مجله خبری-سبک زندگی نگار: تمام آدمهای موفق، با گامهایی که روز به روز برداشتهاند به موفقیت رسیدهاند. اگر چه گاهی نیز تصمیمهایی ناگهانی گرفتهاند، اما به طور کلی موفقیت آنها مدیون عادتها و کارهای روتین سادهای بوده که روزانه انجام دادهاند.
شما چطور؟ آیا از عادت بد خود آگاه هستید؟ آیا کارهای روزانهی خود را ارزیابی میکنید؟ ما معمولا نوک پیکان نگاهمان فقط به سمت یک موفقیت بزرگ است، اما آیا تا حالا شده مکث کنید و به قدمهای کوچکی که به سمت موفقیت برمیدارید نگاه کنید؟ تا حالا شده که بابت هر گام کوچک رو به جلو، جشن بگیرید تا انرژی و انگیزهی بیشتری برای باقی راه بهدست آورید؟
خلاصهی کلام اینکه؛ اگر به دنبال موفقیت بیشتر در زندگی و کار هستید، بایستی از تغیرات در عادتهای روزانهی خود شروع کنید. بایستی با دقت، تمام عادتهایی بدی که شما را از رسیدن به موفقیت دور میکند مورد بررسی موشکافانه قرار دهید و اگر به یک عادت بد رسیدید، آن را ترک کنید. ترک عادتهای بد، و به دست آوردن عادتهای خوب، اولین گام حیاتی برای کسب هر موفقیتی است.
در ادامه، میپردازیم به ۱۰ عادت بد که مانع رسیدن به موفقیت است:
وقتی صبح از خواب بیدار میشوید و قرار است یک عالمه کار مهم و ضروری را باهم انجام دهید، تنها اتفاقی که میافتد چیزی نیست جز عجله و شتابی کورکورانه برای انجام کارها، و خروج از منزل و از دست دادن لحظهی ارزشمند صبحگاهی. در صورتیکه شما میتوانستید این فرصت گرانبهای صبحگاهی را با برنامهریزی بهتری، تحت کنترل خود در آورید.
راه حل است که یک برنامه صبحگاهی خوب برای خودتان طراحی کنید. آنگاه شاهد خواهید بود که چطور در طول روز، هم کارایی بالاتری خواهید داشت و از هم از لحاظ روحی و جسمی در وضعیت بهتری خواهید بود.
وقتی با یک شکست غیرقابل انتظار روبرو میشویم، احساس فلج شدن به ما دست میدهد. این یک عادت بد است. اما اگر عادت کنید که هر روز، به خودتان قوت قلب بدهید و تواناییهای خودتان را به خودتان یادآوری کنید، به هنگام مواجه شدن با یک حادثهی ناگوار، دیگر نسبت به خودتان تردید نخواهید داشت، احساس ناتوانی نمیکنید و قادر خواهید بود برای آن مشکل یک راه حل پیدا کنید.
چیزی که خیلی سریع از کف میرود زمان است و چیزی که برای موفقیت به آن نیاز دارید مدیریت زمان است. مدیریت زمان هم چیزی نیست جز انجام کارها به ترتیب اولویت و اهمیت. با این مقدمه، اهمیت دادن به کماهمیتها وقتی هر روز تکرار شود، یک عادت بد است و مانع بزرگی است برای رسیدن به موفقیت. آنسوی قضیه، اولویت بندی است. یادتان باشد که با یک دست نمیشود تمام هندوانهها را یکمرتبه برداشت. هر بار فقط یک کار. خودتان را مجبور کنید به مدت ۶۰ دقیقه فقط روی انجام یک کار متمرکز شوید؛ و در طول یک روز نیز، نهایتا سه تا کار متفاوت انجام دهید نه بیشتر.
زالوهای زمان میتوانند خیلی نامرعیترین از آن باشند که فکرش را میکنید. مثلا چک کردن دم به ساعت ایمیلهایتان یک زالوی زمان و یک عادت بد است. همچنین آدمهایی که برای از زیر کار در رفتن کارهای خودشان، سراغ شما را میگیرند، مثل زالو عمل میکنند. اما شما با چند گام کوچک، میتوانید خیلی راحت از شر زالوهای زمان در امان باشید: تلفنتان را خاموش کنید یا در حالت مزاحم نشوید قرار دهید. زنگ هشدار گوشیتان را به کار اندازید تا به شما یادآوری کند فلان کار را باید در فلان زمان انجام دهید.
زالوی دیگری هم وجود دارد به نام کمالگرایی. کمالگرایی باعث میشود هیچوقت هیچکاری را انجام ندهید. چیزی که از کمالگرایی افراطی به دست میآورید کوهی از کارهای انجام نشده است که فقط روی هم تلنبار میشوند. اما خبر خوب این است که هر آدمی میتواند عادتها و ویژگیهای ناکارآمد خودش را تغییر دهد، آنها را بهبود بخشد و به سوی بهتر شدن گام بردارد.
