به گزارش مجله خبری نگار-برلین: همه موافقند که هیچ راه «عادی» برای سوگواری برای مرگ یک عزیز وجود ندارد. هیچ راه «درست» یا «غلطی» وجود ندارد، چه برسد به اینکه راهی باشد که عموماً برای همه قابل قبول باشد.
توماس آخنباخ، نویسنده و مشاور سوگ، میگوید: «اثرات سوگ بسیار متفاوت است و مختص جنسیت خاصی نیست.» علاوه بر این، او به این نتیجه رسید که جنسها اغلب در نحوه برخورد با غم و اندوه متفاوت هستند و کتابی در این زمینه نوشت که ترجمه آلمانی آن «مردان به طور متفاوتی غمگین میشوند» است.
او توضیح داد که «بسیاری از مردان نوعی شوک را تجربه میکنند که در مورد آنها میتواند قابل توجه باشد. این شوک حتی میتواند آنها را فلج کند.» او اضافه کرد که ارتباط برقرار کردن با آنها نسبت به زنان دشوارتر است، نه تنها به این دلیل که به ندرت به یک گروه حمایتی میپیوندند، بلکه به این دلیل که در ابتدا برایشان دشوار است که در یک گفتگوی آزاد شرکت کنند.
آخنباخ خاطرنشان کرد که آنچه مردان را بیش از همه ناراحتکننده میداند، حس درماندگی است که همیشه پس از از دست دادن یکی از عزیزان به آنها دست میدهد: «این احساس که انگار به زمین زده میشوند، درمانده و ناتوان از انجام هر کاری در مورد آن.»
رولند کچلر، رواندرمانگر، مشاور سوگ و نویسنده ساکن آلمان، میگوید برخلاف زنان، بسیاری از مردان علائم جسمی سوگ را تجربه میکنند.
او افزود: «وقتی مردان برای مشاوره سوگ مراجعه میکنند، معمولاً علائم جسمی را تجربه میکنند.» او توضیح داد: «آنها اغلب پس از یک فقدان بزرگ از درد کمر و شانه رنج میبرند.»
او اشاره کرد که عضلات آنها واکنشی دفاعی نشان میدهند «زیرا ما مردان برای تسلط و موفقیت تلاش میکنیم»، و توضیح داد که مردان اغلب با غم و اندوه به عنوان حملهای که باید دفع شود، به عنوان یک شکست، رفتار میکنند.
کاشلر گفت، برای مثال، وقتی زنان پس از مرگ شریک زندگی خود به مشاوره سوگ مراجعه میکنند، برای مقابله با این رویداد آماده هستند. او افزود: «آنها میخواهند بدانند چگونه با درد و اندوه کنار بیایند.»
او توضیح داد که زنان بهتر میتوانند تسلیم احساسات خود شوند، شاید «به این دلیل که آنها یک تجربه اساسی، به ویژه زایمان، دارند که به آنها میآموزد حتی شدیدترین دردها نیز میگذرد و چیز جدیدی را به همراه خواهد داشت.»
کاشلر گفت، از سوی دیگر، مردان تمایل دارند مقاومت کنند و به اعمال کنترل ادامه دهند. او گفت: «تسلیم شدن برای آنها دشوار است، زیرا این امر توانایی عملکرد آنها را تهدید میکند.»
کاشلر توضیح داد که گفتوگوها در گروههای حمایتی مختلط آنقدر شدید است که آنها پس از چند جلسه تمایل به قطع گفتوگو دارند، «زیرا مردان بسیار بر ادامه کار متمرکز هستند.»
مردان، به ویژه، در موقعیتهایی مانند مرگ فرزند، با اندوه شدیدی دست و پنجه نرم میکنند، زیرا احساس میکنند مسئول کل خانواده هستند.
البته همه اینها به این معنی نیست که مردان غمگین نمیشوند. اما غم و اندوه آنها اغلب نامرئی است. آخنباخ میگوید: «مردان در خفا سوگواری میکنند.» او اضافه کرد که آنها زیاد در مورد احساسات خود صحبت نمیکنند و تمایل دارند با درد و ناامیدی به طور منطقی برخورد کنند.
او افزود: «آنها میخواهند دانش جمعآوری کنند» و خاطرنشان کرد که آنها اغلب احساس شک به خود دارند و از خود میپرسند که آیا «عقل خود را از دست دادهاند».
به گفته کاشلر، اگرچه مردان هنگام سوگواری وارد «مرحله آزمایش» نمیشوند، اما نباید در مورد این موضوع پیشداوری منفی داشت. او گفت: «ما باید از مردان دعوت کنیم تا با غم و اندوه خود به شیوهای متفاوت، از طریق یک انتخاب فیزیکی، برخورد کنند.»
او توضیح داد: «اگر مردان را به یک گروه حمایتی دعوت کنید، به ندرت کسی در آن شرکت میکند، اما آنها در یک فعالیت کوهنوردی یا دوچرخهسواری شرکت میکنند تا با غم و اندوه خود کنار بیایند.»
آخنباخ از طریق کارش به عنوان مشاور سوگ، متوجه میشود که احساسات مردان میتواند هنگام پیادهروی یا کوهنوردی با دیگر مردان سوگوار آشکار شود، زیرا این کار به آنها کمک میکند تا با یکدیگر صحبت کنند و درد دل کنند.
او افزود: «آب و هوای مناسب مهم است.» او توضیح داد: «برای بسیاری از مردان، نشستن در یک اتاق با افراد دیگر غیرمعمول است یا حتی باعث میشود احساس خطر کنند.»
کاشلر خاطرنشان کرد که طراحی سنگ قبر یا وبسایت برای متوفی نیز میتواند مفید باشد. او گفت: «هدف این است که از طریق عمل شروع به صحبت کنیم، و سپس شاید شروع به گریه کردن و احساس کردن کنیم.»
آخنباخ گفت: «مسیرهای احساسی درونی مردان با زنان متفاوت است.» او افزود: «مهم است که بگذاریم مردان راه خودشان را بروند.»
(دی پیای)