کد مطلب: ۷۷۰۴۶۷
|
|
۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۷

چرا «بچه مردم» دوست‌داشتنی ست؟

چرا «بچه مردم» دوست‌داشتنی ست؟
درباره فیلمی که در این دوره از جشنواره فیلم فجر توانست توجه‌ها را به خود جلب کند

به گزارش مجله خبری نگار، اگر مهم‌ترین کارکرد سینما را سرگرمی و رؤیاپردازی بدانیم، فیلم «بچه مردم» سینماست؛ فیلمی که قصه‌گویی را بلد است و می‌تواند احساسات مخاطب را بی‌آنکه آزارش دهد، درگیر کند.

فیلم «بچه مردم» نخستین فیلم سینمایی محمود کریمی است که قصه فیلمش را از سرگذشت شهدای بهزیستی وام گرفته و ایده آن متعلق به یوسف اصلانی، مدیر مؤسسه خیریه بهشت امام رضا (ع) است؛ مرکزی که بچه‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست را نگهداری می‌کند.

محمود کریمی پیش از اینکه وارد جهان سینمای داستانی شود، مستند‌های پشت صحنه و آیتم‌های جذاب برنامه «خندوانه» را می‌ساخت و جهان فانتزی را به خوبی می‌شناسد. او در نخستین گام فیلم‌سازی‌اش، جسورانه عمل کرده و وارد ژانر فانتزی شده است. آبشخور قصه او اگرچه از واقعیت سرچشمه می‌گیرد، اما پرداخت آن در جهان خلاقانه خیال‌پردازی سیر می‌کند. فیلم «بچه مردم» ایده جدید و پرداختی فانتزی دارد که روایتش را جذاب و دیدنی کرده است و حتماً تجربه سال‌ها مستندسازی به محمود کریمی کمک کرده دنبال ایده‌ای واقعی برود و نسبت به آن دغدغه‌مند باشد. قصه فیلم درباره ماجرای بچه‌ای است که در سال ۴۳ در فروشگاه فردوسی خیابان علاءالدوله تهران رها شده و بعد در پرورشگاه بزرگ می‌شود. یک بار خانواده‌ای او را به فرزندی می‌پذیرند، اما این خوشبختی ادامه دار نیست و ابوالفضل دوباره به پرورشگاه بازگردانده می‌شود. این قصه دو خطی در سکانس‌های ابتدایی فیلم با ریتم تند و در قالب تصاویری با نریشن صدای خود شخصیت ابوالفضل، به عنوان مقدمه روایت می‌شود و بعد وارد داستان اصلی می‌شویم؛ داستان اصلی زندگی این پسر نوجوان پس از خروج از پرورشگاه به همراه سه دوست دیگرش است که هر کدام پی زندگی خود می‌روند.

فضای فیلم در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ می‌گذرد، اما قصه آن درباره چهار پسر پرورشگاهی است که در سال‌های نوجوانی به دنبال هویت گمشده و واقعی خود می‌گردند. اگرچه «بچه مردم» تلاشی برای گفتن حرف‌های قلمبه سلمبه ندارد، اما اتفاقاً در جهان خودبسنده‌اش، حرف‌های مهمی درباره هویت‌یابی، عشق، وطن و خانواده می‌زند.

بازآفرینی خاطرات نوستالژیک دهه ۶۰

فیلم قصه‌ای واقعی با روایتی فانتزی دارد. نما‌های فیلم و قاب‌بندی‌ها در جهان اثر به درستی گرفته شده‌اند. فیلمساز حواسش هست صحنه‌های رمانتیک و تراژیک هم از این جهان خارج نشوند به طوری که مفهوم و ساختار به خدمت متقابل هم درآمده‌اند.

