به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: همه آنهایی که تجربه حضور در استادیومهای ایران را دارند، حتماً این صحنه را دیدهاند که گاهی گروهی از تماشاگران بلند میشوند و به یک سمت از استادیوم نگاه میکنند. بلند شدن آنها جلوی دید تماشاگرانی که قصد دیدن بازی را دارند میگیرد و با اعتراض آنها مواجه میشود. از سالها پیش رسم است که وقتی پلیس یک هوادار را میگیرد، جمعیت بلند میشوند گروهی شعار میدهند: «ولش کن... ولش کن...!»
اواخر بازی آرژانتین و هلند و در اوج حساسیت بازی، یک دفعه گروهی از خبرنگاران بلند شدند و به سمتی خیره شدند. آنها مانع تماشای دقایق حساس بازی بودند و اعتراضها بلند شد: «sit down… sit down»
گروهی از جمعیت که نشستند از لابهلای خبرنگاران، تعدادی نیروی درمانی به چشم میخوردند؛ انگار اتفاقی رخ داده بود. با کلی التماس و چکوچانه با نیروهای امنیتی، وارد آن بخش شدیم و دیدیم که یک نفر روی زمین افتاده و پزشکان تلاش میکنند تا او را به حالت عادی برگردانند، اما فریادهای یک دکتر و درخواست اورژانسی آمبولانس و برانکارد نشان میداد که انگار حال خبرنگار مساعد نیست. خیلی زود محل را خلوت کردند و خبرنگار را با برانکارد به بیرون انتقال دادند. از دیگر خبرنگارانی که نزدیک او نشسته بودند ماجرا را پرسیدیم.
یکی از آنها گفت: «گرنت وال بود... خبرنگار امریکایی.» با شنیدن نامش یادمان آمد که خبرنگار معروفی بود و کلی مقاله و گزارش ترجمه شده از او در رسانههای ایران خواندهام. بازی که تمام شد، در مرکز رسانههای ورزشگاه لوسیل خبری مهمتر از نتیجه بازی وجود داشت و خبرنگاران به هم میگفتند که گرنت وال از دنیا رفته!
همه بهتزده به هم نگاه میکردیم؛ آیا او بهدلیل استرس و حساسیت بازی هلند و آرژانتین دچار حمله قلبی شده و سکته کرده است؟ یکی از خبرنگاران که رابطه نزدیکی با گرنت وال داشت، در گفتگو با دیگر خبرنگاران خبر مرگ او را تأیید کرد و گفت که در این خصوص با همسرش نیز صحبت کرده است. او از قول همسرش میگفت: «این خبرنگار در گفتگوهایی که پیش از این با خانواده و همسرش داشت، مدام از فشار زیاد در دوحه و کار سنگین خبری در جریان جامجهانی خبر میداد.»
فشار کار و سنگینی کار خبری را به استرس بازی اضافه کنید؛ در همان دقایق میفهمیدم که او چه احساسی داشته و با اینکه تیم ملی کشورش در زمین نبود، تا چه حد تحت تأثیر استرس بازی آرژانتین و هلند بود. او جانش را از دست داد تا شاید بهتر درک کنیم که چرا کار خبرنگاری در ایران جزو مشاغل سخت و زیانآور است. شاید کسانی که از بیرون به جامجهانی مینگرند، تصور کنند که خبرنگاران شرایط استثنایی و ویژهای دارند، اما واقعیت چیز دیگری است. با تمام لذتی که تماشای بازی هلند و آرژانتین یا بازی دیشب انگلیس و فرانسه داشت، کار خبری و اطلاعرسانی آنلاین در جریان مسابقات و اطلاعرسانی سریع به مردم استرس و فشاری دارد که تا در آن محیط و شرایط قرار نگیرید، هرگز حرفهای مرا درک نمیکنید.
شاید خیلی به عنوان توریست به جامجهانی بیایند و برگردند، اما کار برای گروهی که واقعاً در پی تهیه خبر و گزارش هستند بسیار سخت و طاقتفرسا است. کار سختی که شاید تمام لذت آن به سخت بودنش است.