به گزارش مجله خبری نگار، بابک خواجهپاشا پس از چند سال فعالیت در عرصه سینما به عنوان دستیار کارگردان فیلمسازانی مانند مجید مجیدی و رضا میرکریمی، همچنین کارگردانی تلهفیلم و فیلم کوتاه، سال ۱۴۰۱ اولین فیلم خود را با نام «در آغوش درخت» و با محوریت موضوع خانواده، جلوی دوربین برد. این کارگردان در چهلویکمین جشنواره فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین فیلم اول را برای «در آغوش درخت» از آن خود کرد. خواجهپاشا سپس دومین فیلم خود یعنی «آبی روشن» را باز هم با محوریت خانواده، کارگردانی کرد و تابستان امسال با هر دو ساخته خود روی پرده سینما حضور داشت. به بهانه انتخاب اولین ساخته خواجهپاشا به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار ۲۰۲۵، با این کارگردان گفتوگویی داشتیم.
ایده قصه «در آغوش درخت» چطور شکل گرفت؟
تقریبا دو سال و نیم قبل، بعد از اینکه پیرامونم با موضوع طلاق و آسیبی که میتواند به فرزندان بزند مواجه شدم، احساس وظیفه کردم تا فیلمی با این نگاه بسازم. یکی از دغدغههایی که امروزه باید بیشتر به آن دقت کنیم، این است که بعضی مسائل اجتماعی را از زاویه دید کودکان ببینیم. مثلا گاهی در خانه درباره یک خبر صحبت میکنیم که برای ما یک خبر ساده است، اما برای کودک یک فاجعه عظیم است، ما زاویه دید خود را تغییر نمیدهیم و در روان کودک تاثیر میگذارد.
چون ارومیه زادگاه شماست و نسبت به جغرافیای آن منطقه شناخت دارید، «در آغوش درخت» را در آنجا ساختید؟
زمانی که فیلمسازان در زیستبوم خودشان قرار میگیرند، کمک بیشتری به فیلم میکند. قریب به اتفاق فیلمهایی که تولید میشوند، فیلمهای آپارتمانی هستند یا در یک فضای شهری اتفاق میافتند، اما وقتی به سمت زیستبوم خودمان میرویم، میتوانیم اقلیم، فرهنگ، زبان و رفتار نشان بدهیم. یکی از مهمترین امتیازهای «در آغوش درخت» همین است که فیلم وارد اقلیم دیگری شده است.
پس به عمد، فضای طبیعت را در قصه گنجاندید.
این هم به زیست خودم برمیگردد. در حال حاضر زیست خودم و خانوادهام همینطور است، در یک باغ زندگی میکنیم، کشاورزی میکنیم و این بخشی از هویت ماست. پدرم اهل یک روستا بوده و من هم اهل همانجا هستم، قطعا تاثیر این موضوع در فیلم من هم وجود دارد، من با این نوع زیست خو گرفتم.
گفته بودید سینما جای سیاهنمایی نیست و باید جهانی را که دوست داریم، به تصویر بکشیم. قصه فیلمنامه «در آغوش درخت» را با همین نگاه نوشتید؟
توضیح آن جمله این است، نه اینکه سینما جای دردها نیست، سینما جایی است که باید درد و مشکلات را طوری مطرح کرد که امید در جانش قرار بگیرد، یعنی وقتی مخاطب سینما درد و مشکلات قهرمان را میبیند، امیدوار باشد که این مشکل قرار است مرتفع شود. نقد من به «نکبت محض» و «بدی محض» است، این سینما «غیر انسانی» است. سینمایی که به مخاطب خود بگوید جهان نکبتبار است، سینمای محترمی نیست.
شما هم در فیلمتان از زاویه نگاه مثبت به آسیب طلاق پرداختید.
قطعا من سعی کردم اینطور به موضوع نگاه کنم. وقتی زوجها از دفاتر طلاق بیرون میآیند، اگر خانم گرسنه باشد احتمالا مرد یک همبرگر برای او میخرد، آن احترام هنوز وجود دارد. در فیلم وقتی کاراکتر زن با والدین شوهرش مواجه میشود کاملا احترامشان را حفظ میکند، این بخشی از فرهنگ ما و زیبایی فرهنگ ایرانی است.
حاشیههایی به وجود آمد که چرا فیلم «رکسانا» بررسی نشد و سخنگوی هیئت انتخاب خانم شبنم مقدمی هم توضیح دادند، اما نظر شما درباره انتخاب فیلمتان به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار چیست؟
خوشحالم که نماینده یک کشور شریف هستم، اما درباره اینکه چرا فیلمهای دیگر بررسی یا انتخاب نشدند، اطلاعی ندارم، فیلمها را ندیدم و قضاوتی ندارم، اما میدانم این آثار اکران نشده بودند و نمایش فیلم یکی از قوانین اسکار است. موضوعات دیگری مانند معرفیهای زیستبوم، معرفیهای فرهنگی و هویتی نیز مطرح است. هیئت انتخاب این نگاه را داشتند، من که هیچ مداخلهای در نظر عزیزان نداشتم، هر لطفی بوده از طرف خدا و دوستان بوده است.
انتقاد دیگری هم که نسبت به این انتخاب مطرح شده، غیبت «در آغوش درخت» در جشنوارههای خارجی رده الف و کمتر شدن شانس فیلم برای راهیابی به اسکار است.
ما در سال گذشته، بیشترین تعداد حضور در جشنوارهها را داشتیم. در جشنواره کلمبیا و شانگهای حضور داشتیم، در جشنواره زویخ هستیم، هفته بعد در جشنواره شارجه خواهیم بود و فیلم در جشنواره سوئد هم پذیرفته شده، اما خب شاید نگاه برخی جشنوارهها به سینمای ما نگاهی است که در یک دهه گذشته اپیدمی شده و جریان دیگری را میپسندد. فیلم من صاحب آن جریان فکری نیست و من هم قرار نیست به خاطر نوع نگاه جشنوارهها فیلم بسازم. من جریان فکری ایرانی خودم را دارم، اگر بپسندند فبها، نپسندند هم نپسندند. من به خاطر جشنواره فیلم نمیسازم، برای مملکت و مردم خودم فیلم میسازم.
منبع: خراسان