با اینکه میدانید خیلی از کارها را میتوانید به دیگران بسپارید، اما یک مانعی هست که اینکار را انجام نمیدهید. آن مانع هم چیزی نیست جز اینکه فکر میکنید خودتان بهتر از دیگران کارها را انجام میدهید. همچنین اگر این عادت بد دارید که بیش از حد بر کارهای بقیه نظارت کنید و مرتبا آنها تصحیح کنید چیزی به دست نمیآوید جز اینکه انگیزه و شوق آن افراد را کور میکنید و در ضمن از میزان دقتتان برای کارهای خودتان نیز کاسته میشود.
یک عادت بد این است که به جای اینکه خیلی سریع، وضعیت شکست یا لغزش خود را بررسی کنید و برای خروج از این موقعیت برنامهریزی کنید، تمرکزتان را کماکان بر روی آن شکست بگذارید. با این کار میافتید در یک دور باطل که فقط انرژی شما را تخیله میکند و هیچ سود دیگری ندارد. شاید فراموش کردهاید که تمام آدمهای موفقی که مورد تحسین شما هم هستند، به میزان زیادی شکست خوردهاند و لغزش داشتهاند. آنقدر که حتی برخی از آنها زبانزد عام و خاص شدهاند. راه حل این است که به جای تمرکز بر شکست، به دنبال پیدا کردن نکات مثبت آن شکست باشید. اجازه دهید شکست، پلهای باشد رو به بالا، نه پایین.
در اغلب موارد، تنبلی ما ناشی از کمالگرایی ماست. گاهی نیز تنبلی یک پوشش است تا صفاتی مثل عدم اعتماد به نفس یا ترس از اشتباه کردن و نقد دیگران را پنهان کنیم. کمالگرایی، سرعت ما را برای انجام هر کار جدید یا قدیمی، کم میکند و علتش هم این است که میخواهیم کارمان را بیعیب و نقص انجام دهیم. راه حل این است که اگر حس تنبلی به سراغمان آمد ابتدا ریشهی اصلی آن را پیدا کنیم و سپس از طریق برنامهریزی و مدیریت زمان، بر تنبلی خود غلبه کرده و آن کار را انجام دهیم.
گفتگوهای سخت، راهی ست برای پایان دادن به جروبحثهای همیشگی. گفتگوهای سخت راهی ست برای کسب شفافیت و نیز روشی است که هم حرفهای شما شنیده میشود و هم شما حرفهای دیگران را میشنوید. دوری کردن از گفتگوهای سخت، به این معناست که هنوز درک نکردهایم این گفتگوها برای حل مشکلات ضروری است. اجتناب ورزیدن از گفتگوهای سخت، باعث بیشتر شدن و بدتر شدن مشکلات میشود نه بهبود آنها.
هیچ موفقیتی به تنهایی کسب نمیشود. همیشه و هر روز، تعداد زیادی از آدمها در راستای کار شما قرار میگیرند که سزاوار قدردانی هستند. از همکاران رده بالا یا رده پایین بگیرید تا راننده تاکسی یا حتی کسی که برایتان قهوه سرو میکند. پس هنگامیکه با هر کدام از این آدمها مواجه شدید، به نشانهی تشکر لبخند بزنید. این انرژی مثبت علاوه بر اینکه به سمت دیگران میرود به خودتان نیز بازمیگردد.
یک زندگی خوب، گاهی ربطی به کارهایی که انجام میدهید ندارد بلکه خوشحالی ما از بابت رضایت درونی از خودمان است. بسیاری از کارهای بیرونی ما نشانگر کیفیت درونی ماست.
هر روز صبح که از خواب بیدار میشوید تا یک روز جدید را شروع کنید، با تشکر و قدردانی روزتان را آغاز نمایید. سه تا چیزی که از داشتن آنها خوشحال هستید را روی کاغذ بنویسید. این کار به خصوص در مواقع سخت و دشوار زندگی، کمک شایانی به شما میکند و خواهید دید که چطور در اوج غم، دیدگاه شما عوض میشود.
مثبت نگری، ترک عادت بد منفی نگری است؛ و خبر خوب اینکه همهی آدمها میتواند یاد بگیرند که مثبتنگر باشد.
درونیات ما وقتی غنیتر میشوند که برایشان وقت بگذاریم و هر آنچه خوب است و مثبت است را به خودمان یادآوری کنیم. البته این کار را نه فقط یک بار، بلکه هر روز باید انجام دهیم. یعنی تبدیلش کنیم به عادت. اساس مثبتنگری نیز همین است.
روش کار این است که سعی کنیم در دلِ چیزهای منفی جستجو کنیم تا درسها و نکات مثبت آنها را کشف کنیم. به این کار میگویند مثبتنگری در عین واقعنگری.