به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: تصاویر اقدام تحسینبرانگیز همسر یک پاکبان میبدی که با هزینه شخصی، سطلهای زباله را نقاشی کرده تا به زیباسازی شهرش کمک کند، در سایتها و شبکههای اجتماعی پربازید شده است. او حالا علاوه بر سطلهای زباله، روی درهای آهنی که صاحبخانه اجازه بدهد و تمایل داشته باشد، نقاشی میکشد و بعضی دیوارهای شهر را به بوم نقاشی خودش تبدیل میکند تا طرحهای ماندگاری را روی آنها به یادگار بگذارد. در پرونده امروز با «نجمه هاتفی مهرجردی» بانوی هنرمند میبدی درباره دلیلش برای نقاشی کشیدن روی سطلهای زباله و... گفتگو کردیم.
او درباره علاقهاش به نقاشی و این که از چه زمانی متوجه استعدادش به این رشته شده، میگوید: «پس از دوران راهنمایی میخواستم رشته تحصیلی خودم را مرتبط با نقاشی انتخاب کنم، چون علاقه زیادی به آن داشتم، اما با اصرار مادرم که معتقد بود دختر باید دوخت و دوز بلد باشد، خیاطی را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم، اما اصلا این رشته را دوست نداشتم، نقاشی کردن را دوست داشتم و سالهاست که در هر فرصتی روی کاغذ نقاشی میکشم. خیاطی را هم ادامه ندادم و الان اصلا خیاطی نمیکنم.»
او درباره اینکه آیا همچنان روی دیوار و سطلهای زباله نقاشی میکند یا نه، میگوید: «بله، همچنان نقاشی میکشم. ماجرای شروع این کار هم برمیگردد به چند سال پیش. یک روز که ناراحت بودم، آمدم در کوچه و شروع کردم روی در آهنی یک باغ نقاشی کردن. صاحبان آن باغ دو برادر بودند که اجازه دادند روی درهای باغشان نقاشی بکشم. آن روز، هر کسی نقاشی من را میدید، تشویقم میکرد و همین باعث شد تا انگیزهام بیشتر شود. متوجه شدم که دیگران هم از این نقاشیها لذت میبرند».
او درباره وسایل مورد نیازش برای نقاشیکشیدن میگوید: «راستش را بخواهید، ما وضعیت مالی خوبی نداریم، چون همسرم کارگر است و درآمد چندانی ندارد. به همین علت اوایل با گچپارههای ساختمانی و سوزاندن چوب و تبدیل آن به زغال شروع به نقاشی کردم. روی سطلهای زباله با رنگ نقاشی میکنم که از چند وقت پیش به لطف آقای شهردار، به من چند سطل رنگ میدهند. تا قبل از آن، شهرداری با من همکاری نمیکرد. الان آقای شهردار دستور داده تا روی بعضی دیوارهای شهر نقاشی کنم که از ایشان خیلی ممنون هستم. برای نقاشی کشیدن روی در هم که وسایل کارم شامل زغال و چند تکه گچ است. معمولا اینها را مردم برایم میآورند. مثلا در یک مورد، گچها را یک روحانی برایم آورد، تکه گچهای رنگی را هم بچههای محله برایم آوردند.»
این بانوی هنرمند درباره اینکه چطور طرح نقاشیهایش را انتخاب میکند، میگوید: «نقاشیهایی که روی دیوار و درها میکشم، معمولا درباره موضوعات مذهبی است. به عنوان آخرین کارم، چند وقت پیش خداوند به من نیرو داد تا نقاشی امام حسین (ع)، حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) را روی یک دیوار بکشم که توجه هیئت محلهمان را هم جلب کرد و از من، تقدیر کردند. درباره این که چطور نقاشی میکشم هم باید بگویم، ابتدا روی طرح نقاشی فکر میکنم و بعد از آن با افکاری که ناخودآگاه به ذهنم میآید در زمانی حدود نیم ساعت نقاشیاش را میکشم».
از او درباره هدفش از نقاشی کشیدن روی سطلهای زباله میپرسم که میگوید: «احساس عجیبی به این کار دارم. حسی در من میگوید که تو نقاشی بکش، حتی اگر یک نفر با دیدنش حالش خوب شود، یک روزی یک اتفاق خوبی برای تو هم خواهد افتاد. میخواهم این یادگاریهایم برای شهرم بماند. فقط میخواهم دل مردم را شاد کنم، روحیه مردم میبد را با این نقاشیها عوض کنم و فقط حرف زباله و مریضی در اطراف این سطلها نباشد. میخواهم تنوعی در شهرم ایجاد کرده باشم، البته آنقدر که از دستم برمیآید».
از او میپرسم که آیا تا امروز از نقاشی کشیدن برای دیگران، کسب درآمد هم کرده است یا نه؟ که میگوید: «من تا چهار یا پنج ماه پیش اصلا نمیدانستم چگونه به مردم نشان دهم که نقاشی کردن را بلد هستم تا بتوانم از آن درآمد داشته باشم، اما الان قرار است با شهرداری همکاری کنم، برایشان نقاشی بکشم و به من دستمزد بدهند. در آینده هم امیدوارم با کشیدن نقاشی روی دیوارهای خانههای مردم، درهای باغها و... بتوانم هم حس خوبی به مردم بدهم و هم کمکی به زندگی خودم و خانوادهام کرده باشم».
این بانوی هنرمند میبدی، ۴۰ ساله است و دو فرزند دارد. او در پایان یک درخواست هم دارد و میگوید: «استعداد دخترم از من خیلی بیشتر است، تنها خواهش من این است که لازم نباشد تا او هم مانند من سالها در تنهایی نقاشی بکشد و در ۴۰ سالگی، همه متوجه استعدادش بشوند. دخترم نقاشیهای بسیار زیبایی میکشد، ولی تا امروز، حتی نتوانسته ام او را در یک کلاس نقاشی ثبت نام کنم».