به گزارش مجله خبری نگار، در شبی که نیویورک نفس تازهای کشید، زهران ممدانی، جوان ۳۴ ساله، مسلمان و مهاجر، با عبور از سدرقیب و زیر توفان حملات بیامان افرادی، چون دونالد ترامپ و ایلان ماسک، به عنوان شهردار بزرگترین شهر آمریکا انتخاب شد. این پیروزی، صرفاً یک جابهجایی قدرت محلی نبود؛ بلکه نشانهای از دگرگونی عمیق در ساختار نمایندگی سیاسی، ضرورتهای سبک زندگی شهری و آرزوهای طبقات، قومیتها و حتی مشارکت نسل جدید کلانشهری در آمریکا بود. ممدانی، متولد اوگاندا از والدینی هندیتبار، با وعده «شهری برای همه» وارد رقابت شد؛ او در کارزار انتخاباتیاش وعدههایی، چون کنترل اجارهها، حملونقل شهری ارزان، مراقبت عمومی از کودکان و پایان دادن به نفوذ میلیاردرها در سیاست شهری را داد.
او پیش از اینهم نه تنها با صراحت از اسرائیل و جنایاتش در غزه انتقاد کرده بود، بلکه در یک مصاحبه به صراحت گفته بود اگر نتانیاهو به نیویورک بیاید، بازداشت خواهد شد. او بعد از انتخاب هم با ادبیات خودش برای ترامپ خط ونشان کشید. خلاصه در شهری که با مهاجران بنا شده و با تنوع فرهنگی بافتارش شکل گرفته، رأیدهندگان از برانکس تا بروکلین، از زنان جوان تا مسلمانان عرب، به ممدانی رأی دادند؛ نه فقط برای تغییر شهردار، بلکه برای بازتعریف معنای قدرت. این انتخاب، نشان داد که نسل Z، اقلیتها، زنان و طبقه کارگر، دیگر تماشاگر نیستند؛ آنها بازی را عوض کردهاند. پرونده پیشرو، این تحول را از چند منظر جامعهشناسی سیاسی، رسانه، جوانان و شهروندی واکاوی میکند. آن چه میخوانید فقط داستان یک شهردار نیست؛ داستان مردمی است که تصمیم گرفتند خودشان را دوباره تعریف کنند.

ممدانی بهخاطر تجربه زیستهاش اینروزها صدای آدمهایی است که نیویورک واقعی را تجربه کردند، شهری که با برجهای شیشهای متفاوت است
پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک، نه صرفاً یک اتفاق سیاسی، بلکه نشانهای از دگرگونی عمیق در ساختار شهری، روایتهای رسانهای و ائتلافهای اجتماعی در آمریکای امروز است. زهران ممدانی، ۳۴ ساله، متولد اوگاندا از والدینی هندیتبار و مسلمان، با شخصیتی آرام، اما صریح توانست روایتی تازه از سیاست شهری ارائه دهد. او که پیشتر نماینده مجلس ایالتی بود، با کمپینی جسورانه و مردمی، خود را نه به عنوان یک سیاستمدار حرفهای، بلکه به عنوان کسی که میخواهد شهر را برای همه قابلزیست کند، معرفی کرد. کمپین ممدانی بر سه محور اصلی بنا شده بود: عدالت اقتصادی، بازپسگیری شهر از میلیاردرها و بازتعریف قدرت از پایین به بالا. او با شعارهایی، چون «مسکن حق است، نه کالا»، «حملونقل رایگان برای همه» و «مراقبت رایگان از کودکان تا پنجسالگی» توانست خواستههای ملموس اقشار فرودست را به زبان سیاسی ترجمه کند. نقش رسانهها و شبکههای اجتماعی در این پیروزی حیاتی بود. در حالی که رسانههای محافظهکار او را «کمونیست دیوانه» میخواندند، کمپین ممدانی با بهرهگیری هوشمندانه از شبکههای اجتماعی روایتی مردمی از «شهردار آینده» ساخت. ویدئوهای کوتاه، جلسات محلی و گفتوگوهای زنده با رأیدهندگان، او را به چهرهای آشنا و قابلاعتماد برای نسل جوان بدل کرد.
ائتلاف اجتماعی پشت ممدانی، یکی از متنوعترین ائتلافهای سیاسی سالهای اخیر بود: جوانان، مهاجران، زنان، مسلمانان، یهودیان ترقیخواه و مسیحیان عدالتطلب. در شهری که بخش زیادی از جمعیت آن زیر خط فقر زندگی میکنند و اجارهها سر به فلک کشیده، ممدانی توانست صدای کسانی باشد که سالها در حاشیه مانده بودند. او با تأکید بر تجربه زیسته مهاجرت، تبعیض و نابرابری، خود را نماینده «نیویورک واقعی» معرفی کرد؛ نه نیویورک برجهای شیشهای، بلکه نیویورک محلهها، متروها و صفهای طولانی اجاره. در جامعهای که پس از جنگ غزه دچار شکافهای عمیق در حمایت از اسرائیل شده، ممدانی با مواضع صریح ضدجنگ و ضدصهیونیستی، توانست بخشی از یهودیان مخالف صهیونیسم را هم با خود همراه کند. او وعده داد که اگر نتانیاهو به نیویورک بیاید، به دلیل جنایات جنگی بازداشت خواهد شد؛ موضعی که در شهری با دومین جمعیت یهودی جهان، جسورانه و بیسابقه بود. در نهایت، پیروزی ممدانی را باید نشانهای از ظهور سیاستی نوین در آمریکا دانست: سیاستی که از پایین میجوشد، از حاشیهها تغذیه میکند و با زبان عدالت، شهر را از نو مینویسد. این فقط پیروزی یک نفر نبود؛ این پیروزی نسلی بود که دیگر نمیخواهد تماشاچی باشد.

در شبی تاریخی، بیش از دو میلیون نیویورکی – بالاترین مشارکت در انتخابات شهرداری از سال ۱۹۶۹ – به پای صندوقهای رأی رفتند تا سرنوشت شهر خود را رقم بزنند. در این انتخابات زهران ممدانی، نماینده ۳۴ ساله مجلس ایالتی کوئینز و سوسیالیست دموکرات، با کسب اکثریت آرا بر رقیبش که به عنوان نامزد مستقل وارد رقابت شده بود، پیروز شد. این پیروزی نه تنها ممدانی را به عنوان جوانترین شهردار نیویورک در بیش از یک قرن تثبیت کرد، بلکه او را به عنوان اولین شهردار مسلمان و جنوب آسیایی شهر معرفی کرد. ممدانی، متولد اوگاندا از والدینی هندی-مسلمان، کمپینی را بر پایه مبارزه با بحران مسکن، افزایش هزینههای زندگی و نابرابریهای اقتصادی بنا کرد. او قول داد «شهری مقرونبهصرفه» بسازد؛ اجارههای کنترلشده، سرمایهگذاری در حملونقل عمومی و اقدامات اقلیمی جسورانه.
این پیروزی، در حالی که بخشی از انتخابات پراکنده ۵ نوامبر ۲۰۲۵ بود، بخشی از موج گستردهتری از موفقیتهای دموکراتها به شمار میرود. در ویرجینیا، ابیگل اسپنبرگر، نماینده سابق کنگره و دموکرات میانهرو به عنوان اولین زن فرماندار این ایالت انتخاب شد. در نیوجرسی هم میکِی شرِیل، دیگر نماینده سابق دموکرات، فرمانداری را از آن خود کرد. این موفقیتها در ایالتهایی که ترامپ در ۲۰۲۴ برده بود، نشاندهنده بازگشت دموکراتها به ائتلاف چندنژادی و طبقه کارگر است. در کالیفرنیا، تصویب پیشنهادی برای بازطراحی نقشههای انتخاباتی کنگره، دموکراتها را قادر ساخت تا پنج کرسی جدید دموکراتنشین اضافه کنند. در جورجیا، دو دموکرات برای اولین بار در ۲۰ سال، کرسیهای کمیسیون خدمات عمومی را بردند که بر حقوق رأی و بازطراحی تأثیرگذار است.
در سینسیناتی، آفتاب پورِوال، شهردار هندیتبار، با شکست کوری بوئمن (برادر ناتنی جیدی ونس، معاون دونالد ترامپ)، دوباره انتخاب شد. این پیروزیهای هندی-آمریکایی، از ممدانی تا پورِوال و غزاله هاشمی در معاونت فرمانداری ویرجینیا، بر نقش رو به رشد آسیایی تبارها و مسلمانان در سیاست آمریکا تأکید دارد. پیامدهای این شب، فراتر از نیویورک، لرزهای بر کاخ سفید ترامپ ایجاد کرده است. در نتایج این انتخابات میتوان ردپایی از برنامههای ترامپ را مشاهده کرد، برنامههایی مانند مخالفت با سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه، تعطیلی دولت بر سر بودجه و افزایش هزینهها؛ آن هم در نخستین سالگرد پیروزی دوباره دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا. نتایج انتخابات چهارم نوامبر امسال، محکی برای انتخابات میاندورهای سال آینده، هم در درون حزب دموکرات و هم در سرتاسر ایالات متحده است؛ اینکه جهتگیری دموکراتها بعد از شکست سهمگین در انتخابات سال گذشته، چه مسیری را طی میکند و آیا ترقیخواهان و چپگرایان در نهایت هدایتگر حزب خواهند شد یا مسیر توسط میانهروها ادامه مییابد. نتیجه این کشمکش جناحی در داخل حزب دموکرات میتواند سپهر سیاست ایالات متحده آمریکا را در انتخابات پیش رو ترسیم کند.

پیروزی ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک، یک چالش مستقیم علیه شخص ترامپ و پوپولیسم راستی است که او نمایندگی میکند. ترامپ مستقیما با ممدانی سرشاخ شد، او را «صددرصد یک کمونیست دیوانه» خطاب کرد و از قطع کمکهای فدرال به شهرداری نیویورک در صورت موفقیت او سخن گفت. با اینحال، ممدانی برنده شد. پیروزی ممدانی اثبات کرد که برخلاف تصورات و تبلیغات راست افراطی در آمریکا و بسیاری از دیگر مناطق جهان، پوپولیسم راست شکستناپذیر نیست و طیف لیبرال و سوسیال دموکرات و میانهرو در برابر راستهای افراطی دست بسته نیستند. این پیروزی ضربهای بر این روایت بود که پوپولیسم راست در حال اوج گرفتن است. ویژگی دیگر پیروزی ممدانی این است که او در جریان کمپین از حمایت جریانهای اصلی سیاسی در آمریکا از جمله حزب دموکرات برخوردار نبود و تمرکز او بر بسیج مردم عادی در پایینترین سطوح، جوانان و مخالفت با رهبران سنتی حزب دموکرات و تامین مالی انتخابات از طریق شرکتهای بزرگ بود. پیروزی او نشان داد که چنین امکانی برای چنین کاندیداهایی حتی در شهرهای بزرگ هم وجود دارد و این تحول میتواند روندهای مشابه را در دیگر شهرهای آمریکا تشویق کند. پیروزی ممدانی در نیویورک را باید به همراه پیروزی کاندیداهای حزب دموکرات در انتخابات فرمانداریهای نیوجرسی و ویرجینیا در نظر گرفت. این شکستها میتواند به این معنی باشد که داشتن حمایت ترامپ الزاما امتیازی برای کاندیداها نیست و برعکس میتواند باری بر دوش آنها باشد. این روند اگر ادامه یابد، میتواند موجب تضعیف کنترل آهنین ترامپ بر حزب جمهوریخواه شود.

دموکراتها در انتخابات آمریکا پیروزی چشمگیری به دست آوردند و جان تازهای برای انتخابات میان دورهای کنگره در سال آینده گرفتند. اما در این میان، پیروزی زهران ممدانی در انتخابات نیویورک را چه بسا بتوان مهمترین رویداد سیاسی این روزهای آمریکا و جهان پنداشت. معمولا انتخابات کنگره و ریاست جمهوری آمریکا محل اهتمام جهان است؛ اما این بار انتخابات محلی و ایالتی هم توجهی ویژه را جلب کرد. دو عامل در این امر سهیم بود: نخست ظهور پدیدهای به نام زهران ممدانی و نامزدی او برای شهرداری نیویورک که ترامپ علیه او شمشیر از رو بست. دوم اینکه به عنوان نخستین انتخابات پس از بازگشت ترامپ به قدرت در سایه سیاستهای جنجالیاش سنجهای برای ارزیابی میزان مقبولیت این سیاستهای حساس تلقی میشد. انتخاب ممدانی واجد دلالتهای ژرف زمانی و مکانی چندوجهی است. اهمیت این انتخاب از جایگاه شهر نیویورک نشئت میگیرد که بزرگترین شهر آمریکا و به «پایتخت جهان» معروف است و سیاست بینالملل، اقتصاد و تجارت جهانی در آن به هم پیوند میخورند و شکل میگیرند. نیویورک نه فقط نقطه تلاقی پول و قدرت و نفوذ در آمریکاست، بلکه نمادی از دنیای پهناور کنونی با تنوع فرهنگی و نژادی هم هست و وجود مقر سازمان ملل در آن پژواکی از این واقعیت است.
در وهله نخست، انتخاب نخستین شهردار مسلمان این کلانشهر ظرفیت انعطاف و پویایی سیستم آمریکا را نشان میدهد؛ جایی که مهاجرِ مسلمانی میتواند قد علم کند، شهردار بزرگترین شهر کشور شود و رئیسجمهورِ مهاجرستیز را به چالش بکشد. از دیگر سو، اقشار ضعیف و به حاشیه رانده شده در محلاتی، چون برانکس، بروکلین و کوئینز در پس برجهای شیشهای ثروت و اقتصاد آمریکا با غلبه بر کارتلهای قدرت و شبکههای نفوذ، گزینه مطلوب خود را به امید بهبود وضعیت به ریاست شهر رساندند. وعدههای ممدانی از جمله اصلاح اجارهها، گسترش حملونقل رایگان، ایجاد فروشگاههای شهری برای عرضه کالاها به قیمت عمدهفروشی و مراقبت رایگان از کودکان تا پنجسالگی از عوامل مهم اعتماد مردم به او بودند. شهردار شدن ممدانیِ مسلمان دو دهه پس از حادثه یازده سپتامبر، عبور جامعه آمریکا از برساختههای ذهنی پس از آن واقعه را هم نشان میدهد؛ همانطور که میتوان گفت این انتخاب واکنشی عمومی به مهاجرستیزی ترامپ هم بود. پیروزی زهران ممدانی همچنین منعکس کننده تغییری قابل توجه در نگاه آمریکا و جهان غرب نسبت به اسرائیل است که در دو سال اخیر پس از جنگ و نسلکشی در غزه رخ داده است. نیویورک بعد از تلآویو دومین منطقه پرجمعیت یهودیان جهان با حدود دو میلیون نفر است.
هر چند بسیاری از آنان یا از پیش مخالف سیاستهای اسرائیل بودند یا در جنگ غزه تغییر نگرش دادند، اما حضور کمپانیها و میلیاردرهای یهودی همواره نیویورک را به مرکز لابیگری برای اسرائیل، تضمین تداوم حمایت همه جانبه از آن و پیروزی حامیانش در کنگره در ایالتهای آمریکا بدل کرده بود. برای همین پیروزی ممدانی به عنوان مخالف جدی اسرائیل که وعده بازداشت نتانیاهو در نیویورک در صورت سفر به آن را داد، نه تنها بیانگر فروکاست نقش لابیهای یهودی بلکه محصول تغییر نگاه آمریکا به اسرائیل به ویژه در میان قشر جوان است که نظرسنجیهای اخیر گویای پیشی گرفتن حمایت از فلسطین در مقابل کاهش حمایت از اسرائیل است. البته جنگ غزه شکاف فکری و سیاسی در جامعه یهودی در نیویورک را هم تعمیق کرد؛ یهودیان ترقیخواه به ممدانی رای دادند و میلیاردرها و لابیهای پرنفوذ از رقیبش حمایت کردند.
از دیگر عوامل برآمدن ممدانی واکنش به سیاست ترامپ در قبال جنگ غزه بود؛ او با وعده پایان دادن به جنگ، آرای جامعه مسلمان و عرب را جذب کرد، اما پس از بازگشت به قدرت دست نتانیاهو را برای نسلکشی در غزه بازگذاشت و همین احساس خیانت را نزد این اقلیت برانگیخت و انگیزه مشارکت آنان در انتخابات نیویورک را تقویت کرد. خلاصه تغییری که از نیویورک کلید خورده است، به احتمال زیاد در انتخابات سال بعد کنگره آمریکا و در بخشهایی از اروپا نیز به اشکال مختلف خود را نشان دهد. هرچند راست افراطی فعلا سوار بر اسب سیاست بینالملل است و تا پیاده شدن آن از قدرت، دنیا و منطقه خاورمیانه سالهای دشواری پیشرو دارد.
منبع: خراسان