به گزارش مجله خبری نگار،از سوی دیگر گفته میشود قرار است او جایگزین مهران مدیری در برنامه "گل یا پوچ" شود و در تلویزیون هم اجرای یک برنامه را به عهده بگیرد.
اما ماجرا دو وجه دارد: نخست، جایگاه فعلی حجازیفر است که پس از یک دهه فعالیت و حضور در چند اثر موفق، حالا به نقطهای رسیده که تلویزیون کمرمق این روزها را مجاب کرده برای جذب مخاطب سراغ او برود. دوم، وضعیت خود صداوسیماست که به جای خلاقیت و نوآوری، تنها به استفاده از چهرهها بسنده میکند؛ روندی که پس از خندوانه و دورهمی هیچ دستاورد چشمگیری نداشته است؛ بنابراین بعید است همکاری حجازیفر با تلویزیون هم محتوای متفاوتی برای بیننده رقم بزند.
هادی حجازیفر از معدود بازیگرانی است که مسیرش را با حضور جدی در آثار دفاع مقدسی آغاز کرد و توانست با نقشآفرینی در فیلمهایی مانند "ایستاده در غبار" یا "ماجرای نیمروز" جایگاهی نسبتا قابل قبول در سینمای ایران برای خود دستوپا کند. او بعدها با ورود به پروژههایی همچون "آتابای" و "صبحانه با زرافهها" نشان داد که میتواند در فضاهای متفاوت هم قابل اتکا باشد و صرفاً محدود به ژانر جنگ نباشد.
اما برخی معتقدند که حجازیفر همواره نشانههای بازی خود را در هر ژانری به یک شکل بروز میدهد؛ همین باعث شده که در میان تحسینها از شیوه بازی او، یک نقطه کمی خاکستری باقی بماند. منتقدین حجازیفر میگویند که او در آثاری مثل "لاتاری" یا سریال "پوست شیر" و "داریوش" به تدریج اسیر تیپ شد و در مواجهه با تعدد ژانر، از کمدی گرفته تا ملودرام، زبان بدن و لحن بازیگریاش تغییر چندانی نکرد. اتفاقی که برخی میپسندند و برخی دیگر آن را یک ایراد در بازی حجازیفر میدانند. حال پرسش مهم این است که تلویزیون در غیاب خلاقیت ساختاری، چگونه میخواهد از چنین ویژگیهایی در قالب یک تاکشو یا مسابقه بهرهبرداری کند؟