به گزارش مجله خبری نگار/همشهری: تحلیل نرخ مشارکت حدود ۴۱ درصد از ایرانیان در انتخابات ۱۱ اسفندماه درحالی به بحث داغ این روزهای محافل سیاسی- رسانهای تبدیل شده است که برخی در ادامه رویکردهای ضدمشارکتی ماههای اخیر، تلاش میکنند عدمحضور حدود ۶۰ درصد از واجدان شرایط رأیدادن در انتخابات را به «مخالفت با نظام» تعبیر کنند. طی روزهای اخیر و به دنبال شکست کمپینهای «تحریم انتخابات» در ۱۱ اسفندماه، جریانهای معاند با تغییر خط رسانهای خود، اینبار رویکرد «مخالفنمایی» غایبان در انتخابات را پیگیری میکنند؛ رویکردی که با تناقضهای قابلتوجهی همراه است.
این جریان درعینحال که تلاش میکند اینگونه جلوه دهد که حدود ۶۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکردهاند، «مخالف اصل نظام» هستند، اما همچنان اصرار دارد که آمارهای مربوط به میزان مشارکت در انتخابات غیرواقعی است؛ تناقضی که طرح پرتکرار آن، راهبرد اثرگذاری رسانهای بر افکارعمومی داخل کشور را پیگیری میکند. در چنین شرایطی، راستیآزمایی این مغالطه که «۶۰ درصدی که رأی ندادهاند، مخالف نظام هستند»، نیازمند واکاوی گزارههایی است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
یکی از گزارههایی که بهمنظور ارائه تصویری واقعی از رفتار انتخاباتی مردم در ۱۱ اسفندماه بسیار بهکار میآید، بررسی نرخ مشارکت مردم در انتخابات مجلس طی دورههای گذشته است. بررسی آمارهای مشارکت در ۱۱ دوره گذشته مجلس شورای اسلامی نشان میدهد میزان مشارکت انتخاباتی جامعه نسبت به دورههای پیشین، تفاوت معناداری ندارد؛ بهویژه نسبت به انتخابات مجلس یازدهم که نرخ مشارکت چیزی در حدود ۴۲ درصد بوده است. میانگین نرخ مشارکت در انتخابات مجلس، آنهم بنا به پارامترها و متغیرهای مختلف، همواره در حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد بوده و کاهش این میزان در ۲ دوره گذشته به حدود ۴۰ درصد را نمیتوان «مخالفت با نظام» تعبیر کرد.
خط مخالفنمایی همه افرادی که در انتخابات شرکت نکردند درحالی از سوی رسانهها و جریانهای معاند پیگیری میشود که براساس نظرسنجیها، عدمموفقیت کاندیداهای انتخابات در قانع کردن افراد مردد را باید یکی از ناکامیهای مهم این دوره از انتخابات بهحساب آورد؛ موضوعی که در نظرسنجیهای روزهای پایانی منتهی به ۱۱ اسفندماه نیز قابل مشاهده است. آخرین نظرسنجی انجامشده از سوی صداوسیما که یکی از دقیقترین نظرسنجیهای این دوره انتخابات نیز شناخته شد، نشان میدهد ۵/۲۹ درصد از جامعه آماری را مرددها تشکیل میدهند و تنها حدود ۲۹ درصد اعلام کرده بودند که «قطعا» در انتخابات شرکت نمیکنند. در این نظرسنجی ۵/۴۱ درصد اعلام کرده بودند که در انتخابات شرکت میکنند؛ آماری که محقق شد و نشاندهنده انحراف ناچیز این نظرسنجی است؛ بنابراین ناکامی کاندیداها برای مجاب کردن مرددها به حضور در انتخابات را باید یکی از مهمترین نکات مطرح در نرخ مشارکت این دوره ارزیابی کرد. کارشناسان عدمشکلگیری دوقطبیهای انتخاباتی را که همواره نقش مهمی در حضور مرددها در پای صندوقهای رأی داشتهاند، در کنار تفاوت جنس مشارکت در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری از نکات قابل بررسی در این زمینه میدانند.
عدمبرگزاری انتخابات مجلس در شعبههای خارج از کشور را نیز باید عنصر تأثیرگذار دیگری بر نرخ مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفندماه بهحساب آورد. اعلام نرخ ۶۱ میلیون نفری واجدان شرایط حضور در انتخابات ۱۱ اسفندماه در حالی است که چیزی در حدود ۴ میلیون نفر از این تعداد را ایرانیان خارج از کشور تشکیل میدهند. در چنین شرایطی عدمبرگزاری انتخابات پارلمانی در شعبههای خارج از کشور تأثیر محسوسی در نرخ مشارکت داشته است. اگرچه در انتخابات ریاستجمهوری، شرایط رأیگیری از ایرانیان خارج از کشور فراهم است، اما در انتخاباتی مانند مجلس شورای اسلامی، بهدلیل ویژگیهای محلی و منطقهای آن، امکان دریافت رأی شهروندان ایرانی خارج از کشور فراهم نیست. مهمتر آنکه آمار واجدان شرایط حضور در انتخابات رقمی است که این موضوع در آن لحاظ نشده است.
جریانهای رسانهای و سیاسی ضدایرانی در حالی تلاش میکنند عدمحضور حدود ۶۰ درصد رایدهندگان در انتخابات را به «مخالفت با نظام» تعبیر کنند که بررسی روندهای انتخاباتی طی بیش از ۴ دهه گذشته از عمر جمهوری اسلامی، خلاف چنین ادعایی را نشان میدهد. نگاهی به میزان مشارکت در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی نشاندهنده آمارهای معناداری است که نقضکننده ادعاهای بدون استناد است. در ۲۴ اسفندماه ۱۳۵۸ نخستین انتخابات مجلس شورای اسلامی با نرخ مشارکتی درحدود ۵۲ درصد برگزار شد.
این میزان مشارکت در شرایطی رقم خورد که در نخستین روزهای همان سال، یعنی در ۱۲ فروردینماه ۱۳۵۸، نظام جمهوری اسلامی ایران با بیش از ۹۸ درصد آرا به تصویب مردم رسید و در واقع جامعه به جمهوریاسلامی رأی «آری» داد. علاوهبر این، نرخ ۵۲ درصدی مشارکت در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در شرایطی رقم خورد که همه کارشناسان متفقالقول، آن دوره را رقابتیترین دوره انتخابات ارزیابی میکنند که با حضور همه جریانها و گرایشهای سیاسی رقم خورد و از حزب توده گرفته تا جبهه ملی و گروهک منافقین در آن کاندیدا داشتند.
یکی دیگر از نکاتی که در تحلیلهای آماری نرخ مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفندماه مورد غفلت قرار میگیرد، تفاوت رویکردها در انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و همچنین شوراهای اسلامی شهر و روستا با انتخابات ریاستجمهوری است و اساسا مقایسه آنها با یکدیگر، قیاس معالفارقی است که راه به خطا میبرد. برخی بررسیها نشان میدهد حداکثر میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری که در سال ۱۳۸۸ رقم خورد حدود ۸۵ درصد بوده و در مقابل، حداکثر میزان مشارکت در انتخابات مجلس شورایاسلامی در سال ۱۳۷۴ (مجلس پنجم) با نرخ حدود ۷۱ درصد رقم خورده است.
مقایسه حداکثر نرخ مشارکت در این دوره از انتخابات نشاندهنده چیزی در حدود ۱۵ درصد است که نشاندهنده تفاوت رویکردهای جامعه به این انتخابات است؛ رویکردی که در سایر انتخابات، مانند شوراها و مجلس خبرگان نیز قابل مشاهده است. ازسوی دیگر متوسط نرخ مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری چیزی در حدود ۶/۶۶ درصد است؛ آماری که در انتخابات مجلس به حدود ۵۷/۳ درصد میرسد. چنین آمارهایی نشان دهنده تفاوتهای ماهوی انواع انتخابات در ایران است و شاخصهایی مانند ایجاد دوقطبیهای رقابتی و... در میزان مشارکت مردم در انتخابات تأثیر محوری دارد؛ بنابراین اساسا میانگین میزان مشارکت در انتخابات مجلس، پایینتر از انتخابات ریاستجمهوری است و ربط دادن آن به «مخالفت با نظام» آدرس غلطدادن دشمنان ایران و معاندان بهحساب میآید.