به گزارش مجله خبری نگار، امروز سالروز فتح خرمشهر، یکی از مهمترین فتوحات دفاع مقدس و یکی از افتخارآفرینهای تاریخ ایران اسلامی است، اتفاقی مهم که قاعدتا هنر و روایانش باید نقش مهمی در بازگویی، بازآفرینی و روایت آن داشته باشند.
خرمشهر، ۵۷۶ روز در اشغال ارتش صدام حسین بود تا در نهایت در سوم خردادماه سال ۱۳۶۱ طی عملیات «بیت المقدس» آزاد شد.
بیشک آزادسازی خرمشهر خونی تازه به رگهای رزمندگان ایرانی تزریق کرد تا با جان و دل از خاک خود دفاع کنند، این اتفاق به دلیل حضور جدی در مردم در مبارزاتش اتفاقی قهرمانانه بوده و قطعا کشش بالایی برای روایت سینمایی دارد.
امروز بیش از ۴۰ سال از زمان آزادسازی خرمشهر گذشته و نوای «خرمشهر، شهر خون آزاد شد.» در گوش چندین نسل از مردم ایران شنیده شده است.
سینما و هنر هفتم نیز تلاش کرده تا آثارش این فتح را روایت کند، روایتی که گاه مختص به آزادسازی خرمشهر بوده و گاه در کنار آن بیان میشود.
در این گزارش قصد داریم تا به آثار سینمایی که به این موضوع پرداختند بپردازیم.
رسول ملاقلی پور اولین نفری است که در سال ۱۳۶۴ و در فیلم سینمایی بلمی به سوی ساحل به سمت روایت خرمشهر رفت.
این فیلم داستان تکاورانی را بازنمایی میکند که با شنیدن خبر خطر سقوط خرمشهر به سمت این شهر میروند تا سهمی در نجات آن داشته باشند.
فیلمی که قهرمانان آن برای رسیدن به خرمشهر با مشکلات بسیاری مواجه میشوند و در نهایت در این شهر نیز به شهادت میرسند.
بیشتر سهم سینما از به تصویر کشیده شدن وقایع خرمشهر در سینمای ایران را احمدرضا درویش به دوش است.
او سهگانهای را در رابطه با خرمضهر راهی پرده سینما کرده است؛ فیلمهای «کیمیا»، «سرزمین خورشید» و «دوئل» براساس این موضوع ساخته است.
در این میان «کیمیا» یکی از آثار مهم درویش است، این فیلم در قالب یک ملودرام اجتماعی، به زندگی آدمهای خرمشهر میپردازد.
«کیمیا» که در سال ۱۳۷۳ ساخته شد، روایتگر داستانی از روزهای اشغال خرمشهر است. مرد جوانی به نام رضا در تلاش است تا همسر باردار خود را به بیمارستان برساند تا فارغ شود.
در ادامه به اسارت دشمن درمیآید و در ضمن، همسرش نیز در حین زایمان از دنیا میرود. رضا پس از ۱۰ سال از اسارت برمیگردد و متوجه میشود که فرزندش توسط یکی از پزشکهای بیمارستانی که همسرش در آن بود نگهداری میشود و به دنبال او به شهر مشهد میرود، اما اگر بخواهد بچه را پس بگیرد، هم زندگی خانوادهای از هم میپاشد و هم آینده درخشان دخترش را از او میگیرد. به همین دلیل از این خواسته خود صرفنظر میکند.
فیلم «کیمیا» دارای دو بخش جنگی و شهری است. صحنههای حمله متجاوزان به خرمشهر و تلاش مردم آن شهر برای نجات خود، نزدیک به واقع و مستندگونه ترسیم شدهاند. ولادت نوزاد در این بخش از فیلم نمادی از ادامه زندگی و رویش نسلی جدید است؛ نسلی که در فصل دوم فیلم تبدیل به «کیمیا» میشود. در این بخش از فیلم هم از خودگذشتگی نسل جنگ روایت شده است.
فیلم «سرزمین خورشید» دو سال پس از «کیمیا» با موضوع و حال و هوایی مشابه، توسط احمدرضا درویش ساخته شد؛ فیلمی که با وجود برخورداری از تصاویر سینمایی مطلوب و البته روایت مستندگونه جنگ و شاخصههای سینمایی در بازسازی دقیق آن هیچگاه اثر مهمی در کارنامه درویش نبود، اتفاقی که دلیل مهم آن در یک گزاره خلاصه میشود؛ این فیلم به نوعی تکرار «کیمیا» بود.
«سرزمین خورشید» نه فقط در موضوع، بلکه در بسیاری از مفاهیم، مضامین و عناصر تکرار «کیمیا» است؛ از نوزادی که نوید استمرار زندگی را میدهد گرفته تا بیمارستانی بحران زده و صحنههایی که بومیان خرمشهر را نشان میدهد.
اوج این تکرار در انتخاب بازیگر نقش اول مرد است، زندهیاد خسرو شکیبایی که در هر دو فیلم حضور دارد.
شاید «دوئل» بهترین فیلم سهگانه درویش نباشد، اما قطعا مهمترین آن و البته شناخته شدهترین آنها است؛ دوئل از به لحاظ ویژگی درام محور بودن از دو فیلم قبلی درویش فاصله گرفته و به سمت روایت یک جنگ تمام عیار پیش رفته است.
همین اتفاق باعث ایراداتی در فیلم شده، شاید اگر صدای فیلم را قطع کنید تفاوتی با آثار جنگ جهانی نداشته باشد، «دوئل» از روایت روح دفاع مقدس فاصله گرفته است.
این فیلم در زمان ساخت پرهزینهترین فیلم سینمای ایران لقب گرفت.
در سال ۱۳۷۹ این فیلم سینمایی با موضوع خرمشهر را جلوی دوربین میرود؛ «سفر سرخ» داستانش در روز سقوط خرمشهر رخ میدهد که تعدادی از نیرویهای مردمی به همراه دو مجروح و دو پرستار و گروهی از مردم به قصد خروج از شهر به پلی میرسند که به دست نیروهای ارتش عراق افتاده است.
گروه تصمیم میگیرد برای نجات غیرنظامیان، جدا از آنها طی مسیر کند و در گذر از مسیرهای مختلف با ماجراهایی از جنگ درگیر میشوند.
«روز سوم» یکی از مهمترین آثار سینمای ایران در رابطه با خرمشهر است؛ فیلمی به کارگردانی محمدحسین لطیفی که توانسته بخشی از ایثارگریها و رنجهای مردم آن شهر در دفاع از خود و همچنین رذالت بعثیها را نمایش دهد.
آنچه باعث شاخصشدن این فیلم شده، درآمیختن واقعیت با درام و همچنین نمایش ملموس حماسه، بحران، شرافت و وطنپرستی است. همانطور که در تیتراژ فیلم نیز اعلام میشود، این فیلم براساس یک اتفاق واقعی ساخته شده است.
خواهر و برادری که در لحظات سقوط شهر قصد فرار از چنگ ارتش دشمن را دارند، درامی درست، صحیح با کارگردانی صحیح که نشان دهنده مقاومت مردم خرمشهر و البته دلیل این مقاومت است.
دیگر فیلمی که تمام روایت آن در متن اشغال خرمشهر میگذرد «کودک و فرشته» به کارگردانی مسعود نقاشزاده است.
فیلمی که توانسته تصویری متفاوت و تازه درباره سقوط این بخش از خاک کشورمان و همچنین وضعیت مردم آن ارائه دهد.
ویژگی متمایز این فیلم و محور اصلی آن حضور کودکان و نوجوانان و بهخصوص دختران نوجوان در مقاومت خرمشهر است.
فیلم، تصویری واقعی و باورپذیر از خرمشهر جنگزده و درحال اشغال ارائه کرده و در زمینه جلوههای ویژه نیز کم نیاورده است. شاخصه تأملبرانگیز «کودک و فرشته» مقاومت همهجانبه مردم این شهر با دستانی تقریبا خالی است.
آخرین فیلمی که سینمای ایران در رابطه با خرمشهر ساخته، سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی است، فیلمی که روایتی از مقاومت گروهی از بانوان خرمشهری در دل اتفاقات فتح خرمشهر را روایت میکند.
تمام تلاش خود را میکند تا نقش کلیدی زنان قهرمان خرمشهر را در دفاع از این شهر در کنار مردان به تصویر کشد. زنانی که هر کدام با اهداف و البته مشکلاتی که دارند با هم همراه شده تا به نوعی سهم خود را در دفاع از خرمشهر ایفا کنند.