به گزارش مجله خبری نگار،برنامه خندوانه که در اواخر دهه نود شمسی از یکی از شبکههای غیر اصلی صداوسیما پخش شد را میتوان پایان مقاومت عرصه طنز رسمی، طنز شبه گل آقایی، طنز در چارچوب و سوپاپ اطمنیانی در برابر موج جدید طنزپردازهای جوان و خلاق دانست، رسانه رسمی کمی خط قرمزها و حساسیتهای سلیقهای و دهه شصنی اش را شل کرد و دید ثمرش را!: آرای مسابقات خندوانه میلیونی شد! حتی بیشتز از رای برخی نامزدهای ریاست جمهوری!
برنامه خنداونه، پتجرهای بود که ناگهان و برای مدتی کوتاه در تلویزیون باز شد و سیل استعدادها وارد ساختار کهنه و کلیشهای تلویزیون کرد.
هرچند که این پنجره خیلی زود در دوران مدیریت جلیلی-جبلی بسته شد و تلویزیون به جای تداوم این سیاست و باز کردن درهایش به روی همه استعدادها، ترجیح داد به خالص سازی و راضی نگه داشتن طیف محدودی از مخاطبان روی آورد، راهبردی که نتیجه اش در وضعیت اسفناک مخاطبان رسانه ملی دیده میشود!
و... تصور کنید اگر برنامهها و شبکههای اصلی و سیاسی تلویزیون هم این فرصت خندوانیزه شدن (!) و ورود استعدادهای جدید را پیدا میکردند!
حالا و این روزها امیرحسین قیاسی فضای مجازی ایرانی ر اتسخیر کرده است و همین کافی است که بتوان بدون تعارف او را ستازه جدید طنز ایران دانست،، اما چه چیزی طنز قیاسی را متمایز میکند؟
کاربری در شبکه ایکس نوشته بود: "امیرحسین قیاسی همهی سالهایی که مامانم نمیخندید رو در چند روز جبران کرده! یه طور خانوادگیای ممنونشم! ساعت دوازدهه و صدای قهقهه از اتاق میاد. " این مضمون در پستهای دیگری هم در شبکههای اجتماعی تکرار میشود و قیاسی را به عنوان "ضدتلخی زندگی روزمره" ستایش میکنند، اما چرا امیرحسین قیاسی توانسته است کسانی را بخنداند که با طنزهای مرسوم قهر بودند؟
سبک طنز امیرحسین قیاسی را میتوان "رگباری روزمره" نامید: ترکیبی از استندآپ ساده، نقد اجتماعی و شوخیهای تصویری که بر پایه واقعیتهای ایرانی بنا شده. برخلاف کمدینهای سنتی که به میمیکهای اغراقآمیز و حرکات غیرطبیعی تکیه میکنند، قیاسی اجرا را روان و وابسته به موضوع نگه میدارد، بامزه بازی درنمی آورد، هروقت واقعا طنز به اوج میرسد، خودش هم با مخاطب میخندد و همین ترفند ساده و جالب باعث میشود همدلی و اعتماد مخاطب به او بیشتر شود.
قیاسی، از میمک صورت، اغراق و به اصطلاح "ادا بازی" برای پیشبرد طنزش استفاده نمیکند (البته بجز برای لوگوی برنامه هایش!) با همان خنده نمکین، اما واقعی اش! طنزش را آرام آرام میپزد و به مخاطب ارائه میکند!
امیرحسین قیاسی حتی مضامین جنسی - که بن مایه بخش اعظمی از طنز در همه فرهنگها محسوب میشود- را با ممیزی خانوادگی ایرانی سرهم میکند و طنز میسازد!
امیرحسین قیاسی حساسیتهای مذهبی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ایران امروز را میشناسد و شوخی هایش دقیقا روی خط قرمز است، نه فراتر از آن که کار را به جاهای باریک بکشاند و نه فروتر از آن که تبدیل به بی مزگی شود.
یک طنزپرداز باید دقیقا بداند زمین بازی و مرزهایش کجاست تا بتواند بی خطر، طنازی کند! طنز عرصه عملیات سیاسی و انتحاری نیست و قیاسی این را به خوبی فهمیده است.
قیاسی با زیرکی از طنز خنداونهای عبور کرده است، طنزی خانوادگی- صداوسیمایی که رامبد جوان آن را طراحی و اجرا میکرد، امیرحسین قیاسی از آنجا که خود نویسنده طنزهای خویش است، دچار دوگانگی و بازیهای تصنعی طنزپردازهای دیگر نمیشود، به متن خود باور دارد و آن را باورمندانه اجرا میکند و به مخاطب عرضه میکند، استاندارد طنز امیرحسین قیاسی ادامه حرفهای "استند آپ کمدی" است و تمرکزش بر همین رسته و ژانر و شاخه به شاخه نپریدن، باعث شده طنز قیاسی قویتر و نافذتر شود! شاید اگر پیشنهادات وسوسه انگیز بازیگری را قبول کند به همین سرعت صعود، سقوط کند!
نکته دیگر این است که موضوع طنز امیرحسین قیاسی، "ایرانیها " است و دقیقا بخاطر همین کارش به شدت ایرانی است و به دل مینشیند، او برای ایرانیهای سال ۱۴۰۴ طنز مینویسد و اجرا میکند، اگر آثار و نمایشهای او را ده سال تماشا کنیم، رگه حوادث و تحولات فکری و فرهنگی و حتی سیاسی ایران را میتوانیم رصد کنیم در حالی که جنس دیگری از طنزهای سطحی نیز در فضای مجازی وجود دارد این تمایز را ایجاد نمیکند و به اصطلاح ارزش تاریخی ندارد.
امیرحسین قیاسی به زبان اختراعی و مخصوص خودش برای خنداندن و شوخی با همه ایرانیها رسیده، این بسیار مهم است! خانوادههای ایرانی با هر سبک و سیاق و سلیقه و طبقه، مشتری طنزهای او هستند، خانواده ایرانی با امیرحسین قیاسی احساس معذب بودن نمیکند.
امیرحسین قیاسی به زبان اختراعی و مخصوص خودش برای خنداندن و شوخی با همه ایرانیها رسیده، این بسیار مهم است! خانوادههای ایرانی با هر سبک و سیاق و سلیقه و طبقه، مشتری طنزهای او هستند.
خانواده ایرانی با امیرحسین قیاسی احساس معذب بودن نمیکند، قیاسی حتی مضامین جنسی - که بن مایه بخش اعظمی از طنز در همه فرهنگها محسوب میشود- را با ممیزی خانوادگی ایرانی سرهم میکند و طنز میسازد! طنزی که در صداوسیما جای ندارد و البته در رسانهها وطنزپردازهای آن طرف آبی! امیرحسین قباسی دقیقا وسط و در جای درست ایستاده است! البته فعلا!
ریتم رگباری و انتقادی قیاسی و شوخیهای صریح اش، برای جامعه تعارف زده ایرانی خوشایند است و احساس تازهای به مخاطبان خود داده است، خیلی از حرفهای ناگفته و شایعات و درگوشی ها- مثل شایعه استفاده فلان هنرمند از مواد- را با زبان شوخی مطرح میکند و در کارهایش همیشه چیزهای تازه است.
او میتواند از بیژن بنفشه خواه، بازیگر قدیمی طنزهای سی سال اخیر تلویزیون که بارها جلوی دوربین آمده است، مصاحبهای متقاوت و جدید و جذاب بگیرد! چیزی بیش از ذکر خاطرههای کلیشهای و تعارفات و دورهمیهای تصویری کم رمق و قربان و صدفه رفتنهای مجری -مهمان و این مهم است!
قیاسی طنزهایش رابر پایه الگوهای شناختی غافلگیری جلو میبرد، ناگهان چیزی میگوید یا با چیزی شوخی میکند که انتظارش را ندارید! امیرحسین قیاسی را میتوان یکی از سازندگان تصویر و شمایل طنز ایرانی در دهه آتی دانست.
اما بدترین اتفاق برای امیرحسین قیاسی میتواند تکرار خودش باشد، سبک مصاحبههای طنزش با آدمهای جدی و جدید و حتی سیاسی، میتواند ضریب موفقیت هایش را زیاد کند و نامش را ماندگار، اما تکرار خودش و مهمان هایش دقیقا میتواند پاشنه آشیل او باشد.
قیاسی اینقدر باهوش است که بداند هنوز خیلی چیزهاست که باید یاد بگیرد و این جز با آدمهای جدید و عرصههای جدید و طنزهای موقعیت بداهه و بی رحمانه! به دست نمیآید! هرچند که آب تنی در حوضهای بزرگتر هم بی خطر و بی هزینه نیست!
مثلا تصور کنید گفتگوی امیرحسین قیاسی با محمود احمدی نژاد، سید محمد خاتمی، حسن روحانی را که چه طوفان پرنشاطی را میتواند برای ایرانیهای خسته بسازد!