کد مطلب: ۵۵۵۳۱۳

نیما از دهکده یوش تا شهر تهران

به مناسبت سالروز درگذشت نیمایوشیج نگاهی گذرا به برخی آثار او داشته ایم

به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: علی اسفندیاری یا همان نیما یوشیج (۱۲۷۶ –۱۳۳۸) را شعردوستان به‌خوبی می‌شناسند. لقب «پدر شعر نوی فارسی» نقش جریان‌ساز و تحول‌آفرین نیما را در تاریخ شعر فارسی نشان می‌دهد. شناخت ما از شعر نیما بدون آگاهی از اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در اواخر قرن ۱۳ و سراسر قرن ۱۴ بسیار سطحی و ناقص خواهد بود. انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ ش/ ۱۳۲۴ ق) نقطه خوبی است که بدانیم نظام سیاسی ایران پوست اندازی کرد و از سلطنت مطلقه به نظام مشروطه و تاسیس مجلس و تبعیت از قانون تغییر یافت. نیما در این ایام، کودکی ۱۰ ساله است که در دهکده سرسبز «یوش» مازندران و برفراز کوه‌های رفیع، زندگی کوچ نشینی را می‌گذراند و در ۱۲ سالگی با خانواده‌اش به تهران می‌آید و با زبان و ادبیات فرانسه در ۲۰ سالگی آشنا می‌شود.

«قصه رنگ‌پریده»

سال ۱۳۰۰ در بردارنده اتفاق مهمی در زندگی نیماست، چون اولین اثر ادبی خود یعنی مثنوی بلند «قصه رنگ پریده» را چاپ می‌کند.

«من ندانم با که گویم شرحِ درد/قصه رنگِ پریده، خونِ سرد/ هر که با من همره و پیمانه شد/ عاقبت شیدا دل و دیوانه شد/ قصه‌ام عشاق را دل‌خون کند/ عاقبت خواننده را مجنون کند/ آتشِ عشق است و گیرد در کسی/ کو ز سوزِ عشق، می‌سوزد بسی...»

این مثنوی بلند که نشانگر هنرمندی نیما در شعر کلاسیک است، پیش‌زمینه‌ای است برای چاپ مجموعه شعر «افسانه» که سال ۱۳۰۱ منتشر شد. «افسانه» فضای متفاوتی دارد و از نخستین شعر‌های روایی نیما به شمار می‌آید که از دو روایت کامل و تعدادی پاره روایت تشکیل شده است:

در شبِ تیره، دیوانه‌ای کاو

دل به رنگی گریزان سپرده

در درْۀ سرد و خلوت نشسته

همچو ساقه گیاهی فسرده‌

می‌کند داستانی غم‌آور...

قُقنوس در مِه

سال ۱۳۰۳ این دوره آشوبناک، مجلس شورای ملی رای به عزل احمدشاه می‌دهد و رضاخان را به سلطنت می‌نشاند. نیما دو سال بعد یعنی ۱۳۰۵ در ۲۹ سالگی با عالیه جهانگیر، خواهرزاده جهانگیرخان صوراسرافیل ازدواج می‌کند. با همسرش به آمل و سپس به رشت برمی‌گردد. سرودن شعر‌های متعدد و حکایت‌های کوتاه تمثیلی محصول این دوران است تا سال ۱۳۱۴ که بازگشت دوباره نیما به تهران و یک سال بعد مشغول تدریس ادبیات در مدرسه صنعتی ایران و آلمان است. نقطه عطف زندگی هنری نیما سال ۱۳۱۶ و سرودن شعر «ققنوس» است:

قُقنوس، مرغ خوشخوان، آوازه جهان.

آواره مانده از وزش باد‌های سرد.

بر شاخ خیزران.

بنشسته است فرد.

بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان...

«ققنوس» شاخص‌ترین اثر متجددانه نیماست که در هیاهو و مخالفت سرسختانه سنت‌گرایان گُل می‌کند و شناسنامه شعر نوی فارسی می‌شود. «ققنوس» بعد‌ها یعنی اردیبهشت ۱۳۱۹ در مجله موسیقی چاپ می‌شود.

بانگ ناقوس

پرونده شعر‌های نیما تا سال ۱۳۲۳ به شعر «ناقوس» می‌رسد:

بانگ بلندِ دلکشِ ناقوس

در خلوت سحر

بشکافته‌ست خرمن خاکسترهوا

وزراه هر شکافته با زخمه‌های خود

دیوار‌های سرد سحر را

هر لحظه می‌درد

مانند مرغ ابر

کاندر فضای خامش مرداب‌های دور

آزاد می‌پرد...

«ناقوس» انعکاسی است نمادین از اوضاع مِه گرفته سیاسی. بانگ ناقوس در گوش خفتگان طنین‌انداز می‌شود به امید بیداری! تجربیات شعری نیما بعد‌ها با سرودن شعر‌هایی مثل «آی آدم‌ها»، «شب است»، «مرغ آمین»، «داروگ»، «ری را»، «هست شب» و... تکمیل می‌شود. این شعر‌ها پایه‌گذار جریانی در شعر معاصر است که به شعر‌های نمادین (سمبولیک) همراه با مفاهیم و مضامین اجتماعی مشهور می‌شود. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دوران دل‌آزاری نیما از زد و بند‌های دنیای سیاست است. در کنج انزوای سال ۱۳۲۵ گفته است: «زیاد می‌نویسم و کم انتشار می‌دهم». نیما سال‌های آخر بیشتر به «یوش»، سرزمین آرمانی و کودکی‌اش پناه می‌برد. عاقبت، زمستان سرد یوش بیمارش می‌کند و سرانجام ۱۳ دی ۱۳۳۸ برای همیشه چشمان تیزبین نیما، این نابغه شعر نو به دست مرگ بسته می‌شود.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر