به گزارش مجله خبری نگار،زهره رمزی بازیگر ایرانی ساکن آمریکا که در زمینه مدلینگ و خرید و فروش زمین هم فعالیت داشت، پس از سالها مبارزه با سرطان سینه در ۲۰ دی ۱۴۰۱، در لاس وگاس درگذشت. این بازیگر در سالهای جوانی با ویدا قهرمانی، مسعود اسداللهی و عبدالعلی همایون، در یک گروه تئاتری در آمریکا فعالیت میکردند. زهره رمزی آخرین بازمانده این گروه هنری بود.
زهره رمزی در سالها مبارزه با سرطان درخصوص بیماری خود صحبت کرده بود. در سال ۲۰۰۳ وقتی پزشکان برای اولین بار بیماری او را در مراحل اولیه تشخیص داده بودند، او مسئله را جدی نگرفت و درمانش را شروع نکرد. اما در سال ۲۰۰۷ متوجه شد که سرطانش پیشرفت کرده است. با اینکه او روحیه خود را در این سالها حفظ کرده بود، اما با وجود درمانها سرطان به استخوانهای او راه یافته بود. او چندین بار سرطانش را مهار کرد، اما پس از سالها مبارزه مغلوب آن شد.
زهره رمزی میگفت: «من همیشه اراده قوی و عشق به زندگی داشته ام، من از صبح که بیدار میشوم، چه آن روزها که نوجوان بودم و یا خیلی جوان و چه امروز که کوله باری از تجربه با خود دارم و هنوز خود را پرانرژی و جوان میدانم، آن روی سکه زندگی، یعنی زیبایی و خوشبختی و بهره از همه خوبیها و امتیازات زندگی را میبینم، من همیشه بدیها وزشتیها و شکستها را کوچک میشمارم، چون من از نوجوانی در صحنه تحصیل و کار بوده ام.
زهره رمزی در مورد علاقه اش به بازیگری گفته بود: «من با بازیگری بزرگ شده ام، از ۵ سالگی و سال اول دبستان با بازیها و خواندنها و رقصیدن ها، معلمین مدرسه مان را در شیراز کلافه کرده بودم، خودم میدانستم که هنر بازیگری در همه روح و تن من جاری است، حتی زمانی که با خانواده به مهمانی میرفتم، در بازگشت به خانه، نقش همه مهمانان را بازی میکردم و پدر ومادر و مادر بزرگم را از خنده روده بر میکردم. اینگونه عشق بازیگری در همه وجود من ریشه دواند.
بعدها او در تاترهای مدرسه به عنوان بهترین بازیگر معرفی میشد. آن روزها گوهر خیراندیش و همسرش جمشید اسماعیل خانی در تاتر شیراز فعال بودند، اسماعیل خانی اولین کسی بود که او را دعوت به بازی رسمی کرد. بعد که زهره برای تحصیل به لندن رفت، در تاترهای کالج محل تحصیلش روی صحنه میرفت، ضمن اینکه در رشته کامپیوتر و مدلینگ و میکاپ کلاسهایی را میگذراند.
زهره رمزی در خصوص ازدواجش گفته بود: «به ایران برگشتم، ازدواج کردم وسپس باز به لندن آمده و بعد راهی امریکا شدم، سال ۱۹۷۹ به اتفاق شوهر و پسرم به سانفرانسیسکو رفتیم، من در سن حوزه به کالج مدلینگ رفتم، کوچ ما ادامه داشت، به نیویورک وکلاسهای رقص انجامید تا سرانجام به لس آنجلس آمدیم ومدرسه بازیگری رفتم.»
زهره رمزی در تلویزیون با پرویز صیاد و مری آپیک، در سری برنامهها و سریالها همکاری کرده بود وحتی گویندگی هم میکرد. در سریالهای صمد هم بازی کرده بود.
بازی در فیلم In to the Night با میشل فایفر و ایرنه پاپاس درهای تازهای روی او گشود، بازی در سریال Young and restless شانس دیگری برای او بود. در ضمن در صحنه تاتر و فیلمهای ایرانی نیز فعال بود، در تاتر هایی، چون «لیلیت» با رضا ژیان و کارگردانی زویا زاکاریان حضور داشت.
«مرگ یزدگرد» با هلن افشان و محمود هاشمی، در «رویای امریکایی» با مسعود اسداللهی، ویدا قهرمانی و عبدالعلی همایون، در نمایش «نقطه بیدار» به کارگردانی پرویز ناظریان، بعدتر در سریال «پیوند» که طرفدارانی داشت، همکاری با موفق با شهیار قنبری، بازی در فیلم «سرحد» به کارگردانی پرویز صیاد و بازی با چارلز برانسون در «قانونی مورفی» ظاهر شد.
او در خصوص ازدواج دومش گفته بود: «در نیمه دوم سالهای ۱۹۹۰ بار دیگر ازدواج کردم، شوهرم مخالف بازیگری ام بود، به اتفاق به لاس وگاس آمدیم، من دوباره به کلاس رفتم، این بار کلاس معاملات املاک بود. فعالیت در این رشته بدلیل ارتباط با مردم برایم دلنشین بود. بعد از ۷ سال، کارمان به جدایی کشید. من دوباره زندگی را از صفر شروع کردم. با خود گفتم باید روی پای خود بایستم، که براستی ایستادم، گرچه فشارهایی روی من بود،، ولی من عادت به گذر از فراز و نشیبها داشتم من عادت به افتادن و دوباره برپای ایستادن داشتم.»
بعد از یک دوره سخت عمل نقاهت، او چند بار در نمایش «مسافران» با مسعود اسداللهی روی صحنه رفت، بعد اسداللهی بیشتر نقش او را فیلمبرداری کرد و به نوعی در نمایش جای داد. زهره رمزی میکوشید تا دوباره به صحنه تاتر برگردد، دلش برای بازی در نقشهای متفاوت و حتی پرتحرک، با احساس و یا کمدی تنگ شده بود.
منبع:روزیاتو