به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: دکتر حامد رحیم پور: شش روز از مرگ غم انگیز مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی میگذرد. اتفاق دردناکی که احساسات عموم مردم ایران را جریحه دار کرد. نخستین واکنشهای جامعه، فضای مجازی را پر کرد و همزمان، مقامات کشورمان در ردههای مختلف، متعهد به پیگیری ماجرا و پاسخ گویی به افکار عمومی مردم شدند. در عین حال، اعتراض و ابراز ناراحتی بخشی از مردم فراتر از رسانهها و فضای مجازی شکل گرفت و در برخی شهرهای کشور این شبها تجمعهای گاهی چندصدنفره تشکیل شده است. تجمعاتی که حضور عناصر مشکوک وفرصت طلبانی، چون سلطنت طلبها ومنافقین در آن گزارش شده است. بدیهی است که مطالبه شفافیت و پاسخ گویی درباره این حادثه تلخ و متوجه کردن مسئولان درباره آن از حقوق قطعی همه ایرانیان است که در قانون اساسی نیز به آن تصریح شده است، اما نکته این جاست که رفته رفته میزان خشونت در مقابله با نیروهای انتظامی و همچنین حرفهای گری در نوع مواجهه با اقدامات ضدشورش یا خشونتها نسبت به افراد مذهبی، تخریب اموال عمومی و... نشان از آن دارد که عامل اصلی اتفاقات مردم عادی نیستند. حجم برنامههای تولیدی شبکههای لندنی همه نشان دهنده آمادگی برای چنین بسامدسازی ضدامنیتی در ایران است.
تجربه نشان داده که هروقت مطالبه عمومی شکل میگیرد، رادیکال شدن فضا و سوق دادن مطالبات به سمت آشوب وساختارشکنی اولین نتیجه اش قربانی شدن همان مطالبه است. در کنار همه اینها میدانیم که ایران در مرکز توجهات دشمنانی است که هر کدام به بخشی از این کشور طمع دارند. دشمنانی که اندیشه تقسیم ایران، تضعیف ایران، تنبیه ایران و... را سالها تکرار کرده اند. باید گفت که متاسفانه در بسیاری از اعتراضهای اقتصادی واجتماعی، جریان اعتراض به سمتی میرود که مسئله اصلی معترضان معمولی به حاشیه کشیده میشود و نیاز به کنترلهای انتظامی و حتی امنیتی به وجود میآید. همانند آن چه این شبها دیده شد. هرکدام از اینها که بر موج عصبانیت مردمی آسیب دیده سوار میشود، موجب تضعیف خواست آنها نیز میشود یعنی خواستههای منطقی آنها را به حاشیه موضوعی سیاسی میبرد که نفع بران آن، همان پمپئو، نتانیاهو و رجوی هستند؛ بنابراین باید این طور توصیف کرد که در هر اعتراض معمول و منطقی، کسی که شعار تند میدهد یا درگیر شدن با نیروهای انتظامی را شروع میکند، عملا نوعی مخالفت با مردم را نیز همزمان آغاز میکند.
عبور از این موج هرچند مقطعی، اما هزینه ساز چگونه ممکن است؟ اولا روشنگری و اطلاع رسانی فوری و شفاف از دلایل مرگ نابهنگام مهسا امینی میتوانست مرهمی بر دل سوخته خانواده داغدار وی و آحاد ملت باشد. از سوی دیگر تردیدی نیست که در برخی قوانین و شیوه اجرای آن که هزینههایی این چنین به ملت و نظام تحمیل میکند، شاید اکنون بازنگری مدبرانه و هوشمندانه لازم است. ثانیاً پیگیری مطالبات از کف خیابان قطعا فرایند درستی نیست ومردم معترض به ویژه جوانان و زنان باید به خوبی از ماهیت پشتپرده تحرکات مشکوک در جمع خود آگاه شوند؛ ناآرامیهایی که بیش از هرچیز وحدت ملی و ایرانیت و اسلامیت یک ملت را نشانه رفته و طولانی شدن آن، علاوه بر مختل کردن زندگی عادی مردم، ممکن است مانند سال ۸۸ تشدید تحریمهای بینالمللی (و به تبع آن اقتصادی) را در پی داشته باشد.
خلاصه آن که بازنده رادیکال شدن فضای این شبها همان افرادی هستند که پیگیر شفافیت ومشخص شدن ابعاد دقیق ماجرای اخیرند و برنده آن دشمنانی هستند که هر کدام از آنها به بخشی از این کشور چشمداشت و طمع دارند.