفت گردان» کاملاً با جغرافیای منطقه سازگاری دارد:

به نخجیرگاه رد افراسیاب
ز یک دست ریگ و ز یک دست آب
دگر سو سرخس و بیابانش پیش
گله گشته بر دشت آهو و میش
همه دشت پر خرگه و خیمه گشت
از انبوه آهو سراسیمه گشت

شیر باستانی سرخس در شاهنامه

سیدی می‌گوید: وقتی کیخسرو پس از کشته شدن سیاوش به ایران می‌آید و تاج پادشاهی را به سر می‌گذارد، ماجرای جنگ دوازده رخ و ماجرا‌های خواندنی دیگری اتفاق می‌افتد که باید آن را در شاهنامه بخوانید. شارحان شاهنامه در تشخیص درست این مرز‌ها دچار اشتباهاتی شده اند و در نتیجه در تفسیر شاهنامه سردرگم مانده اند. این پژوهشگران باید به این نکته توجه داشته باشند که هم اکنون در سرخس تپه‌ای باستانی به نام شیر (شیر تپه کنونی)، کنار تجن و در نزدیکی «پل خاتون» وجود دارد که قدمت آن به ۴۰۰۰ سال می‌رسد که مرز ایران از این محل و زورابد (زور آباد، صالح آباد کنونی) تا کوه‌های مرز تور ادامه می‌یافت. مرز‌های دو کشور را به شرح زیر تعیین کرده بودند:

ز رودابد و شیر تا مرز تور
وزان بخش گیتی به نزدیک و دور
روارو چنین تا به چین و ختن
سپردند شاهی بدان انجمن

در زمان تعیین مرز‌های ایران و توران توسط سران دو کشور به هنگام پادشاهی زو طهماسب که ایران در موضع ضعف بوده و توران در موضع قدرت آمده است:

بر آن برنهادند هر دو سخن
که در دل ندارند کین کهن
ببخشند گیتی به‌رسم و به داد
ز کار گذشته نیارند یاد
ز رودابد و شیر تا مرز تور
از آن بخش گیتی به نزدیک و دور
روارو چنین تا به چین و خُتَن
سپردند شاهی بدان انجمن

سیدی در تشریح موقعیت شیر (شیر تپه کنونی) می‌افزاید: ظاهراً شیر و دهنه آن نقطه‌ای استراتژیک به‌حساب می‌آمده است. اگرچه نمی‌دانیم دهانه شیر «سرخس در این ماجرا دقیقاً کجا بوده و چه ارتباطی با «شیر تپه» کنونی داشته، اما تردیدی نیست که حدود شیر تپه محلی استراتژیک برای عبور از کاسه رود به بادغیس و پیرامون هرات همچنین ورود به خراسان کنونی از طریق زورابد (رودابد) بوده است.

منبع: خراسان

برچسب ها: شاهنامه سرخس
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر