کد مطلب: ۴۹۷۰۹۵
۲۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۱:۵۰
صنایع‌دستی هم ریشه در هنر ایرانیان دارد و هم یکی از مسیر‌های دستیابی به بازار‌های هدف صادراتی و ارزآوری است، اما خطای سیاستگذاری باعث شده تا چالش‌های جدی پیش روی این صنعت قرار گیرد. راستی می‌خواهید بدانید چرا صنایع‌دستی ایران به جای حضور در بازار‌های جهانی همچنان حاشیه‌نشین اقتصاد شده است؟ راز آن را در مدیریت ۳۰ مدیر در طول ۵۶ سال بر این صنعت بدانید! اما اصل ماجرا چیست؟

به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: مشخص است صنعتی که صادرات سالانه آن کمتر از ۵۰۰ هزار دلار باشد، مدیریت بر آن برای برخی افراد جنبه نمادین و پارکینگ موقت برای حرکت به سمت پست‌های بالاتر را دارد. به صنعت فرش به‌عنوان شاه‌بیت صنایع‌دستی کشور نگاه کنید که باعث شده تا دیگران با بهره‌جستن از این هنر، سهمی از بازار جهانی برای خودشان دست و پا کنند. حالا مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید: با تمام ظرفیت‌های کشور، مسائل و مشکلات مدیریتی، تغییرات ساختاری متعدد، بی‌توجهی سیاستگذاران، ضعف و کاستی‌های نظارتی و حمایتی بین‌بخشی، باعث شده این هنر-صنعت در وضعیت مطلوب هم از جهت عرضه شامل تولید، تأمین مواداولیه ارزان، حمایت از هنرمندان و صنعتگران و... و هم از جهت تقاضا یعنی بازاریابی، فروش، صادرات و... قرار نگیرد.

چرا با وجود یک وزارتخانه به نام وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تاکنون ظرفیت‌های کشور مورد توجه قرار نگرفته است؟ تا جایی که بازوی تحقیقاتی مجلس فاش می‌سازد: آمار‌های دقیق و مبنا‌محوری در حوزه صنایع‌دستی وجود ندارد و گزارش‌های متعارض و متناقض موجود، ترسیم مسیر و ارزیابی عملکرد از دستگاه‌های اجرایی را غیرممکن کرده است. افزون بر اینکه برنامه مشخصی برای استفاده از ظرفیت‌های مجامع بین‌المللی شورای جهانی صنایع‌دستی در مورد ثبت شهر‌ها و روستا‌های صنایع‌دستی وجود ندارد و این اقدام صرفاً به‌عنوان مقوله‌ای نمادین و نمایشی جریان دارد.

این نهاد تحقیقاتی می‌گوید: حتی آموزش‌های دانشگاهی موجب انتقال کامل دانش ضمنی صنایع‌دستی به هنرجویان نیست و در مورد انتقال استاد-شاگردی از استادان برجسته این حوزه اقدام مؤثری صورت نمی‌گیرد و همین ضعف باعث شده تا بخش مهمی از استادان برجسته و قدیمی صنایع‌دستی در حال از دست رفتن باشند و اقدام مؤثری در راستای مستندسازی به‌کارگیری و انتقال تجربیات آن‌ها صورت نگیرد.

آمار‌های تکان‌دهنده

بازوی تحقیقاتی مجلس می‌گوید: در ۵۶ سال اخیر میانگین دوره مدیریتی مدیران صنایع‌دستی حدود ۲ سال بوده و کمتر از ۲۵ درصد آن‌ها از نظر تخصصی دارای کفایت لازم بوده‌اند. از سوی دیگر، جابه‌جایی‌های ساختاری نه‌تن‌ها کمکی در بهبود وضعیت صنایع‌دستی نداشته، بلکه این تغییرات نتیجه‌ای جز انحلال شرکت سهامی صنایع‌دستی و انحلال ۹ شرکت منطقه‌ای را در برنداشته است و در عمل مسئله اصلی این تغییرات -به‌طور خاص در دهه اخیر-بیشتر از آنکه به توسعه محتوای صنایع‌دستی مرتبط باشد به تغییرات ساختاری و سازمانی بستگی داشته است. نتیجه اینکه طول دوره مدیریتی کوتاه، بی‌ارتباطی تخصص و تجربه مدیران منصوب شده با این حوزه به روند کاری بدنه اجرایی و عملیاتی آسیب وارد کرده است.

از سوی دیگر، در حوزه تبلیغات، بازاریابی و برندسازی، اقدامات انجام شده نظام‌مند و برنامه‌ای نیست و رقبای جهانی در حال تصاحب بازار‌های داخلی و خارجی صنایع‌دستی هستند. دراین باره از هنرمندان و صنعتگران صنایع‌دستی انتظار برخورداری از مهارت‌ها و توانایی فراهم‌آوری خدمات مذکور نمی‌رود؛ به‌ویژه اینکه سیاستگذاران نقش صنایع‌دستی کشور را به‌عنوان سازوکاری برای تضمین امنیت ملی و تقویت اقتصاد مقاومتی به‌درستی در نیافته‌اند.

برچسب ها: صنایع دستی
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر