به گزارش مجله خبری نگار، وقتی به سالهای آینده زندگیتان فکر میکنید و برای آیندهتان برنامه میریزید، در رویاهایی که میسازید مرد/ زن زندگیتان را هم کنار خودتان تصور میکنید. برای شمایی که آماده ازدواج هستید، همه چیز در سایه کسی که قرار است در کنارتان باشد، تعریف میشود و برنامهریزی بدون در نظر گرفتن خواستهها و محدودیتهای او، معنایی ندارد.
برای شمایی که حالا بیشتر از همیشه آماده ساختن زندگی مشترک هستید، تلاش برای تنها بودن و خلوت کردن با خود، جایش را به میل کنار کسی بودن میدهد. اگر هنوز برای ازدواج کردن آماده نباشید، تنهایی برایتان حتی از بودن با او هم ارزشمندتر خواهد شد و به بهانه اینکه به فرصتی برای خلوت کردن با خود نیاز دارید، از بودن در کنار او طفره خواهید رفت.
شاید سابقه شکستهای عاشقانهای را در کارنامه داشته باشید، اما اگر بیآنکه متوجه شده باشید، چند وقتی است بهخاطر شکستهای قدیمیتان عذاب نمیکشید، یعنی برای شروع یک رابطه جدید آماده اید.
ساختن یک زندگی خوب به شما برای تغییر انگیزه میدهد و از شما آدم بهتری میسازد. اگر آماده ازدواج باشید، با تمام توانتان برای برطرف کردن ضعفهایتان تلاش خواهید کرد و حتی برای ساختن زندگیای آرامتر و مرفهتر بیشتر از همیشه انرژی خواهید گذاشت.
حتی اگر مال دنیا برایتان چندان ارزشی نداشته باشد، برای یک شروع بهتر بیشتر از همیشه کار خواهید کرد و از خواستههایی که پیش از این بهراحتی برآوردهشان میکردید، خواهید گذشت تا بهاندازه کافی برای ساختن زندگی تازه پسانداز داشته باشید. کار کردن بیشتر دیگر شما را عذاب نخواهد داد و به پسانداز نه به چشم محروم کردن خود از خواستههایتان، بلکه به عنوان تلاش برای هموار کردن جادهای که با همسر آیندهتان قرار است از آن بگذرید، نگاه خواهید کرد.
مهم نیست که تا امروز به بچهدار شدن علاقه داشتهاید یا نه و مهم نیست اگر تا امروز حتی یک نوزاد را هم در آغوش نگرفته باشید. اگر فکر ازدواج در ذهنتان حک شده باشد، از امروز بیشتر از قبل به مادر/ پدر شدن فکر خواهید کرد.
زمانی که قدرت اعتماد کردن به دیگران را پیدا کردهاید، یعنی آماده ازدواج هستید و دوست دارید به کسی اعتماد و اتکا داشته باشید.
شما میدانید ساختن یک زندگی تازه کار آسانی نیست و قطعا چالشها و سختیهای زیادی را همراه میآورد، با این وجود آنقدر برای ساختن یک زندگی مشترک دلیل دارید که از سختیها نترسید و آینده را مبهم و حتی وحشتآور تصور نکنید. این به معنای آن نیست که نگرانی نسبت به آینده ندارید.
حتی گرفتن تصمیمی که به درست بودنش ایمان دارید هم میتواند نگرانکننده باشد. به نظر میرسد که این روزها وقتی اخبار مربوط به طلاق گرفتن بعضی و ازدواج یا نامزد کردن بعضی دیگر را میشنوید، تعجب میکنید. واقعیت این است که ازدواج برای همه آدمها مناسب نیست.
گاهیاوقات زمان آن هنوز نرسیده است؛ خیلی وقتها هم فرد موردنظرتان فرد مناسبی نیست. برای خیلیها قبول کردن این مسئله سخت است. اما اگر واقعیت را نپذیریم و کورکورانه وارد زندگی زناشویی شویم، اثرات آن به جز خودتان خیلیهای دیگر را هم درگیر خواهد کرد (در بسیاری از موارد شکست یک ازدواج موجب شکست بچهها و شکست کل جامعه میشود). یکی از دلایل مهم برای بالا رفتن میزان طلاق یک دلیل بسیار ساده است: خیلی از ما زمانی ازدواج میکنیم که اصلاً برای آن آمادگی نداریم.
بهترین راه برای کنار آمدن با یک ازدواج شکستخورده، این است که پیشدستی کنید، زیرا وقتی یک ازدواج با شکست روبهرو شود، برگرداندن و درست کردن آن بسیار مشکل است.
از آنجاکه پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، خیلی مهم است که بفهمیم چطور تشخیص دهیم برای ازدواج آمادگی داریم یا نه. در زیر به ۱۲ نشانه عدم آمادگی افراد برای ازدواج اشاره میکنیم. البته اگر فکر کردید که نشانهای را جا انداختهایم، حتماً در قسمت نظرات ما را از آن مطلع کنید.
خیلیوقتها بیشتر زمان صرف آمادهسازی و برنامه ریختن برای جزئیات مراسم عروسی میشود تا اینکه خود ازدواج موردنظر قرار گیرد. اگر بیشتر از اینکه درمورد وضعیت بدهیهای همسر آیندهتان بدانید، درمورد سالن مراسم عروسی اطلاعات دارید، ازدواج هنوز برای شما مناسب نیست. اگر هیجان عروس یا داماد شدن برایتان آنقدر زیاد است که فرقی ندارد کنار چه کسی لباس عروسی/دامادی تن کنید، باز هم بدانید که راه را خطا رفته اید.
اعتماد یکی از ضروریتری فاکتورهای ازدواج است. اما بعضیها فکر میکنند که نمیتوان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر میکنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کردهاید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطهای بدون اعتماد باقی نمیماند.
وقتی با کسی وارد رابطه میشوید که قبلاً ازدواج کرده و از زندگی سابق خود بچه دارد، علاوه بر خود او، درواقع با فرزندش هم وارد رابطه شدهاید. خیلیها را میبینیم که میگویند، «خودش را خیلی دوست دارم، اما بچهاش را نه». متاسفانه این موقعیت اصلاً جالب نیست. بچهها بخش دائم و مهم این رابطه هستند. این وضعیت طور دیگری هم ممکن است اتفاق بیفتد.
این که شما حس کنید طرف مقابلتان را دوست دارید، اما نه به عنوان پدر یا مادر فرزندی که در آینده خواهید داشت. یعنی یا به مسئولیت پذیری او به عنوان والد اعتماد ندارید یا این که ویژگیهایی در او میبینید که دوست ندارید فرزندتان آنها را به ارث ببرد. سر گرفتن چنین اعتمادی به شدت خطرناک است.
اگر خیلی وقت است که خواستگار نداشته اید یا اگر مرد هستید و خیلی وقت است دختر مورد پسندتان را ندیده اید، عجله نکنید. پیدا شدن یک نفر در زندگی شما به معنی این نیست که الزاما با او خوشبخت خواهید شد. هیجان زده نشوید و کمی بیشتر سبک سنگین کنید. این که شما حس کنید طرف مقابلتان را دوست دارید، اما نه به عنوان پدر یا مادر فرزندی که در آینده خواهید داشت. یعنی یا به مسئولیت پذیری او به عنوان والد اعتماد ندارید یا این که ویژگیهایی در او میبینید که دوست ندارید فرزندتان آنها را به ارث ببرد. سر گرفتن چنین اعتمادی به شدت خطرناک است
اگر بدون اینکه درمورد مسائل مهم زندگی با هم حرف بزنید و تصمیمگیری کنید سر سفره عقد رفتهاید، کارتان اشتباه است. مسائل حیاتی ازدواج، ارزشهای شما، تیپ شخصیتیتان و مسائلی از این دست، چیزی نیست که درباره آن بتوانید توافق کنید، چون اساسا تغییرپذیر نیستند. اینها همه چیزهایی هستند که باید بدانید و هیچ وقت آنها را برای کسی تغییر ندهید. مسائل مهم و حیاتی شما اهمیت زیادی دارند، زیرا کلید یک رابطه موفق ارتباط و گفتگو و حل اختلافات است. با این مسائل باید بعنوان فرصتهایی برای تبادل نظر و عقیده و حل مشکلات استفاده کنید.
هیچ وقت نمیتوانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگر اینکه تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمانها و شرایط سخت، آدمها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش میدهند: یا خودخواه میشوند و فقط به خودشان فکر میکنند و یا ازخودگذشته میشوند و فقط به طرف مقابلشان فکر میکنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکردهاید.
آیا به این دلیل میخواهید ازدواج کنید که تحت تهدید یا اولتیماتوم هستید؟ اگر اینطور است، اصلاً نباید این کار را بکنید. ازدواج باید آزادانه و با عشق و احترام از طرف هر دو نفر انتخاب شود. اگر کسی برای ازدواج مجبورتان کرده یا تحت فشارتان گذاشته است، بهتر است که یک بازنگری درمورد اساس و بنیاد رابطهتان داشته باشید.
ناتوانی برای درک و دریافت و یا ابراز زبان عشق طرفمقابلتان موجب ویرانی رابطه است. اگر عشقتان را به زبانی که طرفمقابلتان درک میکند ابراز نکرده یا عشق طرفمقابل را به زبان خودتان دریافت نکنید، به این معنی است که شما و همسرتان هیچ وقت به طور کامل عشق را احساس نخواهید کرد.
خیلی ساده است، ممکن است طرف مقابل تان بهترین زن یا مرد روی کره زمین باشد، اما اگر از نظر ظاهری و جنسی به او جذب نشوید، رابطهتان خیلی زود برهم خواهد خورد.
خیلیها به مشکلاتی مثل اختلال شخصیتهای غیراجتماعی، افسردگی، انزوا و… مبتلا هستند. داشتن ذهن و روان سالم پیشنیاز داشتن یک رابطه سالم است. این چیزی است که در مشاورههای ازدواج مشخص میشود. همچنین سلامت اخلاقی داشتن، عدم اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر، اینترنت، تصاویر مستهجن و… شرط مهمی در انتخاب طرف مقابل برای یک عمر زندگی است.
وصل شدن دو نفر، وصل شدن دو خانواده و دو گروه دوستان هم هست. فشار اجتماعی معمولاً یکی از مهمترین علتهای طلاق است. باید از خودتان بپرسید، «من به چه قیمتی در این رابطه هستم؟» اگر قرار است از دوستانتان یا خانوادهتان به خاطر طرفمقابل بگذرید، این قیمت بسیار بالایی است که باید بپردازید. دلیل آن این است که اگر همه چیز بین شما و طرفمقابل برهم بخورد، شما هم از نظر احساسی و هم اجتماعی شکست خواهید خورد.
اگر به این دلیل نگران ازدواج هستید که احساس میکنید فردی بهتر ممکن است بعدها بر سر راهتان قرار گیرد، ازدواج هنوز مناسب شما نیست. وقتی ازدواج میکنید، باید اطمینان کامل داشته باشید که این فرد، بهترین برای شماست و بدون او قادر به زندگی کردن نیستید.
منبع:اینفو