به گزارش مجله خبری نگار،فقر، توان سوز و جان فرساست؛ چونان سایه دهشتناکی که روز شادکامی را به شب سیاهی پیوند میزند؛ چونان رهزنی که بی رحمانه بر زن و مرد و پیر و جوان و بزرگ و کودک هجوم میآورد و آنان را، چون دژخیمی شقاوت پیشه شکنجه میکند. فقر، دزد لبخندهاست، غارتگر شادی ها، و دشمن پر خشم عاطفهها و مهرورزی ها. فقر، سلامت سوز است و اندوه زا. فقر، قصه بلند بسیاری از غصه هاست.
امروز بیست و پنجم مهرماه (هفدهم اکتبر)، «روز جهانی ریشهکنی فقر» است. این روز برای نخستین بار در سال ۱۹۸۷ با گردهم آمدن حدود صد هزار نفر در میدان تروکادروی پاریس، گرامی داشته شد و در سال ۱۹۹۲ با ثبت در سازمان ملل متحد، در سراسر جهان رسمیت یافت.
واژه فقر، در اختلاف فرهنگهای لغت و نگاه متفاوت اصحاب معانی، توضیحات بی شماری یافته است. از دیگر سوی، بداهت مفهوم و روشنی معنا تا حدودی این واژه را بی نیاز از تعریف کرده است. با این حال میتوان در سادهترین توضیح و بر اساس فرهنگ معین چنین گفت: فقر به معنای درویشی، ناداری، تهیدستی و تنگ دستی است، و در تبیین دیگر میگوییم: فقر، فقدان یا حرمانی است که گریبان یک موجود زنده ـ به ویژه انسان ـ را در راه تحقق نیازهای اساسی اش میگیرد. از این رو، فقیر کسی است که برای ادامه زندگی و حیات به چیزی، چون خوراک، پوشاک و... نیازمند باشد، در حالی که امکان دسترسی به آن را ندارد. به بیان دیگر، فقیر کسی است که نمیتواند نیازمندیهای اساسی خویش را تأمین کند.
فقر، از ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است. این پدیده شوم، عمری به درازنای تاریخ حیات آدمی دارد و از همان آغاز، همواره همزاد بشر بوده و پیوسته جسم و جان و جمله هستی آدمیان را دستخوش تباهی کرده است. متون کهن، اندرزهای فقرسوز پیشوایان دینی، رنج نامه شاعران گذشته و اندوههای جانگداز به یاد مانده در آثار نویسندگان، همه گواهی روشن بر قدمت و دیرپایی فقر در فکر و جان انسانها دارد.
قرن حاضر نیز با همه پیشرفتهای حیرت انگیز فناوری و گسترش روزافزون علوم تجربی، چیزی از غم جانکاه فقر نکاسته است و شاید به همین دلیل، بحث و بررسی درباره ابعاد، ماهیت، علل و آثار فقر، جدیتر از گذشته جلوه گری میکند. در حقیقت میتوان گفت: فقر، یکی از کهنترین دردهای جامعه انسانی است.
- فقر مطلق
محرومیت و ناتوانی افراد در دست یابی به حداقل نیازهای اساسی همانند خوراک و پوشاک و سرپناه که از امکانات ضروری زندگی به شمار میآید، فقر مطلق یا فقر معیشتی نامیده میشود. پیامدهای ناگوار این فقر بسیار است؛ در این حالت، به دلیل فراهم نشدن احتیاجهای اساسی بدن، انسان دچار سوء تغذیه شده، طاقت و توانش از دست میرود و سلامتش به مخاطره میافتد.
از دیگر سوی، به دلیل حاکم نبودن ارزشهای الهی بر جوامع انسانی، در چنین شرایطی انسان در گذر نگاهها تحقیر شده و شخصیتیش هیچ انگاشته میشود. در سایه شوم این فقر، آدمی در شهر و دیار خود نیز چونان غریبی بی پناه است. فقر مطلق، از عوامل مهم افزایش درصد خطاها، بزهکاریها و کردارهای نادرست و فسادانگیز است و چه بسا کفر و بی دینی که در بستر این فقر رشد میکند.
- فقر نسبی
آدمی، مولود عصر خویشتن است و باید درآمد و سطح زندگی اش را متناسب با امکانات روزگار خود بسازد. در قرن حاضر، روی گرداندن یا بی بهره ماندن از مواهب معمول فناوری، با منطق و آموزههای حیات بخش دین سازگار نیست. در حقیقت هر کس از امکانات موجود عصر خود برخوردار نباشد، گرفتار نوعی از فقر است که میتوان آن را فقر نسبی نامید؛ بنابراین فقر نسبی، فقر ناشی از اختلاف سطح زندگیها در زمانهای مختلف و در میان تک تک افراد یک جامعه، یا فقری است که از مقایسه یک شهر با شهر دیگر و کشوری با دیگر ملتها پدید میآید. در این تقسیم ممکن است شخصی در سنجش با هم دیاران خود ثروتمند، ولی در برابر تمکن مردمان منطقهای دیگر فقیر شمرده شود.
- فقر طبیعی
کم داشت یا فقدان ثروتهای طبیعی، وجود بیابانهای خشک و بی حاصل، کمبود کانیها و مواد آلی، محاصره در مزرهای نامناسب جغرافیایی، محدود بودن منابع آب و زمینهای هموار حاصل خیز و دیگر عواملی که بدون حضور مستقیم و چشمگیر آدمی پدید میآید، در حیطه فقر طبیعی شمرده میشود.
حوادث ناخوشایندی، چون سیل، توفان، آفات نباتی، زلزله و خشک سالی نیز که سبب کمبودها و نارساییهای اقتصادی میشوند، از جمله عوامل شکل دهنده فقر طبیعی اند. امروزه بسیاری از کشورهای جهان که از قافله پیشرفتهای صنعتی عقب مانده و از منابع عظیم نفتی و معادن غنی نیز بی بهره اند، در زمره رنج دیدگان از فقر طبیعی هستند.
• فقر، علتها و راهکاره
- فرد، جامعه، حکومت
فقر، محصول عواملی گسترده و پیچیده است؛ گاه خود فرد و خصلتها و کردارش بدون حضور عواملی بیرونی مسئول تیره بختی او هستند، و گاه پدیده فقر در بستر اجتماع و افراد زیاده خواه زراندوزی شکل میگیرد که، چون آفاتی ویران کننده، جامعه انسانی را به تباهی میکشند. حکومت و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی آن نیز نقشی مهم و تعیین کننده در شکل گیری خط فقر برعهده دارند. به همین دلیل، در فرهنگ اسلامی برای زدودن فقر از سیمای جامعه، افزون بر خود فرد، عموم آحاد جامعه و همچنین زمام داران حکومت نیز مسئول شناخته شده اند و باید برای از میان بردن این پدیده شوم و تنگتر کردن شکاف بین فقیران و ثروتمندان بکوشند.
فقر؛ زاییده ستم دنیاپرستان
فقر، فرزند ستم است و ثروت انباشته نامشروع، زاییده چپاول، و هر دو ره آورد بی عدالتی. هم فقر و هم ثروت اندوزی، تعالی و تکامل معنوی بشر را تهدید میکنند. در جامعهای که انگیزه همه در آن، سودجویی و زراندوزی است و خوی استکباری زیاده خواهی، ضعیفان را به استضعاف کشانده، فقر و فقیران جایی در قلبهای سیاهی گرفته مردمانش ندارند. چنین جامعهای دیر یا زود به فرجام فنا منتهی میشود. امیر پارسایان حضرت علی علیه السلام در کلامی حکیمانه، دنیای تاریک ثروت پرستان را این چنین توصیف میکند: «همانا دنیا پرستان چونان سگهای درنده، عوعو کنان، برای دریدن صید در شتاب اند. برخی به بعضی دیگر هجوم آورند و نیرومند شان ناتوان را میخورد، وبزرگ ترها کوچک ترها را از بین میبرند».
تنبلی و بی کاری، زاینده فقر
از دیدگاه اسلام، هر کس همان را دِرو میکند که کاشته است. کشت تنبلی و تن پروری، به ویژه اگر با بی حوصلگی و بی قراری همراه شود، محصولی جز فقر و حرمان ندارد؛ چنانکه حضرت علی علیه السلام در تشبیهی زیبا میفرماید: «چون اشیا با یکدیگر پیوند یافتند، تنبلی و درماندگی با هم ازدواج کردند که از ازدواج این دو، فقر به دنیا آمد». همچنین ایشان در حدیث دیگری فرموده است: «کسی که رنج کار را تحمل نکرده، باید تهی دستی و فقر را تحمل کند». امام باقر علیه السلام نیز انسان بیکار را به مردار تشبیه میکند و منفورترین افراد نزد خداوند میداند. در سخنی زیبا از ایشان آمد است: «مبغوضترین آفریدهها نزد پروردگار کسی است که در شب چونان مردار است و در روزِ بیکار و باطل».
اسراف؛ عامل فقر
زیاده روی در مصرف، تجاوز به حقوق دیگران و هدر دادن امکاناتی است که به همه نسلها و انسانها تعلق دارد. در جهان بینی دینی، مصرف بی رویه، سرانجام به فقر و نابودی امکانات میانجامد و همه را در کام نیستی فرو میبرد. قرآن کریم در آیات بسیاری، اسراف را نهی و اسراف کاران را نکوهش کرده است. مذمت اسراف و پیامدهای زیان بار آن، بخش گستردهای از روایات ما را نیز به خود اختصاص داده است. حضرت علی علیه السلام میفرماید: «اسراف از اسباب فقر است». امام کاظم علیه السلام نیز فرموده است: «کسی که در زندگی خود اسراف و تبذیر را پیشه سازد، نعمت از زندگی او رخت بر میبندد».