به گزارش مجله خبری نگار، بالاخره بعد از حدود چهار سال «پیرپسر» اثر اکتای براهنی با الهام و اقتباس از چند شاهکار کلاسیک ادبیات ایران و جهان اکران شد؛ کسانی که فیلم را در جشنواره دیده بودند تمجیدهای زیادی از آن داشتند؛ فیلمی که بعد از مدتها در دولت پزشکیان شانس اکران پیدا کرده بود و برای همین وقتی پیش فروش فیلم شروع شد سالنهای سینما در روزهای اول پر شد؛ اما فقط دو سه روز بعد با تهاجم رژیم صهیونیستی به کشورمان این فیلم هم بار دیگر از مرکز توجه خارج شد. شاهکاری که شاید تماشایش در این روزها به خاطر التهاب جامعه و مضمون تلخ و به شدت گزنده فیلم، چندان هم انتخاب خوبی نباشد. اما با این حال نمیتوان از جنبههای فرمی و محتوایی اثر چشم پوشی کرد؛ در ادامه میخواهیم سراغ بررسی این موضوع برویم که آیا این اثر در اندازه تمجیدهایی که از آن شده هست یا نه؟
قصه فیلم درباره مردی عشرت طلب و زن باره است که هیچ خط قرمزی ندارد؛ او با دو پسر میان سالش در خانهای بزرگ که با ترفندی بالا کشیده زندگی میکند. رفتارهای پدر باعث خشم و سرخوردگی پسرانش شده و آنها دنبال ایجاد تغییری در زندگی شان هستند تا این که با حضور زنی جوان که مستاجر خانه میشود مناسبات برادرانه و پدر و فرزندی آدمها تغییر میکند. قصه بی محابا موقعیتهایی دشوار و تلخ ایجاد میکند که در دل هرکدامش آدم ها، انتخاب ها، سرمایه عاطفی و سلامت روان شان مورد تحلیل قرار میگیرد و از دل این فرآیند مخاطب با تابلویی کمتر دیده شده از درونیات انسانها آشنا میشود.
سینمای ما چند دهه است دنبال جاه طلبی نمیرود و روی درامهای اجتماعی و خانوادگی در لوکیشنهای محدود شمال شهر یا کمدیهای سطحی فوکوس کرده. با این اوصاف کمتر فیلمسازی سراغ اقتباس و الهام از شاهکارهای دنیای ادبیات کلاسیک میرود؛ چرا که این کار راه رفتن روی لبه تیغ است و همیشه امکان مقایسه اثر با منابعش وجود دارد. اما اکتای براهنی با جسارتی بی نظیر چنین ریسکی کرده تا اثری با زمان طولانی، طراحی صحنه بسیار دشوار، شخصیت پردازیهای عمیق و چند وجهی داشته باشد. فیلمی که هم میتواند قصهای درباره جامعه ما باشد هم میتواند مخاطب جهانی از فرهنگهای مختلف را درگیر کند؛ چون مضمونش چنان با صفات بشری در سطح کلان درگیر است که تاریخ انقضاء یا جغرافیا ندارد و هرزمانی تازه است. براهنی پیش از این هم در آثارش اعم از فیلمهایی که ساخته و فیلمنامههایی که نوشته، نشان داده بود هم به اقتباسهای به روز از تراژدیهای قدیمی علاقه دارد؛ هم در دل جنایتها در تلاش است برای کاویدن درون انسان ها. با این حساب اثر او اتفاق مهمی در سینمای تکراری ما محسوب میشود.
فیلم زمانی طولانی دارد، اما به خوبی از عهده جذب و حفظ مخاطب با دیالوگهای پیش برنده و ایجاد موقعیتهای پرتنش برمی آید. اما از این نظر که آدمها و موقعیتها پر از نمادهایی در خدمت مفهوم اثر هستند و روی جنبههای روان شناسانه شخصیتها کار شده؛ داستان پردازی و پیش برد ابعاد دراماتیک که در کنار جنبههای تامل برانگیز، زمینه سرگرمی مخاطب را فراهم کند کمی میلنگد و اثر روی سر مخاطبی که مدتها است با سریالهای سطحی نمایش خانگی و فیلمهای گیشهای روی پرده بدعادت شده خراب میشود. با این حال اگر مخاطب دنیای فیلم را درک کند میتواند از عمق قصه، جنس شخصیت پردازی، بازیهای بی نظیر بازیگران و در نهایت طراحی صحنه لذت ببرد و بدون خستگی تجربهای خاص را روی پرده نقرهای نظاره کند.