به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: سال ۹۲ زمانی که بیبیسی تریبون خود را به جای تحریمکنندگان انتخابات در اختیار کارشناسانی قرار داد که جامعه را ترغیب به رای دادن به روحانی میکردند این گزاره اثبات شد که باید از فضای تحلیل تکبعدی رسانههای خارجنشین بیرون آمد و با نگاهی جزئیتر به مواضع این رسانهها و چرایی اتخاذ این مواضع از جانب آنها نگریست. در انتخاب چهاردهمین دوره ریاستجمهوری نیز بار دیگر این رسانهها فعالیت ضدانتخاباتی و شبهانتخاباتی خود را ادامه دادند. در ادامه ضمن بررسی جهت تحلیلی محتوای انتخاباتی بیبیسی و ایراناینترنشنال بهعنوان فعالترین رسانههای ضدایرانی در وقایع ۱۴۰۱، چرایی اتخاذ مواضعی نسبتا متفاوت از جانب آنها مورد بررسی قرار گرفته است.
ایراناینترنشنال هویت خود را از ابتدای تاسیس تقابل حداکثری با ایران تعریف کرده است. به همین دلیل نیز هر زمان روابطش با اسپانسری قطع شده، تنها اسپانسری به سراغ او آمده که به حداکثر تنش معتقد بوده است. پس از توافق ایران و عربستان، ریاض چتر حمایتی خودش را از سر این رسانه برداشت. در چنین موقعیتی اینترنشنال برای تداوم حمایت به سراغ اسرائیل رفت و برای جذب منافع مادی حتی با شخص نتانیاهو مصاحبه کرد تا به این ترتیب بهطور علنی از حامی مالی خود رونمایی کرده باشد. اکنون نیز با وجود شکست غائله ۱۴۰۱، این رسانه، چون از ابتدا هویت خود را بر محور تنش حداکثری تنظیم کرده است بر همان ریل سابق به حرکت خود ادامه داده و بدون اینکه اثرگذاری اجتماعی را دنبال کند، رضایت حامی مالی خود را هدف قرار داده، غافل از اینکه در فقدان اثر اجتماعی، حامیان مالی نیز بهمرور سرمایه خودشان را برای تقابل با ایران به موضعی دیگر منتقل میکنند. بیبیسی فارسی، اما به دلیل وصل بودن به بودجه حکومتی انگلستان و نداشتن دغدغه پیدا کردن حامی مالی، در کنشگری آزادی عمل بیشتری دارد. این رسانه متناسب با سیاستهای اعلامی حکومت بریتانیا مواضع خود را تنظیم میکند، به همین دلیل نیز در فضای تقابل حداکثری دولتهای غربی با ایران وارد فاز تنش شده و در فضای خنثی نیز عقبنشینی کرده و اثرگذاری نرم را هدف قرار میدهد. شکست غائله ۱۴۰۱ این درس را به حاکمان بریتانیا و رسانه تحت امر آن داده که تقابل با ایران را بههیچعنوان نمیتوان از روشهای رادیکال به پیش برد. به همین دلیل نیز آنها با تکیه به تجارب گذشته به جای سناریوی تحریم به سراغ سناریوی جهتدهی در انتخابات رفتند. سناریویی که حتی تحقق درصد کمی از آن بسیار محتملتر از راهبرد تنش بوده و برای حامیان مالی نیز قابل ارائه خواهد بود.
ایراناینترنشنال که همواره رادیکالترین موضع را در قبال ایران اتخاذ میکند، درمورد انتخابات نیز تغییر رویه نداده و نفی حداکثری انتخابات را در دستورکار قرار داد. این رسانه با ترویج رفتارهایی نظیر شعارنویسی و تخریب بنرهای تبلیغاتی سعی داشت مخاطبان ساکن ایران را به سمت رادیکالیسم سوق داده و شور انتخاباتی را به درگیری و نزاع تبدیل کند. این رسانه بیش از فضای داخل ایران تمرکز خودش را روی ایرانیان ساکن خارج از کشور قرار داد و سعی داشت با ایجاد فضایی پرفشار آنها را از حضور در پای صندوق رای باز دارد. پوشش حداکثری رفتار ضد ایرانیان حاضر در محل سفارتخانهها از این جهت بود که سایر ایرانیان از ترس قرار گرفتن در معرض خطر از حضور در پای صندوق صرفنظر کنند. ارائه تصویری از یک مشارکت حداقلی در خارج از ایران از این جهت برای اپوزیسیون واجد اهمیت است که آنها بتوانند برساختی از عدم مقبولیت ایران را به دولتهای غربی بفروشند و از این راه آنها را به تداوم حمایتهای مالی و سیاسی از اقدامات رسانهای ضدایرانی مجاب کنند. تداوم موج آشوب با پیوند زدن فضای ۱۴۰۱ به انتخابات، دیگر روش اینترنشنال برای کاستن انگیزههای مشارکت محسوب میشود. بازتاب اظهارنظرهایی از حسین رونقی و مادر ستار بهشتی مبنیبر عدم مشارکت در انتخابات نمونههایی از مطالبی است که این رسانه امید داشت با دستاویز قرار دادن آنها بتواند مردم را از پای صندوق به مسیر خیابان بازگرداند. جدیدترین پاس گل به سناریوی تحریم انتخابات را نیز روز گذشته دختر میرحسین موسوی داده است. زهرا موسوی با انتشار مطلبی در اینستاگرام خود مدعی شد مادر و پدرش در انتخابات شرکت نکرده و رای نمیدهند. اینترنشنال درحالی سعی داشت با استفاده از نظرات شخصیتهای سیاسی، اقلیت مردم را از مشارکت منصرف کند که بسیاری از شخصیتها وارد کارزار انتخابات شدند. حتی سیدمحمد خاتمی که در انتخابات مجلس از رای دادن امتناع کرده بود در این انتخابات بهطور رسمی وارد کارزار شده و مردم را نیز به حمایت از مسعود پزشکیان دعوت کرد. ایراناینترنشنال در مشی رسانهای خود هیچ تفاوتی بین کاندیداهای اصلاحطلب و اصولگرا قائل نبوده و سعی داشته با تقطیع مطالب، همه آنها را تندرو و ضدتعامل با دنیا نشان دهد. این اقدام اینترنشنال را تنها در این راستا میتوان تحلیل کرد که این رسانه سعی داشت با ناکارآمد نشان دادن همه کاندیداها برای افرادی که هنوز مرددند هیچ گزینهای باقی نگذارد و آنها را به مشارکت نکردن سوق دهد و در ادامه نیز مشارکت نکردن آنها را به مخالفت با نظام معنا کند.
بیبیسی فارسی در مقایسه با ایراناینترنشنال محتاطانهتر عمل کرده است. این رسانه بدون اینکه همچون اینترنشنال به رسانه پوششی فحاشان مقابل سفارت ایران تبدیل شود سعی کرد با کار کردن حداقلیترین مطالب از این رخداد صرفا به تجمعات مقابل ساختمان سفارتخانهها بیتفاوت نباشد. به همین دلیل نیز بدون اینکه قضاوتی کرده باشد با تیتر «تنش میان تحریمکنندگان و رایدهندگان» موضعی خنثی در قبال این اتفاقات نشان داد. بیبیسی همچنین با استفاده از تیترهایی همچون «تحریم یا مشارکت» از موضع تقابل حداکثری با ایران یک گام به عقب برگشت و با موضعگیریهای میانه، مدلی متفاوت از کنشگری را نسبت به اینترنشنال داشت. این رسانه اگرچه خبر مشارکت نکردن موسوی در انتخابات را کار کرد، اما در صفحه اینستاگرام خود در دو مطلب بعدی از مشارکت خاتمی در انتخابات خبر داد و چند مطلب بعدتر نیز حضور کروبی پای صندوق را به تصویر کشید. کاری که ایراناینترنشنال از انجام آن خودداری کرده بود. به این ترتیب حداقلیترین قضاوتی که از رفتار بیبیسی میتوان داشت این است که این رسانه رویکرد نرمتری نسبت به انتخابات ایران داشته است. دلیل این موضعگیری را شاید بشود در سابقه این رسانه و تلاشی که پیش از این برای اثرگذاری بر نتایج انتخابات ایران داشته، جستوجو کرد. این رسانه که در سال ۹۲ به حمایت از روحانی متهم شد و در سال ۹۶ نیز تیترهایی همچون «آیا متولی آستان قدس میتواند کاندیدای مستقل انتخابات باشد» در سایت خود کار کرد و برنامههای مفصلی در تخریب رئیسی روی آنتن برده، طبعا ممکن است برای خود در موفقیت روحانی نقش قائل باشد.
این رسانه با تکیه بر همین تجربه قصد دارد از موضعی رادیکال و بیاثر به موضعی متعادل و موثر عقبگرد کرده تا بلکه بتواند از موضع یک رسانه منفعل خارج شده و اثرگذار ظاهر شود. طبعا چنین رویکردی به دلیل نزدیکتر بودن به واقعیت و اثرگذاری بیشتر، خریداران بیشتری نیز در بین متولیان این رسانه سلطنتی خواهد داشت. به همین دلیل نیز این رسانه بار دیگر سعی در انتشار مواضعی به نفع روحانی دارد. بهطور مثال این رسانه بدون اینکه صحبتهای کاندیداهای انتخابات درمورد اهمیت و نکات مثبت قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را پوشش دهد، به بیان مطالبی در رد این قانون اکتفا کرد و به نقل از روحانی نوشت: «قانون اقدام راهبردی لغو تحریمها، ۳۰۰ میلیارد دلار به کشور ضرر زد.» این نوع کنش رسانهای البته همچون تیغ دوپهلو عمل میکند؛ چراکه شاید بتواند برخی افراد را به حمایت از جناح سیاسی مورد نظر بیبیسی نزدیک کرده و همچنین اقدامات مهم نهادهای حکمرانی در چشم آنها را خطا جلوه دهد، اما این مدل کنشگری از سوی دیگر این اثر را دارد که بخشی از قشر خاکستری که با بیبیسی زاویه دارد، اما نگاه خیلی مثبتی هم به اقدامات انجام شده ندارد، در تقابل با این رسانه قرار گرفته و مواضع خودش را کاملا متضاد با آن تنظیم کند.
بیبیسی اگرچه به دنبال جهتدهی در انتخابات بود، اما برای این امر تلاش داشت کمترین هزینه را بدهد و کمترین هزینه در این رابطه عدم افزایش مشارکت است. یعنی در شرایطی که حضور کاندیدای اصلاحطلبان صرفا در گرو حضور بخش غیرایدئولوژیک جامعه بوده و این امر نیز طبعا درصد مشارکت را افزایش میدهد، این رسانه به ناگزیر برای اثرگذاری بیشتر به دنبال حداقلیترین اثر بر مشارکت است. به همین دلیل در روزهای آخر تبلیغات که قریب به اتفاق نظرسنجیها از به دور دوم کشیده شدن انتخابات صحبت میکردند، بیبیسی فارسی افزایش مشارکت بیش از این را صرفا به نفع جمهوری اسلامی تحلیل کرده و به دنبال کاهش آن بود؛ لذا اندک مطالبی نیز در روز آخر به ضرر مشارکت منتشر کرده که از جمله آن میتوان به بازتاب عدم مشارکت میرحسین موسوی و همسرش در انتخابات اشاره کرد. اما اینکه این رسانه بخواهد در دور دوم نیز بر راهبرد کاهش مشارکت بدمد، به این بستگی دارد که کاندیدای مورد نظر قدرت پیروزی داشته باشد یا نه.