به گزارش مجله خبری نگار، یک مطالعه جدید روی موشها، این احتمال وسوسهانگیز را آشکار کرده است که از دست دادن حافظه پس از آسیب سر ممکن است برگشتپذیر باشد. این مطالعه در مجله علوم اعصاب منتشر شده است.
ضربههای مکرر به سر، مانند آنچه که بازیکنان حرفهای فوتبال و سایر ورزشکاران متحمل میشوند، به عنوان یک عامل خطر برای ابتلا به بیماریهای نورودژنراتیو در مراحل بعدی زندگی شناخته شده است. ضربات شدید به سر در طول دوران ورزشی - یا به عنوان مثال، در طول خدمت سربازی - در نهایت میتواند منجر به وضعیتی به نام انسفالوپاتی تروماتیک مزمن (CTE) شود که میتواند با از دست دادن حافظه، گیجی، افسردگی و تغییرات شخصیتی همراه باشد.
اما لازم نیست حتماً آسیب جدی به سر داشته باشید تا در معرض خطر عوارض باشید. به طور متوسط، فوتبالیستها در هفته ۲۱ ضربه به سر (۴۱ ضربه دفاعی) متحمل میشوند و دانشمندان سخت در تلاشند تا بفهمند که حتی این ضربات نسبتاً جزئی چه معنایی برای آینده آنها دارد.
تیمی از دانشمندان مرکز پزشکی دانشگاه جورج تاون پیش از این یک مکانیسم تطبیقی در مغز کشف کرده بودند که عملکرد سیناپسی را در پاسخ به آسیب سر تغییر میدهد. این به نوبه خود میتواند تثبیت خاطرات جدید یا یادآوری خاطرات قدیمی را دشوار کند. با استفاده از این دانش، این تیم و همکارانشان از کالج ترینیتی دوبلین راهی برای القای گروهی از موشها به یادآوری خاطراتی که پس از آسیب خفیف سر فراموش کرده بودند، یافتند.
دکتر مارک برنز، محقق ارشد، گفت: «بیشتر مطالعات در این زمینه بر روی مغز افراد مبتلا به انسفالوپاتی تروماتیک مزمن (CTE)، یک بیماری دژنراتیو مغزی که در افرادی با سابقه ضربات مکرر به سر یافت میشود، انجام شده است.» «در مقابل، هدف ما این بود که بفهمیم مغز چگونه در پاسخ به ضربات خفیف به سر، که بسیاری از فوتبالیستهای جوان مرتباً تجربه میکنند، تغییر میکند.»
برای این منظور، آنها دو گروه از موشها را انتخاب کردند و آنها را در معرض یک موقعیت ترسآور قرار دادند. پس از اینکه موشها واکنش ترس را یاد گرفتند و به خاطر سپردند، یک گروه از موشها در طول یک هفته تحت ضربات خفیف متعدد به سر قرار گرفتند که یک هفته از زندگی یک بازیکن فوتبال آمریکایی معمولی را شبیهسازی میکرد. موشهای باقیمانده به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند و هیچ آسیبی به سرشان وارد نشد.
یک هفته بعد، موشهایی که دچار ضربه مغزی مکرر شده بودند، دیگر نمیتوانستند ترسی را که آموخته بودند به یاد بیاورند، اما اینها موشهای معمولی نبودند. آنها از نظر ژنتیکی اصلاح شده بودند تا دانشمندان بتوانند نورونهای دخیل در ایجاد خاطرات جدید در مغزشان - «نقشههای حافظه» - را تجسم کنند.
حتی پس از همه این ضربات به سر، نمودار حافظه دست نخورده باقی ماند و مانند موشهایی که به مدت یک هفته دچار آسیب سر نشده بودند، به نظر میرسید. تنها تفاوت این بود که موشهای آسیب دیده دیگر نمیتوانستند این نمودار را فعال کنند.
دکتر دنیل پی. چپمن، نویسندهی اول، توضیح داد: «ما در پیوند دادن خاطرات با مکانها مهارت داریم، و این به این دلیل است که بودن در یک مکان یا دیدن عکسی از یک مکان، باعث فعال شدن مجدد نمودارهای حافظهی ما میشود.» «وقتی موشها اتاقی را که برای اولین بار آن خاطره را در آن یاد گرفتهاند، میبینند، موشهای گروه کنترل میتوانند نمودار حافظهی خود را فعال کنند، اما موشهایی که ضربه به سرشان وارد شده است، نمیتوانند. این همان چیزی است که باعث فراموشی میشود.»
خوشبختانه برای موشها، دانشمندان راهی برای فعال کردن دستی سلولهای انگرام با استفاده از لیزر دارند. متأسفانه برای ما، این روش برای استفاده در انسانها بسیار تهاجمی است، اما نشان میدهد که از نظر تئوری، بیدار کردن مجدد خاطرات از دست رفته امکانپذیر است.
برنز گفت: «ما در حال حاضر در حال بررسی تعدادی از تکنیکهای غیرتهاجمی هستیم تا سعی کنیم به مغز بگوییم که دیگر در خطر نیست و دریچهای از انعطافپذیری را باز کنیم که میتواند مغز را به حالت قبلی خود بازگرداند.»
اگرچه این یافتهها به این زودیها به درمانهایی برای انسانها منجر نخواهند شد، اما گامی مهم در درک ما از چگونگی منجر شدن آسیب سر به فراموشی، حتی در کوتاهمدت، و چگونگی درمان آن هستند.
برنز گفت: «تحقیقات ما این امید را به ما میدهد که بتوانیم درمانهایی را توسعه دهیم که مغز را پس از ضربه به سر به حالت عادی خود بازگرداند و عملکرد شناختی را در افرادی که حافظه ضعیفی ناشی از ضربات مکرر به سر دارند، بازیابی کند.»