به گزارش مجله خبری نگار، از جمله تصمیمات هوشمندانه اهالی سینما در ایام ۱۲ روزه جنگ تحمیلی اقدام صاحبان یک فیلم برای پخش عمومی آن پیش از اکران بود. «خدای جنگ» همچون تذکری تاریخی و انگیزشی از دل خاطرات ۸ ساله جنگ تحمیلی بیرون کشیده شد و بر قاب تلویزیون نشست. این فیلم به کارگردانی حسین دارابی و تهیهکنندگی سعید سعدی به یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران میپردازد: چگونگی دستیابی ایران به توان موشکی در دل جنگ تحمیلی. «خدای جنگ» برای اولینبار در جشنواره چهلوسوم فیلم فجر رونمایی شد، اما نمایش تلویزیونی آن در ایام جنگ ۱۲روزه ایران و اسرائیل، توجه و تأمل دوبارهای را برانگیخت. به بهانه این پخش تلویزیونی و بازتابهای آن، با سعید سعدی، تهیهکننده فیلم، گپوگفتی کوتاه داشتیم؛ درباره انگیزه ساخت، چالشها، وفاداری به واقعیت و ضرورتی که همچنان برای روایت چنین داستانهایی احساس میشود.
سعدی در توضیح خاستگاه ایده «خدای جنگ» میگوید: «ما این فیلم را در راستای مأموریتهای کلی نظام و با هدف ثبت و روایت بخشی از تاریخ معاصر کشور ساختیم. قصه درباره کسانی است که در آن دورانِ ملتهب، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری توان دفاعی کشور داشتند؛ کسانی مثل شهید طهرانیمقدم و دیگر همراهانش.
البته ما در روایت، به جای بازسازی زندگینامهای شخصیتها، کاراکترهایی خیالی خلق کردیم، چراکه دنبال بیان بیوگرافی افراد حقیقی نبودیم بلکه میخواستیم نحوه شکلگیری واحد موشکی را نشان دهیم.»
سعدی درباره دشواریهای تولید چنین پروژهای میگوید: «ورود به این مبحث، هم از نظر فنی و هم از نظر محتوایی، چالشهای خاص خودش را داشت.
اگر پشتیبانی بیدریغ سردار حاجیزاده و حمایت آقای محمد حسنی نبود، ساخت این فیلم ممکن نمیشد. استفاده از ادوات نظامی که امروزه از رده خارج شدهاند، خودش ماجرای دیگری بود؛ ادواتی که بهسختی قابل تهیه بودند، چون دیگر تولید نمیشوند و دسترسی به آنها زمانبر و پرهزینه است.».
اما آنچه سعدی را در مسیر نگه داشت، پیوند شخصی و عاطفیاش با این مضمون بود: «من بازمانده نسلی هستم که این وقایع را از نزدیک دیده. روایت این قصهها را وظیفه خود میدانم. این کار برای من فقط یک پروژه سینمایی نبود، بلکه ادای دینی بود با تمام وجود.»
در بخشی از فیلم، به طرف قرارداد ایران در دستیابی ایران به صنعت موشکی یعنی لیبیها و عهدشکنی آنها میپردازد که خواستند از این فرصت برای مقاصد خاص خود علیه صدام و مردم عراق استفاده کنند. سعدی درباره وفاداری به واقعیت در این بخش توضیح میدهد: «بله، این خط داستانی کاملاً واقعی است. لیبیاییها در آن مقطع در ایران حضور داشتند، با اهداف خاص خودشان؛ از جمله شناسایی و حذف گروههای معاند قذافی که در عراق ساکن بودند. شخصیت اصلی فیلم که ساعد سهیلی نقشش را بازی میکند، کسی است که این نیتها را درک میکند و نقشی کلیدی در شکلگیری اقتدار موشکی ایفا مینماید.»
سعدی در ادامه صحبتهایش بر اهمیت بازگویی اینگونه داستانها برای نسل جدید تأکید دارد: «نسل امروز از بسیاری از این مسائل بیخبر است. روایت این نوع قصهها، انتقال پیام ایثار و مقاومت نسلهای گذشته به نسل حال است. ما نیاز داریم این ارزشها را در قالب دراماتیک و قابل فهم، به نسل جوان نشان دهیم. آنها باید بدانند از کجا آمدهاند و چه مسیری پیش رویشان است.»
او در پایان میگوید: «ما وظیفه داریم تا از موضوعات استراتژیک آن هم در جامعهای که برای حفاظت از آن ۸ سال خونها ریخته شده است بگوییم. سینما ابزار قدرتمندی برای این بازخوانی است. ما وظیفه داریم پاسخگوی آن خونهای ریختهشده باشیم و یادآور شویم که استقلال و اقتدار، بهای سنگینی داشته است.»
درست چند روز پس از واکنش متفاوت و تحسینآمیز ساعد سهیلی نسبت به تجاوز اسرائیل به ایران، فیلم «خدای جنگ» با بازی او برای اولینبار از تلویزیون پخش شد. سهیلی نوشته بود: «تنها یک دوقطبی وجود دارد؛ ایران در تقابل اسرائیل، قطب سومی نیست.» «خدای جنگ» به کارگردانی حسین دارابی در حالی که آماده اکران عمومی میشد، به دلیل شرایط کشور در کنداکتور پخش تلویزیونی قرار گرفت. این فیلم داستان ابراهیم است؛ فرماندهای که مردانه میایستد تا ایران صاحب صنعت موشکی شود. چرا؟ چون صدام ناجوانمردانه کشورمان را آماج حمله قرار داده بود و لیبیاییها به جای کمک میخواستند از صدام و مردم عراق انتقام بگیرند! ابراهیم شمایلی از شهید حسن طهرانیمقدم است که با اتکا به ایمان، توان و صبر توانست ایران را به صنعت موشکی برساند و ورق جنگ را برگرداند.
بخش زیادی از داستان «خدای جنگ» در خلوت ابراهیم میگذرد و احوال او را که از همه طرف تحت فشار است، نشان میدهد. برای ابراهیم، اما نه زخم زبانها مهم است و نه ناامیدی به درون او راه مییابد. برای او وطن و مردمانش اهمیت دارد. او به واقع در دوقطبی و چندقطبی جاری در دهه شصت، سمت ایران و ایرانی ایستاد. چه تقارن عجیبی؛ حالا ساعد سهیلی بازیگر نقش ابراهیم هم عقیده دارد که یا ایران یا اسرائیل. حرف این بازیگر روشن است و به صراحت موضع ابراهیم «خدای جنگ» را یادآور میشود. هر دو موضع ریشه در ایمان قلبی، وطندوستی و استقامت در برابر متجاوز دارد. حالا ساعد مثل ابراهیم است.
حسین دارابی در فیلم تازه خود سراغ اقتباس از شخصیتی واقعی رفته است و هوشمندانه، هویت این شخصیت را در فیلم خود از مابهازای واقعی مجزا تعریف کرده است. حالا قهرمانی روی پرده سینما جان گرفته است که از هیچ اشتباهی مصون نیست و بابت این مصون نبودن هم نیاز به پاسخگویی به هیچ کس در عالم واقع نیست. ساعد سهیلی هم حداکثر بهره را از این فرصت برده است. کیفیت ایفای نقش ابراهیم که قهرمانی برخاسته از خاکستر است و بخشی از هویت و غرور خود را مرهون زخمهای خود است، اتفاقی ویژه در کارنامه این بازیگر محسوب میشود. بازیگری که نه فقط در بازیهای کلامی و تکاپویی که برای اثبات باورهایش دارد، که در سکوت هم نگاه نافذش در یاد مخاطب حک میشود؛ تصویری از یک قهرمان واقعی.
منبع: ایران