نریشن فیلم که راوی آن ابوالفضل، قهرمان اصلی قصه است به کمک فیلم‌نامه آمده، اما قرار نیست باگ‌های فیلم‌نامه را پر کند در واقع نریشن روی فیلم «بچه مردم» نه تنها توی ذوق نمی‌زند که جا‌هایی به نجات ریتم فیلم می‌آید و در کنار آن، کاراکتر‌ها را به خوبی و با دقت و بامزگی معرفی می‌کند.

فضای نوستالژیک قصه که در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ می‌گذرد، گرم و دلنشین است و بسیاری از صحنه‌های فیلم، خاطرات آن دوران را برای مخاطب ایرانی بازآفرینی می‌کند.

فیلم‌نامه اثر، چفت و بست‌دار است و به جز پایان‌بندی که می‌توانست به شکل غافلگیرکننده‌تری، قصه را جمع کند، قالب درستی را برای روایتی واقعی برگزیده است. همچنین فراز و فرود‌های قصه موجب می‌شود مخاطب، قصه را دنبال کند و فیلم بیشتر از اینکه حرف بزند، نشان می‌دهد. قاب‌ها و نما‌ها چنان خوش رنگ و لعاب هستند که چشم بیننده را خسته نمی‌کنند و تنوع زیاد لوکیشن‌ها و تعدد بازیگران هم سبب می‌شود فیلم در دام رخوت نیفتد. فیلم مثل راوی اصلی قصه، چالاک و پرهیجان است. قصه‌های فرعی و ماجرا‌های پشت سرهم، فیلم را از ریتم نمی‌اندازد و قهرمان داستان را در موقعیت‌های جدیدی قرار می‌دهد. خرده روایت‌های هر کدام از سه شخصیت نوجوان دیگر که در مسیر قصه اصلی ابوالفضل روایت می‌شوند، ریتم را بالا نگه می‌دارد مثل دونده استقامتی که می‌داند با یک تمپوی درست در ضرباهنگ دویدنش می‌تواند به خط پایان برسد.

بازی‌هایی یکدست و روان

با وجود اینکه میزانسن‌ها و اکت‌های فانتزی در فیلم بیشتر از بازی‌ها به چشم می‌آیند، اما گرفتن بازی یکدست از بازیگران چهره و شناخته شده‌ای همچون گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، بهروز شعیبی، حسن معجونی و واله داوودنژاد در کنار چهار بازیگر نوجوان و گمنام فیلم یعنی مهبد جهان نوش، احسان احمدی، فرزین فلسفین و ایلیا یعقوبی یکی از امتیازات «بچه مردم» است. بازی‌ها با توجه به تیپ‌سازی‌هایی که شده؛ به اندازه، کافی و در خدمت روایت هستند. تعدد بازیگران هم ضربه‌ای به یکدستی بازی‌ها نزده است. گوهر خیراندیش که از نیمه دوم فیلم با کاراکتر «مامان مهین» به داستان اضافه می‌شود، بازی تحسین‌برانگیزی دارد و مهبد جهان‌نوش، بازیگر خوش‌آتیه سینمای ایران هم به خوبی توانسته از پس موقعیت‌های سخت و چالش‌برانگیز مواجهه با «ابوالفضل» و «مامان مهین» برآید. کارگردان آن قدر مسلط به قصه‌اش است که می‌داند از هر بازیگری چقدر و چطور بازی بگیرد، حتی بازی کوتاه رضا کیانیان هم از نقش‌های به یاد ماندنی در فیلم است.

بار اصلی درام، اما بر دوش بازیگر نوجوان فیلم مهبد جهان‌نوش در نقش ابوالفضل است.

او که سابقه بازی در چند فیلم کوتاه را داشته، انتخاب درستی برای ایفای این نقش است. ویژگی‌های ظاهری او در بسیاری از موقعیت‌ها به مدد نقش‌آفرینی‌اش آمده است مثلاً صحنه‌ای که واله داوودنژاد در نقش مادر او به دنبال نشانه‌ای از پسر گمشده‌اش است، نمای دوربین که از بالا قامت نحیف و لاغر پسر را نشان می‌دهد، صحنه‌ای تکان‌دهنده را به تصویر می‌کشد. کارگردان می‌توانست با اغراق بیشتر در آن صحنه اشک مخاطب را دربیاورد ولی چنین صحنه‌ای بیش از اینکه احساسات مخاطب را تحریک کند، او را با نمایی متفاوت از مواجهه‌ای کلیشه‌ای روبه‌رو کرد. چنین نما‌های مفهومی و تأمل‌برانگیزی بار‌ها در فیلم دیده می‌شود، صحنه‌ای که ابوالفضل با لباس و کوله منوچهر در اتاق نگهداری نوزادان بخش زایشگاه بیمارستان از غم فراق دوستش زار می‌زند یا جایی که قصه مادرش را می‌فهمد و در اتاقک کوچک تلفنخانه روی زمین در خود می‌پیچد. محمود کریمی در نخستین قدم فیلم‌سازی‌اش، توانایی و هنرش در کارگردانی را به رخ کشیده و نشان داده است چطور می‌تواند قصه و بازی‌ها را با یک کارگردانی درست به دست بگیرد و شاید در نخستین قدم فیلم‌سازی‌اش با فیلم سرحال «بچه مردم» سیمرغ بهترین کارگردانی جشنواره فیلم فجر امسال را به خانه ببرد.

کارگردانی جسورانه

اگرچه قصه فیلم، ساده و خطی با فلش‌بک‌هایی به گذشته است، اما تدوین بجا موجب شده فیلم از پیچیدگی و تعلیق خوبی برخوردار باشد.

استفاده از بستر تاریخی و روایت قصه در روز‌های اول پیروزی انقلاب که هر کسی ساز سیاسی و اعتقادی خودش را می‌زند، به فانتزی و البته جذابیت قصه بسیار کمک کرده و لباس ها، تصمیم گیری‌ها و حتی نشست‌های سیاسی به شکلی پر از موقعیت‌های کمدی و فانتزی منجر شده است. ماجرای فیلم با نزدیک شدن به سال ۵۹، تسخیر سفارت آمریکا در تهران و بعد زمزمه‌های جنگ، فاز قصه تغییر پیدا می‌کند و فیلم کمی از رنگ و لعاب و ریتم تند اولیه فاصله می‌گیرد، اما ریتم آن قدر کند نمی‌شود که مخاطب را از پیگیری دنباله فیلم دلسرد کند.

ماجرا‌هایی که موجب می‌شود ابوالفضل به جنگ برود و روایتی که فیلمساز از فضای جبهه و موقعیت جنگ دارد، داستان را از روایت فانتزی خودش خارج نکرده است. حتی تصویری که از جنگ در جهان خودبسنده فیلم وجود دارد، آن قدر بامزه و متفاوت است که شوخی فیلمساز با آن مخاطب را اذیت نمی‌کند و آن را به سخره نمی‌گیرد.

کارگردان چنان به جهان پر از خیال نوجوانانه نزدیک شده که مفاهیمی مانند هویت‌یابی، رفاقت، خانواده، عاشقی، جنگ و مرگ را از دریچه کودکی که در مرز ورود به جهان بزرگسالانه قرار دارد، روایت می‌کند و این جهان منجر به بازتعریف این مفاهیم مهم در ذهن مخاطب می‌شود. «بچه مردم» فیلمی روان، خوش‌ریتم، خوش‌ساخت و سرگرم‌کننده است که مفاهیم مهمی را در خود گنجانده است. حتی پایان‌بندی فیلم که می‌توانست بهتر تمام شود و اقتضائات بستر واقعی ماجرا، آن را به چنین سمتی برد به قواره کلی اثر می‌آید. در مجموع می‌توان «بچه مردم» را اتفاق متفاوتی در سینمای ایران دانست که با یک کارگردانی جسورانه راهگشای ژانر تازه‌نفس فانتزی در آثار داخلی خواهد شد.

منبع: قدس-زهره کهندل

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر