به گزارش مجله خبری نگار، همواره میان ادبیات و سینما پیوند ناگسستنی وجود داشته و همچنان وجود دارد. این پیوند در آثار کلاسیک سینمای دنیا و حتی ایران در قالب اقتباس دیده شده و در سینمای معاصر نیز ادامه یافته است تا جایی که در بیشتر جشنوارههای بزرگ دنیا جایزه جداگانهای برای آن در نظر گرفتهاند و به بهترین فیلمنامه اقتباسی جایزهای جدا از جایزه بهترین فیلمنامه اختصاص دادهاند.
باوجود محدود بودن آثار اقتباسی در سینمای ایران؛ اما همان تجربههای اندک نیز تا به امروز توسط هنرمندان شاخصی، چون داریوش مهرجویی، بهروز افخمی، کیومرث پوراحمد و ... تولید شدهاند.
از این دست فیلمها میتوان به فیلمهای «سارا» اثر داریوش مهرجویی، «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی، یا «اینجا بدون من» بهرام توکلی که با اقتباس از نمایشنامه مشهور «باغ وحش شیشهای» اثر تنسی ویلیامز، ساخت، اشاره کرد.
حالا به بهانه نمایشگاه کتاب نگاهی داریم به روند اقتباس در تولیدات هنری و چند اثر شاخص در این فضا.
در جشنواره فیلم فجر نیز این نیاز به اختصاص جایزه ویژه از دوره بیست و چهارم یعنی سال ۸۴ احساس شد و اولین جایزه را فیلم «شاهزاده ایرانی» ساخته محمد نوریزاد به خود اختصاص داد و دیپلم افتخار و سیمرغ بلورین جشنواره را برای نخستین بار از آن خود کرد.
پس از آن تا دوره بیست و هفتم این جایزه معلق ماند، چرا که اثر در خوری که اقتباسی باشد در این زمینه دیده نشد و بار دیگر در دوره بیست وهفتم بود که واروژ کریم مسیحی برای فیلم «تردید» که برگرفته از نمایشنامه «هملت» نوشته ویلیام شکسپیر بود جایزه را از آن خود کرد. دوره بیست و هشتم جشنواره فجر فیلمنامه «چهل سالگی» نوشته مصطفی رستگاری شایسته دریافت این جایزه دانست. اما در دوره بیست ونهم بار دیگر این جایزه از لیست هیات داوران خارج شد و در دوره سیام «پله آخر» ساخته علی مصفا بار دیگر این جایزه را به خود اختصاص داد چرا که برداشتی آزاد از «مردگان» اثر جیمز جویس و «مرگ ایوان ایلیچ» اثر لئو تولستوی بود.
بعد از این در دورههای سی و یکم و سی و دوم این جایزه حذف شد تا در نهایت در جشنواره سی و سوم فیلم «جامهدران» که برگرفته از کتابی با همین نام نوشته ناهید طباطبایی بود بار دیگر جایزه فیلمنامه اقتباسی را در جشنواره احیا کند.
جشنواره فیلم فجر چیزی در حدود شش سال بار دیگر این جایزه را از دور خارج کرد، چرا که فیلم درخوری ارائه نشد که بتوان جایزه بهترین اقتباس را به آن اهدا کرد تا در نهایت در دوره سی و نهم این محمد داودی و محسن قرایی بودند که با فیلم «بی همه چیز» هیات داوران را مجاب کردند تا بار دیگر این جایزه را در لیست جوایز خود قرار دهند. فیلمی که با اقتباسی آزاد از نمایشنامه مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فریدریش دورنمات ساخته شدهاست.
پس از این سال بار دیگر و طی سالهای بعدی جشنواره دیگر رنگ این جایزه را به خود ندید. اما در یکی دو سال اخیر بار دیگر مدیران سینمایی بر آن شدند تا اقتباس در سینمای ایران را احیا کنند. گام اول را در این زمینه بنیاد سینمایی فارابی برداشت و از سینماگران دعوت کرد تا فیلمنامههای اقتباسی خود را ارائه دهند.
یکی از اتفاقات خوشایند سالهای اخیر در حوزه سینما، تلویزیون و شبکه خانگی، افزایش آثار اقتباسی است. درباره اهمیت و آداب اقتباس، بارها بر این نکته تاکید شده است که اگر فرآیند بهرهگیری فیلم، سریال و تئاتر از کتاب، قاعدهمند باشد، نتیجه بهدست آمده به نفع هر دو بخش است. ارتباط دوسویه آثار نمایشی با ادبیات، سرفصل مهم و جا افتاده در کشورهای پیشرفته است و بخش زیادی از تولیدات سالیانه آنها در حوزه فیلم، سریال، انیمیشن و تئاتر اقتباسی هستند.
فیلم سینمایی «باغ کیانوش» به کارگردانی رضا کشاورز، روایتی اقتباسی از کتابی به همین نام به قلم علیاصغر عزتیپاک است که روایتی ماجراجویانه از سالهای دهه ۶۰ را با حضور چند قهرمان نوجوان در مرکز روایت به تصویر درآورده است.
فیلم سینمایی «آپاراتچی» نیز که قربانعلی طاهرفر در اولین تجربه کارگردانی خود، آن را به سرانجام رسانده فیلمی است که حسین ترابنژاد و احسان لطفیان فیلمنامه این فیلم را با برداشتی آزاد از کتاب «آپاراتچی» نوشته روحالله رشیدی نوشتهاند.
فیلم سینمایی «دست ناپیدا» نیز اقتباسی ضعیف از کتاب حوض خون بود.
فیلم سینمایی «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری با اقتباس از کتاب «آن بیست و سه نفر» نوشته احمد یوسفزاده ساخته شد. کتاب، خاطرات نوجوانانی است که در عملیات بیت المقدس به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمدند و رژیم بعث قصد داشت با سوء استفاده از آنها عملیات روانی علیه ایران صورت دهد. یوسفزاده با نثری روان، ماجراهایی تکاندهنده و غرورآفرین را در کتاب «آن بیست و سه نفر» نقل میکند.
فیلم «۲۳ نفر» که یوسفزاده را به عنوان مشاور فیلمنامه کنار خود داشت، برگردانی سینمایی از کتاب است و توانست حق مطلب را ادا کند. فیلم، تاثیری فراوان در آشنایی دوچندان مخاطبان با سرنوشت نوجوانان ایرانی در زندان رژیم بعث داشت. ضمن آن که اثری خوشساخت و همراهیبرانگیز هم هست.
فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» را مهرداد خوشبخت کارگردانی کرده و به گفته خودش تا حد بسیار زیادی از کتاب «فرکانس یازده ۶۰» اقتباس شده است. این کتاب به قلم فضلالله صابری، حاصل بیش از صد ساعت مصاحبه با راویان رادیو آبادان است که در آن شرح مقاومت مردم خرمشهر و آبادان و خاطرات جالبی از چگونگی حفظ رادیو آبادان آمده است. «فرکانس ۱۱۶۰» فرکانس رادیو آبادان در دوران دفاع مقدس بود که فقط اخبار را منتشر نمیکرد؛ بلکه حکم زنده بودن این شهر را داشت و به همین خاطر، رزمندگان با ایثار اجازه سقوط رادیو را ندادند.
«آبادان یازده ۶۰» درباره چهل روز اول جنگ و فعالیت و نقش رادیو نفت ملی آبادان در آن برهه زمانی است. فیلم زمینه آشنایی مردم بی اطلاع نسبت به اتفاقات آن دوران و اهمیت رادیو نفت ملی آبادان را فراهم کرد. نویسنده کتاب گفته است: «در این فیلم برخی شخصیتها ترکیب شده و آقای خوشبخت پیام خوبی از کتاب گرفته است و ادیان مختلف مثل نمادی از ایرانی کوچک در آبادان کنار یکدیگر جمع شدهاند و شهر بزرگی از ایران را نجات میدهند.»
فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمد حسین لطیفی روایت بخشی از زندگی شهید محمد بروجردی در کردستان و شیوه فرماندهی منحصر به فرد او در اتحاد مردم است. فیلم به فعالیت این فرمانده در سال ۱۳۵۸ میپردازد که همزمان با آغاز ناآرامیها در کردستان به دست احزاب کومله و دموکرات، عازم این منطقه شد.
حامد عنقا نویسنده و تهیهکننده «غریب»، فیلمنامه را بر اساس اسناد و کتابهای مختلفی، چون «محمد؛ مسیح کردستان»، «غریب غرب»، «پرچمداران خورشید»، «همان لبخند همیشگی» و ... آماده کرد.
خودش گفته است: «فیلمنامه «غریب» را وامدار و اقتباس از کتاب خاصی نمیتوان دانست؛ بلکه ته نشین شده همه کتابها، اسناد و گزارشها در ذهن من است.» فیلم سینمایی «غریب» طلسم ساخته نشدن اثری درباره شهید بروجردی را شکست و زمینهساز آشنایی بیشتر مخاطبان با این فرمانده شاخص شد.
اقتباس در جریان آثار تلویزیونی نیز نقش مهمی دارد، از اساس سریالهای اقتباس شده نیز در صورت ساخت خوب میتوانند کشش خوب داستان را داشته و شرایط خوبی را تجربه کنند.
سریال تلویزیونی «مستوران» در دو فصل ساخته و پخش شد. هر دو سری برگرفته از کتابی به همین نام نوشته محمد حنیف است؛ اما فصل اول چندان وامدار کتاب نیست. فیلمنامه «مستوران ۱» را یزدان محمد کاظمی و فائزه یارمحمدی نوشتند که با کارگردانی مشترک مسعود آبپرور و سید جمال سیدحاتمی به سرانجام رسید. فیلمنامه «مستوران ۲» را محمد حنیف نوشت که برای نگارش قصه سریال از منابع مختلف استفاده کرد و نگاهی ویژه به رمان خود یعنی «مستوران» داشت. این بار سید علی هاشمی کارگردان سریال بود.
رمان «مستوران» سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات دوچرخه به بازار نشر آمد که قصههای آن برخاسته از حکایتها و افسانههای کهن ایرانی است. این رویکرد در نسخه سریالی «مستوران ۱ و ۲» هم وجود داشت که هر کدام راوی اتفاقات مختلف در شهر خیالی مستوران شدند.
سوران در ژانر درامِ سیاسی- تاریخی به کارگردانی سروش محمدزاده، تهیهکنندگی مجتبی فرآورده و نویسندگی عباس ریاحی است که در تهران، یاسوج و کردستان تصویربرداری شده است.
سوران از ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ تا ۱۹ مرداد چهارشنبه و پنجشنبهها از شبکه یک پخش شد.
این سریال اقتباسی از کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش گلزار راغب است.
سال پیش خبر ساخت سریال «رویای نیمه شب» به کارگردانی حسن آخوندپور به عنوان یکی از محصولات جدید سازمان اوج منتشر شد. فیلمنامه این سریال را حسین امیرجهانی با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته است. این رمان به قلم مظفر سالاری اولین بار سال ۱۳۹۵ منتشر شد. او در این کتاب ماجرای دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب را روایت میکند.
موانعی بر سر راه وصال این دو زوج است و همین زمینه اتفاقات دراماتیک را فراهم میآورد. باید منتظر ماند و دید نتیجه سریال اقتباسی «رویای نیمه شب» چه خواهد بود.
سریال عروسکی «قصههای خوب برای بچههای خوب» با اقتباس از کتاب ماندگار زندهیاد مهدی آذر یزدی به سرانجام رسید و پس از استقبال بچهها و خانوادهها، ادامه تولید آن در دستور کار قرار گرفت. شیوا درویش کارگردانی فصل جدید را برعهده دارد که بهزودی از تلویزیون پخش خواهد شد. داستان سریال «قصههای خوب برای بچههای خوب» در سرزمینی خیالی روایت میشود. جایی که حیوانات اهلی و وحشی کنار هم زندگی میکنند و مراوده آنها واجد عبرت و سرگرمی برای بچهها است.
کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» اثر زندهیاد مهدی آذریزدی، مجموعهای هشتجلدی از داستانهای آموزنده و زیبای ادبیات قدیم ایران است که بارها تجدید چاپ شده و مورد توجه قرار گرفته است.
شاید تئاتر منبع و پایه اقتباس آثار نمایشی باشد، صحنه نمایش در تمامی ادوار خوش استقبالترین هنر برای ادبیات بوده است.
اولین نمایش صحنهای سازمان اوج یعنی «هفتخان اسفندیار» هم اثری اقتباسی است. نمایشنامه این تئاتر موزیکال را محمدرضا کوهستانی با اقتباسی آزاد از داستان مشهور شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی نوشت که سال پیش به کارگردانی حسین پارسایی روی صحنه تالار وحدت رفت. «هفتخان اسفندیار» حکایت سفر پرماجرای اسفندیار رویینتن به قصد رهاندن خواهرانش همای و بهآفرید از چنگ تورانیان را روایت میکند. این سفر به مثابه عبور از هفت مرحله سخت نفسانی برای رسیدن به تعالی است.
حسین پارسایی گفته است: «باید تأکید کنم که برداشتی آزاد از شاهنامه داشتهایم و قصه نمایش ما در بعضی خانها متفاوت با آن چیزی است که در شاهنامه آمده است.» در برگردان داستان به نمایش، مفاهیم مستتر در آن مثل ستایش قهرمانان و سربازان وطن، اهمیت تسلط بر هوای نفس، وطن دوستی، پرهیز از بخل و حسد، عاقبت بد عهدی و ... مبتنی بر اقتضائات روز جامعه منتقل شد.
بی شک استفاده از ادبیات غنی و اقتباس میتواند متن و داستان را که در این روزها تبدیل به بلای جان سینما و تلویزیون شده است تقویت کند.
اتفاقی که قطعا نتایج خوبی خواهد داشت.