کد مطلب: ۴۱۸۲۰۹
۲۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۵:۵۸

آمریکا در بن بست غرب آسیا

تحلیلی بر توافق اخیر میان ایران و عربستان و بازتاب‌های آن در نظام بین‌الملل

به گزارش مجله خبری نگار، بعد از میانجیگری چین در توافق ایران و عربستان، محافل سیاسی، تحلیلگران و استراتژیست‌های امریکایی به تکاپو افتادند و علت‌ها و چرایی آن را بررسی کردند. سیاست‌های جنگ‌طلبانه و یکجانبه‌گرایانه در بستر راهبرد‌های نظامی و ایجاد جنگ در منطقه غرب آسیا، به نقطه‌ای رسیده که نه تنها برای امریکا دستاورد مطلوبی بر جای نگذاشته، بلکه پتانسیل جمعی در این منطقه را به سمت فاصله گرفتن از امریکا و جایگزینی قدرت‌های دیگر برای آن سوق داده است. زیرا حصول ابتدایی‌ترین نیاز بشری یعنی «امنیت» در پلن امریکا امکان نیافته، بلکه بعد از گذشت سال‌ها اثبات شده که یکی از مهم‌ترین عوامل ناامنی جهان راهبرد‌های امریکا بوده است.

کشور‌های منطقه، بعد از تحمل جنگ‌های پیاپی و خسارت‌های مادی و ویرانی‌های جبران‌ناپذیر به این واقعیت رسیده‌اند که روی دیگر سکه بازیگری امریکا در منطقه، امنیت‌زدایی و در باتلاق فرو بردن آنان است تا برای همیشه نیاز به حضور امریکا، از تمام ابعاد حفظ گردد.

آرایش‌های جنگی متعدد، بهانه‌سازی و زمینه‌چینی برای دخالت و تغییر در دولت‌ها چه با ابزار‌های سخت و چه با ابزار‌های نرم، دلیل دیگری بر بی‌اعتمادی کشور‌ها به امریکا است. مضاف بر آن، جبر سرسپردگی به فرامین امریکا به صورت پیشفرض در شیوه مواجهه ایالات متحده با سایر کشور‌ها وجود دارد.

مجموعه این موارد موجب شده که دولت‌های منطقه، راه تعاملات برد-برد و روابط بر مبنای احترام متقابل و حفظ استقلال را برگزینند.

حال مقامات امریکایی بعد از نقش‌آفرینی دیپلماتیک چین در مناسبات جنگی و طرح «صلح چین» برای پایان دادن به جنگ بی‌انت‌های اوکراین و همچنین توافق ایران-عربستان، از الگوسازی چین برای رفع مناقشات در جهان هراس دارند.

آن‌ها روی دیگر بازیگری و اراده سیاسی چین برای تضمین امنیتی در جهان را، به بن‌بست رسیدن طرح‌های امریکا و اجماع جهانی برای پذیرش نقش آن می‌دانند.

تحلیلگران امریکایی در نشریه نشنال اینترست، نتیجه عملکرد امریکا در جنگ افروزی را چنین بیان می‌دارند: «در حالی که واشنگتن زمان و منابع خود را برای سرنگونی دولت‌ها در عراق، لیبی و افغانستان و تحریم سوریه و ایران به هدر داده است، چین با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و روابط پیشروی کرده است. از این رو، واشنگتن بهتر است به جای وحشت از اقدامات چین، برای رقابت با پکن فراتر از حوزه نظامی تلاش خود را به کار گیرد.»

جاناتان پانیکوف، معاون سابق افسر اطلاعات ملی برای خاورنزدیک در شورای اطلاعات ملی ایالات متحده هم در اهمیت نقش‌آفرینی چین می‌گوید: «جالب‌ترین بخش توافق عربستان و ایران، نقشی است که چین در کمک به میانجیگری این معامله ایفا کرد. بحث گسترده در خاورمیانه و بسیاری در ایالات متحده این است که چین فقط منافع اقتصادی در منطقه دارد. من به تازگی کنفرانسی را در مورد روابط چین و عربستان در دوحه برگزار کردم و به صراحت بیان می‌کنم که این توافق، بخش زیادی از نظرات کارشناسان در اینجا را به خود اختصاص داده بود. اما روابط اقتصادی و تجاری اغلب جای خود را به تعامل سیاسی می‌دهد که در نهایت می‌تواند به همکاری اطلاعاتی و امنیتی منجر شود. اکنون ممکن است شاهد ظهور نقش سیاسی چین در منطقه باشیم و این باید هشداری برای سیاستگذاران ایالات متحده باشد که رها کردن خاورمیانه و روابط رو به تنزل با متحدان، به سادگی موجب خلأیی برای ورود چین به منطقه خواهد شد که اساساً امنیت تجاری، انرژی و ملی ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد.»

به طور کلی، سیاست‌های امریکا در کلاس امنیتی تعریف شده خود، در حال تنزل جایگاه و از دید خارج شدن است. حتی اگر مناسبات نظامی بین کشور‌های خلیج‌فارس و امریکا وجود داشته، بدان معنی نیست که این کشور‌ها مانند سابق در برابر امریکا رفتار می‌کنند. به عقیده کارشناسان امریکایی، تضمین‌های امنیتی این کشور حتی سعودی‌ها را هم به سختی می‌تواند اقناع کند و نمی‌تواند باعث بازگشت آن‌ها به اردوگاه امریکا همانند سابق شود.

طرد سیاست‌های امریکا در خاورمیانه

امریکا تاکتیک‌هایى همچون ایجاد پایگاه نظامی و حضور مستقیم و امضاى قرارداد‌ها و موافقتنامه‌هاى امنیتى با متحدان و دوستان خود در منطقه را در پیش گرفت و سپس با حمله نظامی مستقیم به افغانستان و عراق، تلاش کرد نظم منطقه را مطابق با خواست و منافع خود و در راستای هژمونی امریکا رقم بزند.

امریکایی‌ها همواره به دنبال اهدافی مانند بحران‌زایی، ایجاد جو بدبینی، سوءظن، دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی و فروش سلاح‌های انبار شده خود هستند. این سیاست‌ها در سال‌های اخیر روند پویایی و رو به رشد را از منطقه سلب کرده و تنها خسارت‌های امنیتی و اقتصادی و عدم ثبات را برای آن به همراه داشته است.

از طرفی، تداوم رویکرد جنگ‌طلبانه و خصومت‌زای امریکا در جنگ اوکراین به اوج خود رسیده است. جنگی که تبعات آن تنها محصور به منطقه جنگی نیست و لاجرم غرب آسیا را متأثر از خود خواهد کرد. عدم همراهی مثبت دولت‌های منطقه با استمرار جنگ و سیاست غرب مبنی بر تقویت جبهه جنگی، نمونه بارزی از مخالفت دولت‌های منطقه با سیاست‌های امریکا است؛ آن‌ها خواستار پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین از طریق مذاکرات هستند.

نشریه امریکایی «فارن پالیسی» که بازتاب‌دهنده دیدگاه شورای (غیردولتی) روابط خارجی امریکاست، در مطلبی مدعی شده که با تشدید تجاوزات روسیه به اوکراین، دو قدرت خاورمیانه (ایران و عربستان سعودی) که معمولاً در بیشتر درگیری‌ها در مقابل یکدیگر قرار دارند، به مسکو کمک می‌کنند؛ به موازات چنین روندی، سیاست کشور‌های منطقه در سال‌های اخیر با محوریت تنش‌زایی و حل و فصل بحران‌های موجود پیش رفته که «نگاه به شرق» در منطقه، رویکردی در همین راستا است.

نبرد امریکا و چین در غرب آسیا

توسعه روابط چین با کشور‌های منطقه در حوزه‌های اقتصادی، فناوری، نظامی و ژئوپلیتیک نیز از دیگر عواملی است که موجی از نگرانی را در امریکا ایجاد کرده و این انگیزه را به وجود آورده که آن‌ها نیز با کاستن از تعهدات نظامی و اقتصادی خویش در مناطق مختلف از جمله غرب آسیا، به دنبال پیگیری رقابت با این قدرت نوظهور باشند. کشور‌های منطقه غرب آسیا در سال‌های اخیر در اثر گسترش روابط و تبادلات تجاری با کشور چین، از امریکا دور شده‌اند.

خروج امریکا از منطقه غرب آسیا که گاهی در برخی محافل روی آن بحث و از آن به عنوان اتمام تنش در منطقه یاد می‌شود، باید در همه ابعاد آن مورد توجه قرار گیرد؛ چنین خروجی، تنها به حضور فیزیکی و نظامی امریکا در منطقه محدود نیست، بلکه ایالات متحده می‌کوشد تا با ابزار‌های قدرت نرم و قدرت هوشمند، حضور در این منطقه را به متحدان خود واگذار و حمایت امریکا را از راه دور و پشت صحنه انجام دهد.

از سویی دیگر، کارشناسان امریکایی اذعان کرده‌اند که خروج امریکا از منطقه سبب نفوذ بیشتر چین و روسیه خواهد شد. از این رو، امریکا همچنان بر ایجاد ناآرامی و بی‌ثباتی در منطقه و ایجاد راه‌های وابستگی هر چه بیشتر تأکید دارد و این از دید کارشناسان منطقه دور نمانده است.‌

می‌توان گفت که امریکا امروزه در ایجاد استراتژی‌های جدید در منطقه غرب آسیا و حتی در جهان دچار سردرگمی شده است و می‌کوشد با توسل به راهبرد‌های جدید، جایگاه خود را حفظ کند. اما به نظر می‌رسد که با در نظر گرفتن اتفاقات رخ داده در عرصه بین‌الملل، این تصور که امریکا راه چندانی برای پیشرفت و نفوذ بیشتر در منطقه در پیش رو ندارد، روبه‌روز بیشتر در حال تحقق است.

دانش

تداوم رویکرد جنگ‌طلبانه و خصومت‌زای امریکا در جنگ اوکراین به اوج خود رسیده است. جنگی که تبعات آن تنها محصور به منطقه جنگی نیست و لاجرم غرب آسیا را متأثر از خود خواهد کرد. عدم همراهی مثبت دولت‌های منطقه با استمرار جنگ و سیاست غرب مبنی بر تقویت جبهه جنگی، نمونه بارزی از مخالفت دولت‌های منطقه با سیاست‌های امریکا است؛ آن‌ها خواستار پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین از طریق مذاکرات هستند.

نشریه امریکایی «فارن پالیسی» که بازتاب‌دهنده دیدگاه شورای (غیردولتی) روابط خارجی امریکاست، در مطلبی مدعی شده که با تشدید تجاوزات روسیه به اوکراین، دو قدرت خاورمیانه (ایران و عربستان سعودی) که معمولاً در بیشتر درگیری‌ها در مقابل یکدیگر قرار دارند، به مسکو کمک می‌کنند؛ به موازات چنین روندی، سیاست کشور‌های منطقه در سال‌های اخیر با محوریت تنش‌زایی و حل و فصل بحران‌های موجود پیش رفته که «نگاه به شرق» در منطقه، رویکردی در همین راستا است.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر