به گزارش مجله خبری نگار،به همین علت روانشناسان به دخترها و پسرها توصیه میکنند که با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنند تا دوران امزدی و عقد را به سلامت طی کنندو به خانه بخت بروند.
با این حال جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و حتی در دوران نامزدی و عقد هم اگر با بعضی نقایص جدی شخصیتی و رفتاری در طرف مقابلتان روبرو شدید، باید برای ازدواج و ادامه رابطه با چنین فردی، تردید کنید.
با این حال این نسخهای برای همگان نیست و شاید زوجهایی هم باشند که با وجود چنین مسائلی ازدواج میکنندو یک عمر هم با تمام مشکلات ناشی از چنین نقایصی میسازند. پس تصمیم با خودتان است.
اگر در دوران عقد متوجه شدید که همسرتان درگیر یکی از بیماریهای جسمی یا روانی است، قبل از جدا شدن یا ادامه زندگی با همسرتان، حتما با پزشک یا یک مشاور و روانشناس در مورد نوع بیماری و علائم آن، نحوه زندگی با او، اقداماتی که میتوان برای بهبودش رایط انجام داد و عوارضی که در آینده با آن روبرو خواهید شد و … صحبت کنید.
۱- ابه بیماریهای سختبتلا: بعضی از بیماریها بسیار هشدار دهنده اند و برای زندگی با مبتلایان به این بیماریها باید همه چیز را در نظر بگیرید. برخی از ابین بیماریها عبارتند از: ایدز، هپاتیت C، تومور و سرطانهای کشنده پیشرونده. کسی که قرار است با یک فرد مبتلا به بیماریهای سخت ازدواج کند، باید بداند که زندگی زناشویی اش ممکن است چندان طولانی نباشد و همسرش بعد از مدتی فوت کند. وقتی طرف مقابل قرار نیست مدت زیادی زنده بماند، همسرش قبل از اینکه وارد فاز سوگواری شود، باید مرحله پیش سوگواری را بگذراند که اصلا کار سادهای نیست. ضمن اینکه بیماریهایی مانند ایدز و هپاتیت C به شدت مسری اند و فرد باید احتمال آلوده شدن خودش را به این بیماریها بدهد.
۲- تشخیص اسکیزوفرنی: اسکیزوفرنی از جمله بیماریهای عصبی روانی مزمن و جدی است که روی کل شخصیت فرد تاثیر میگذارد و شایعترین سن ابتلا بین ۱۵ تا ۳۰ سالگی است. ساختمان مغز این بیماران طبیعی است ولی بعضی از مواد شیمیایی آن عملکرد طبیعی ندارند، به طوری که افزایش و یا کاهش ترشح این مواد اختلالاتی در رفتار، تفکر و هیجانهای بیمار ایجاد میکند و در مرحله حاد فعالیتهای هیجانی، رفتاری، فکری و به طور کلی عملکرد طبیعی خود را از دست میدهد.
نشانههای بیماری در افراد مختلف متفاوت است ولی اغلب شامل افسردگی، رفتار عجیب و غریب، تحریک پذیری، خواب زیاد یا عدم توانایی در خوابیدن، گوشه گیری، خصومت بی دلیل، فراموشی نشان دادن واکنش شدید در بحران ها، عدم توانایی در گریه کردن یا گریههای شدید، استفاده از الکل و مواد مخدر، تراشیدن موهای سر و بدن و خودکشی میشود. آنها معمولا چیزهایی را میبینند و میشنوند که برای بقیه قابل رۆیت و شنیدن نیست.
برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل علائم بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر مدت زمان مصرف دارویشان کوتاه است و بالاخره عدهای که بیماری آنها در پی استرس حاد نظیر بیماری جسمی با زایمان شروع شده ممکن است طی مدت زمان کوتاهی بهبود پیدا کنند.
۳- اطمینان از اعتیاد به مواد مخدر: معتادان به مواد مخدر و محرک، حتی اگر سم زدایی کنند، بدنشان هرگز مثل سابق و قبل از مصرف مواد مخدر نمیشود. اینها تا زمانی که یک مقدار مشخص مواد مخدر به بدنشان نرسد، نمیتوانند عملکرد طبیعی داشته باشند، اما باید به این نکته توجه داشته باشیم؛ چون زوجها در دوران عقد ارتباط مستمری با هم ندارند، اگر یکی از دو طرف اعتیاد داشت، دیگری به راحتی متوجه آن نمیشود؛ مگر اینکه با هم به سفر بروند یا ارتباطشان نزدیکتر شود، اما در هر صورت و در شرایط عادی که دو طرف با هم معاشرت عادی دارند، نمیتوان به راحتی تشخیص داد که فرد مصرف کننده مواد مخدر است یا نه.
۴- فاش شدن بزهکاری: انجام رفتارهای خلاف شأن مثل اینکه خانم بفهمد درآمد شوهرش از راه کسب حرام است یا در کار قاچاق است هم از جمله مسائلی است که خانم میتواند در همان دوران عقد رابطه را تمام کند.
افراد مبتلا به برخی بیماریهای جسمی مانند تالاسمی ماژور. هموفیلی، صرع و ام. اس: این دسته از بیماریها به سختی خوب میشوند و همین مسئله باعث میشود تا زندگی برای کسی که با فرد مبتلا به یکی از این بیماریها زندگی میکند، خسته کننده شود. اینها با یکسری محدودیتها در زندگی مواجه هستند و اگر قرار است وارد زندگی مشترک با فردی شوند، شخص مقابلشان باید به این نکته آگاه باشد که عملکرد افراد مبتلا به صرع یا ام. اس ممکن است در طول زندگی و مراودات اجتماعی کاهش پیدا کند. این کاهش عملکرد مشکلاتی را برای دو طرف این زندگی در پی دارد.
۱- پارانویا: ویژگی اصلی مبتلایان به این اختلال روانی، عدم اعتماد آنها به دیگران، بدگمانی و بدبینی است. این اختلال بین آقایان شایعتر است و فرد مبتلا، سوءظن بیمارگونه دارد و مدام به همسر خود شک میکند. زندگی با چنین فردی هم سخت است. چرا؟ چون فرد مقابل مدام به این فکر میکند که تا کی باید او را توجیه کنم؟ اینها اهل جر و بحث هستند و خشک و عصبی اند. ضمن اینکه بدبینی بیش از حد ممکن است منجر به خشونت یا اختلالات رفتاری دیگر هم شود.
۲- اختلال شخصیت مرزی: این دسته از افراد به قدری بی ثبات هستند که اگر اتفاقی بیفتد دنیا را یا سیاه میبینند یا سفید و نگاهشان خاکستری نیست. نشانههایی همچون روابط بین فردی بسیار بی ثبات، خشم شدید و نزاعهای مکرر بدنی، بی ثباتی عاطفی، خرج کردن افراطی، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی نابهنجار، رانندنگی بی مهابا، زیاد خوردن و اقدام مکرر به خودکشی کردن که شکل فریبکارانه دارد، از ویژگیهای مهم این اختلال است.
اگر پنج علامت از علائم گفته شده را فردی داشته باشد او یک بیمار مرزی یا بوردرلاین است. این دسته از افراد به محض اینکه بحث کوچکی بین آنها و همسرشان در میگیرد یا اتفاق جزیی میافتد؛ بلافاصله دست به خودکشی میزنند تا دیده شوند.
۳- اختلال شخصیت هیستیریونیک (نمایشی): اینها هم جزو تهدیدکنندهها محسوب میشوند. رفتار آنها نمایشی است. شخصیتهای نمایشی هم در مردان و هم زنان دیده میشود ولی در خانمها به مراتب بیشتر است. پوشش ظاهری و حتی آرایششان با بقیه زنان فرق دارد و با این کار دوست دارند خودشان را بیش از پیش مطرح کنند. در مرحله بعدی بیمار از واقعیتهای ذهنی و بیرونی دور میشود و اصلا هویت خود را فراموش میکند یا موقتا برای آرامش خود موضوعی را که بار سنگین عاطفی داشته باشد از یاد برده و دست به دامن انکار میشودو با این کار در قالب شخصیت دیگری قرار میگیرد و خود را چیز دیگری نشان میدهد.
۴- دست بزن: هر چند تنشها و بحرانهای موجود در دوران عقد به ندرت به برخوردهای فیزیکی و کتک منتهی میشود، با اینحال اگر جر و بحث در مورد مسائل جزیی و کوچک منجر به کتک زدن شود و یا موضوع کتک زدن چندین بار تکرار شود، حتما باید به این رابطه خاتمه داد، چون چنین شخصی نمیتواند خشمش را کنترل کند. چه بسا این کتک زدن در آینده به قتل هم منجر شود.
۵- اختلاف دو قطبی: پر بودن خانه از انبوه کارهای نیمه تمام یکی از ویژگیهای اختلال دو قطبی است. این افراد معمولا قادر به تمرکز روی یک کار نیستند و میلیونها کار را شروع میکنند بدون اینکه بتوانند آنها را تمام کنند. آنها یا در فاز افسردگی هستند و یا در فاز هیجان که در هر دو فاز رفتارهای غیرعادیدارند. اینها معمولا مشکل خواب دارند. در فاز افسردگی زیاد میخوابند و همیشه احساس خستگی میکنند، اما در فاز جنون و هیجان به اندازه کافی نمیخوابند، اما هیچ وقت احساس خستگی نمیکنند.
۶- وسواس: وسواس یک فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر مضر و اعصاب خردکنی است که با نوعی احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه اوست. وسواس، تعادل روانی و رفتاری را از بیمار گرفته و باعث میشود تا او در سازگاری با محیط دچار مشکل شود. در بیمار مبتلا به وسواس نشانههایی همچون شک و تردید، ترس، دقت و نظم افراطی، اجبار، احساس بن بست، لجبازی دیده میشود و در مواردی این علائم خود را به شکل دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن لباس، بیقراری، بهانه گیری، بی خوابی، بدخوابی، بی اشتهایی، و … نشان میدهد. مشاهده این علائم در فرد وسواسی به قدری عجیب است که این احساس به اطرافیانش داده میشود که نکند او دیوانه شده باشد.
منبع:اینفو