به گزارش مجله خبری نگار، «من میخوام یک داستان باحال بنویسم»؛ با این جمله، توصیهها و باید و نبایدها شروعمیشود. ما نمیخواهیم بگوییم این توصیهها کاربردی نیستند و به درد نمیخورند فقط ممکناست برای بعضی مفید باشند و برای عده دیگری بیفایده! سایت «industrialscripts» در مطلبی به ۵ مورد از بحثبرانگیزترین توصیهها برای نوشتن پرداختهاست که گاهی میتوانید آنها را نادیده بگیرید و از نوشتن لذتببرید.
نویسندههای معروف میگویند «آنچه را که میدانی بنویس»، کمترین کاربرد را در نویسندگیشان داشتهاست، چون باید هرچه را میخواهید بنویسید. شاید دوستداشتهباشید علمی-تخیلیتر از همیشه یا داستان بلندتری بنویسید، شرایطی را توصیفکنید که مخاطب برای کشف آن باید زمان بگذارد و اینطور یک داستان عالی بنویسید. نمیتوان با این توصیهها، آدمها را از نوشتن مثلا سفر در زمان محرومکرد فقط به این دلیل که خودتان شاهد چیزی مشابه این اتفاق نبودید.
همه ما برای زندگیمان برنامههای متفاوتی داریم. یکی هرروز مینویسد و بقیه شاید نتوانند هرروز برای نوشتن وقت بگذارند. برای مثال شاید یک نفر نوشتن را در کنار حرفه دیگری دنبالمیکند. فشار زیاد برای نوشتن روزانه همیشه به پیشرفتتان کمک نمیکند. حتی ممکناست وقتی هر روز بنویسید در آخر به نتیجه دلخواهتان نرسید، بیانگیزهتر از قبل شوید و پروژه نوشتنتان به مشکل بخورد. ذهنتان را آزاد بگذارید و خودتان را درگیر اجبار هر روز هزارکلمه نکنید!
شاید این جمله «همانطور که دوستداری بنویس» برای نویسندهها مفید بهنظربرسد. همه دوستدارند نوشتههایشان طبیعی باشد و بقیه آن را بفهمند، اما چهکسی دوستدارد یک سری نوشته معمولی بخواند؟ اگر هرچه را در ذهنمان میگذرد، روی کاغذ بیاوریم و به آن فکرنکنیم، کسی حاضر میشود آنها را بخواند و به نویسنده اعتمادکند؟ ما یک پیشنهاد دیگر داریم، طرز صحبت خود را بنویسید اگر میتوانید متقاعدکننده، شیوا و واضح صحبتکنید.
در بعضی کارگاههای آموزش نوشتن میگویند: «جوری بنویس که قرار نیست کسی آن را بخواند»، اما این یک اشتباه عجیب است. وقتی قرار است با این نیت بنویسید هدفتان مشخص نیست و داستان یا نوشته شما هدف یا نتیجه واضحی ندارد. به جای آنکه طوری بنویسید که هیچکس معنی جملهها و داستانتان را نفهمد، طوری بنویسید که انگار کسی که خیلی به او اهمیتمیدهید قراراست آن را بخواند.
ویرجینیا وولف یک نویسنده مشهور انگلیسی است. او در کتاب «اتاقی از آن خود» میگوید: «یک زن اگر بخواهد داستان بنویسد باید پول و اتاقی برای خودش داشته باشد.»
حالا نویسندهها میگویند این نظریه در همان زمان کاربرد داشته و الان همه چیز تغییرکردهاست. اگر قرارباشد یک نویسنده در قرن بیستویکم به دنبال یک اتاق و ساعتها تنهایی برای نوشتن باشد شاید هرگز نتواند یک صفحه را هم تمامکند. هر تصوری را که از نوشتن یک داستان، رمان و... در یک کلبه رویایی در کنار جنگل یا دریا دارید، فراموشکنید. در عوض یک دفترچه یادداشت بردارید و در هر جایی که هستید نوشتن را شروعکنید.
منبع: خراسان