به گزارش مجله خبری نگار، لیورپول کمی دیر سبک خودش را پیدا و بورنموث بخت برگشته را قربانی کرد. پیروزی ۹ بر صفر بزرگترین برد تاریخ لیورپول بود که با رکورد این رقابتها برابری کرد. قرمزها یک هفته سخت را پشت سر گذاشتند، انگیزه، نگرش و تلاش آنها زیر سؤال رفت، اما تیم یورگن کلوپ درست و بموقع به همه انتقادات پاسخ گفت. پنج گل در نیمه اول زدند، لوییس دیاس حساب را باز کرد قبل از اینکه هاروی الیوت و ترنت الکساندر آرنولد با گلهای از بیرون محوطه جریمه برتری را بیشتر کنند. روبرتو فیرمینو و ویرجیل فاندایک هم گل زدند.
لیورپول هیچ شباهتی به تیم سه هفته قبل نداشت و کریس مفام ابتدای نیمه دوم گل به خودی زد، فیرمینو گل دوم خودش را هم به ثمر رساند و بعد فابیو کاروالیوی تعویضی حساب گلزنیاش را در لباس لیورپول افتتاح کرد. با گل دوم دیاس، هواداران فریاد میزدند «ما ۱۰ تا میخواهیم» آنها به خواستهشان نرسیدند، اما آنها مسابقهای را دیدند که صبح روز بازی خوابش را هم نمیدیدند.
همه فیرمینو را در سراشیبی سقوط میدانستند. این برزیلی فرم خوبی نداشت و در دو حضور قبلیاش در ترکیب اصلی، با لمس توپهای بیخاصیت، شکست در دوئلها و عقبنشینی تا مرز آخرین هافبک عملکرد بسیار بدی داشت. این بار، اما نه. این فیرمینو همانی بود که باید. کنترل توپهای مطمئن، دست نیافتنی، پرتحرک و درخشان. نیمه اول او عالی بود با یک گل و سه پاس گل. برای دیاس توپ فرستاد و فضا را برای الیوت و آرنولد مهیا کرد قبل از اینکه با فرصتطلبی روی ریباند گل چهارم را بزند.
به علاوه با دوندگیها و حرکات هوشمندانه و پاسهای تک ضرب مدافعان بورنموث را در مرسیساید به دردسر زیادی انداخت. بازی او یک شاهکار بود که با زدن گل دومش بعد از گذشت یک ساعت از بازی تکمیل شد. این صدمین گل او برای لیورپول بود در روزی که به همه ثابت کرد اگر او خوب باشد، تیمش همینطور میشود. ۲۰ دقیقه به پایان بازی تعویض شد و آغوشی که مربی برایش باز کرد، گویای همه چیز بود. وقتی اینطور بازی کند، هیچ کس مثل فیرمینو نمیشود.
یورگن کلوپ قبل از بازی گفت در تمرین چهارشنبه حرفهایی زده که میخواسته مدتها بگوید و با گفتن این حرفها نفس راحتی کشیده. با این بازی مشخص شد پیام کلوپ به بازیکنانش کاملاً دریافت و درک شده است. لیورپول یک میلیون کیلومتر با تیمی که در اولدترافورد و قبل از آن در کریون کاتیج دیدیم، فاصله داشت. از سوت شروع بازی توسط استوارت اتول، لیورپول سرشار از اراده، انگیزه، سرسختی و برنامهریزی بود، چیزهایی که این اواخر کمتر از تیم سراغ داشتیم. انتقادات قویترشان کرد؟ شاید البته این رسانهها نیستند که بازیکنان به آنها گوش میدهند بلکه مربی و دستیارانش هستند. قطعاً تمام حرفهای آنها در این یک هفته را شنیدند و پاسخی دادند که همه در آنفیلد میخواستند و انتظارش را داشتند.
شکی نیست که ترنت الکساندر آرنولد، استعداد پرورش یافته آکادمی لیورپول چند هفته ابتدایی را خیلی بد سپری کرد. او در بازی با فولام مقابل الکساندر میتروویچ غافلگیر شد و در دیدار با منچستریونایتد، آنتونی الانگا تحقیرش کرد تا این سؤالهای اجتنابناپذیر درباره تمرکز، فرم و قابلیتهای دفاعیاش شکل بگیرد.
قبل از این همچنین چیزهایی را درباره آرنولد تجربه کرده بودیم و درست مثل قبل او به تنها شکلی که بلد است، پاسخ داد: با یک بازی با بالاترین کیفیت.
گل او که از فاصله بیست و چند متری به گوشه دروازه رفت، عالی بود و بعد مفام را با یک ارسال بینقص مجبور به گل به خودی کرد. همانطور که در حمله تأثیرگذار بود، در دفاع نیز به تیم کمک کرد. وقتی توپ را از دست میداد، با سرعتی فوقالعاده به پستش باز میگشت یا عجلهاش برای مقابله با ضدحمله بورنموث نمونه خوبی است. الکساندر آرنولد همه کار میتواند بکند و در این بازی به موقع به همه یادآوری کرد.
بعد از یک هفته که همه میپرسیدند «لیورپول چه مشکلی دارد؟» و «قرار است قبل از پایان فرصت نقل و انتقالات چه بازیکنی بخرند» حالا چه تغییر گستردهای در روند نظرها ایجاد میشود. این بازی روی کاغذ از آنهایی تصور میشد که یک برد خانگی عادی برای لیورپول به دست میآید، اما اتفاقات اخیر باعث شده بود هواداران با احتیاط درباره بازی حرف بزنند. اوضاع قبل از بازی نمیشد بدتر از این باشد و یکباره چه دگرگونی صورت گرفت؟
حالا آنها که دنبال بحرانتراشی هستند، کاملاً ناامید میشوند و لیورپول تمام مشکلات آنها را در دریایی از گل میشوید. هرگز در لیگ برتر با این قاطعیت به پیروزی نرسیده بودند و از سال ۱۹۸۹ در هیچ مسابقه رسمی ۹ گل نزده بودند. به گل دهم که هواداران آرزویش را داشتند، نرسیدند هر چند جیمز میلنر خیلی به آن نزدیک شد، اما همه این بازی را به خاطر میسپارند. تیم روزهای سختی را پشت سر گذاشت، اما خیلی خوب خودش را از ورطه مشکلات بیرون کشید. چقدر نوشتن از جنبههای مثبت فوتبال لذت بخش است هر چند برای مدتی کوتاه.