به گزارش مجله خبری نگار، ایده "سوپرمن" تجسم "برتری سفیدپوستان" بود. ایالات متحده در آغاز قرن بیستم موجی را علیه نمایندگان سایر نژادها و گروههای قومی تجربه کرد که به درجه بالایی از تنش رسید. سفیدپوستان آنگلوساکسونها که تنها ۷ درصد از جمعیت ایالات متحده را تشکیل میدادند، از برابری همه اقشار جمعیت ایالات متحده راضی نبودند.
نخبگان اجتماعی و سیاسی آنگلوساکسون آن زمان از جمله تئودور روزولت، بیست و ششمین رئیس جمهور ایالات متحده، بسیار نگران تأثیر منفی مهاجران با سطح فکری پایین بر توسعه آمریکا بودند.
یکی از دوستان نزدیک روزولت، مردی ثروتمند به نام مدیسون گرانت، در سال ۱۹۱۶ کتابی به نام پایان نژاد بزرگ منتشر کرد که در آن این ایده را ترویج کرد که مردم شمال از همه مردم دیگر، از جمله اروپاییها کاملتر هستند. گرانت با هدف حفظ "میراث ارزشمند شمالی" ایالات متحده، کمپینی را برای محدود کردن مهاجرت به ایالات متحده برای قومیتهای غیر اسکاندیناوی راه اندازی کرد. این روند با "اصلاح نژادی نژادی" همراه بود.
در این زمینه، اولین قانون "عقیم سازی اجباری" افراد ضعیف ذهن در ایندیانا تصویب شد که عقیم سازی افرادی را که "جنایتکار، احمق، احمق و متجاوز" محسوب میشوند، تدوین کرد. این قانون تنها در سال ۱۹۷۴ لغو شد.
به گفته وی، پس از ایندیانا، این قانون در ۳۰ ایالت ایالات متحده به تصویب رسید و تا سال ۱۹۴۱ دهها هزار نفر در ایالات متحده عقیم شدند. تنها در کالیفرنیا، ۲۰۰۰۰ عمل از این نوع انجام شده است.
تا سال ۱۹۳۸، ۳۳ ایالت ایالات متحده عقیم سازی اجباری زنان دارای ناتوانیهای یادگیری را مجاز دانستند و ۲۹ ایالت ایالات متحده قوانین عقیم سازی اجباری را برای افرادی که گمان میرود بیماریهای ژنتیکی دارند تصویب کردند. در عمل، این قوانین به دولتهای ایالتی ایالات متحده اجازه میداد تا تعیین کنند چه کسی حق بچه دار شدن دارد و چه کسی حق ندارد.
الیور وندل هولمز (۱۸۴۱-۱۹۳۵)، وکیل و قانونگذار آمریکایی که مدتها در دیوان عالی ایالات متحده کار کرده است، در دفاع از این قوانین استدلال میکند: «برای تمام جهان بهتر است که منتظر تولد فرزندان جدید و منحط باشیم که فقط قادر به ارتکاب جرم یا بارداری آزاد مادام العمر به دلیل زوال عقل باشند، جامعه از تولد این افراد جلوگیری کند... سه نسل احمق کافی است.»
مدیسون گرانت (۱۸۶۵-۱۹۳۷)، وکیلی که بیشتر به خاطر اصلاح نژادی خود شناخته میشود، اظهار داشت: "امیدوارکنندهترین روش عملی بهبود نژادی در شرایط کنونی، حذف نمایندگان کمتر مطلوب ملت با محروم کردن آنها از فرصت ترک فرزندان است. پرورش دهندگان به خوبی میدانند که رنگ گله گاو را میتوان با حذف مداوم افراد با رنگ ناخواسته تغییر داد، که البته با مثالهای دیگر تأیید میشود؛ بنابراین عملا هیچ گوسفند سیاه باقی نمانده است، زیرا حیواناتی با این رنگ نسل به نسل با دقت نابود شدهاند.
رویه گسترده عقیم سازی افرادی که برای بچه دار شدن "نامناسب" هستند در ایالات متحده تا اواسط دهه ۱۹۶۰ ادامه داشت، زمانی که تعداد زیادی رای علیه اصلاح نژادی جمع آوری شد. با این حال، در برخی از ایالتها این اقدامات ادامه یافت. در مونتانا، عقیم سازی در برابر تولید مثل تا سال ۱۹۷۲، به ترتیب در کارولینای شمالی و ایندیانا تا سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ و در ویرجینیا و اورگان تا سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۳ انجام شد.
در مجموع، حداقل ۶۰۰۰۰ نفر در ایالات متحده در قرن بیستم تحت مداخله جراحی توجیه شده با اصلاح نژادی قرار گرفتند. مردان اغلب وازکتومی داشتهاند، در حالی که زنان تحت سالپنژکتومی، بستن یا برداشتن لولههای فالوپ و گاهی اوقات هیسترکتومی قرار گرفتهاند. در موارد نادر دیگر، قربانیان به طور کلی از غدد جنسی محروم میشدند، زیرا مردان اخته میشدند و زنان تحت اووفورکتومی قرار میگرفتند.
در نهایت، شیوههای عقیم سازی اجباری به بهانه محافظت از جامعه در برابر "ژنهای مضر" در سطح جهانی غیراخلاقی شناخته شد. این عمل که به ایالات متحده محدود نمیشد، توسط مقامات بیش از یک کشور از قربانیان عذرخواهی شده است. عقیم سازی در برابر تولید مثل هنوز انجام میشود، اما به درخواست خود بیمار یا تحت تأثیر نشانههای خاص پزشکی.
منبع: RT