کد مطلب: ۸۵۳۶۱۷
|
|
۰۹ تير ۱۴۰۴ - ۰۴:۵۸

قیام و شهادت حضرت مسلم علیه‌السلام در سایه خیانت کوفیان

قیام و شهادت حضرت مسلم علیه‌السلام در سایه خیانت کوفیان
مظلومیت خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام تنها به کربلا ختم نمی‌شود؛ داستان غم‌انگیز حضرت مسلم بن عقیل و فرزندانش، جلوه‌ای دیگر از خیانت کوفیان و عمق فاجعه عاشوراست.

به گزارش مجله خبری نگار، حجت‌الاسلام‌والمسلمین میثم نادری پژوهشگر مؤسسه تعبد، در بیان وقایع پس از حادثه کربلا و مظلومیت خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام، با زبانی روان و تأثیرگذار داستان رشادت‌ها و مصائب حضرت مسلم‌بن‌عقیل و فرزندانش را روایت کرده‌اند. این روایت، جلوه‌ای از پایمردی، ایمان و ایثار در برابر ظلم و ستم است که به ما یادآوری می‌کند مقاومت در راه حق چگونه صورت می‌گیرد و چه بهایی دارد.

در ادامه، یادداشتی از ایشان را می‌خوانید که به شرح شهادت حضرت مسلم علیه‌السلام و فرزندانش پرداخته است:

نبرد حضرت مسلم علیه‌السلام با نیرو‌های دشمن پس از مدت‌ها مقاومت شدید و شجاعانه، به سرانجام رسید. با وجود قدرت و دلاوری حضرت مسلم، دشمن قادر به شکست او نبود و به همین دلیل سردار آنها وعده امان‌نامه داد تا حضرت مسلم تسلیم شود. حضرت مسلم که از بی‌اعتمادی به کوفیان آگاه بود، به علت جراحات شدید و خستگی، ناچار به پذیرش این امان‌نامه شد.

در مسیر انتقال به قصر، حضرت مسلم با چشمانی اشکبار به سؤال عبدالله بن عباس پاسخ داد و گفت: برای خودم گریه نمی‌کنم، بلکه برای امام حسین علیه‌السلام که به همراه اهل‌بیت به کوفه می‌آید، گریه می‌کنم.

با ورود حضرت مسلم به مجلس ابن زیاد، برخورد تندی از سوی او صورت گرفت و پس از پاسخ‌های شجاعانه حضرت مسلم، ابن زیاد دستور به اعدام وی داد. حضرت مسلم به شهادت رسید و پس از آن، هانی نیز کشته شد. سر هر دو برای یزید ملعون فرستاده شد.

حدود یک سال پس از شهادت حضرت مسلم، دو طفل ایشان اسیر شده و تحت شکنجه و کمبود آب و غذا قرار گرفتند. با اعلام هویت خود به زندانبان، که از فرزندان عترت پیامبر بودند، زندانبان تحت‌تأثیر قرار گرفت و آنها را آزاد کرد.

طفلان مسلم شبانه از زندان گریختند و به خانه پیرزنی پناه بردند که از حضور داماد خود، از عاملان کربلا، ترس داشت. نیمه‌شب، آن مرد وارد خانه شد و پس از شناسایی کودکان، به طمع جایزه ابن زیاد، آنها را اسیر و تا صبح نگاه داشت.

صبح روز بعد، کودکان مظلوم به قتل رسیدند و سرشان نزد ابن زیاد برده شد. ابن زیاد بلافاصله دستور داد تا سر عامل این جنایت نیز از تن جدا شود.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر