به گزارش مجله خبری نگار/ایران: جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، از دو ماه فراتر رفته است. در شرایطی که برخی دولتهای منطقه در انفعال به سر میبرند و حتی از قطع موقت روابط تجاری خود با صهیونیستها امتناع میورزند، گروههای محور مقاومت که خود را وامدار گفتمان انقلاب اسلامی ایران میدانند، از روزهای ابتدایی درگیریها، در حمایت از مردم فلسطین، وارد جنگ با رژیم صهیونیستی شدهاند. حزبالله لبنان، انصارالله یمن، گروههای مقاومت عراقی و... در طول روزها و هفتههای اخیر با انجام عملیات و اقدامات متعدد علیه صهیونیستها و پایگاههای امریکا بهعنوان اصلیترین پشتیبان اسرائیل، حمایت خود از مردم فلسطین را در عمل نشان دادهاند و در تلاشند تا بالابردن هزینه، آتشبس را به رژیم کودککش تحمیل کنند.
صحنه درگیریها در بحران غزه امروز متشکل از طرف جنایتکار، حامیان جنایت، طرف منفعل و جبهه مقاومت به رهبری معنوی جمهوری اسلامی ایران است و الا اگر اراده اسلامی برای بایکوت رژیم صهیونیستی شکل میگرفت، تعداد شهدای فلسطین به بیش از ۱۷ هزار نفر نمیرسید؛ بنابراین در منصفانهترین حالت، برخی دولتهای منطقه را میتوان جزو طرف منفعل قلمداد کرد که برخلاف توانمندیهایشان، صرفاً به بیانیهخوانی پرداختند.
اما چه روندی طی شد تا امروز در شرایطی که برخی دولتهای عربی در انفعال به سر میبرند و در حمایت از فلسطین لکنت زبان دارند، محور مقاومت به رهبری ایران پرچم دفاع از آرمان فلسطین را در دست گرفته است؟ دولتهایی که سیاست خارجیشان تا یک دهه گذشته منطبق بر اصول همپیمانیشان با امریکا بود و البته با افول هژمونی این رژیم، توانستهاند تا حدی از این وابستگی به سمت استقلال زاویه بگیرند. از سوی دیگر حمایتهای سراسری مردم دنیا از فلسطین که از هفتم اکتبر آغاز شد، در چند دهه گذشته بیسابقه بوده است. بهرغم حمایت دولتهای غربی از رژیم تروریستی صهیونیستی، «فلسطین» در کانون توجه ملتهای دنیا و سیاستمداران کشورهای مستقل قرار گرفت. با این حال از برخی دولتهای عربی-اسلامی که زمانی آزادسازی سرزمین فلسطین را آرمان خود میدانستند، خبری نیست. دلیل این بیعملی و انفعال را باید در کهنهزخم وابستگی سیاستخارجی و البته ناامیدی تعدادی از دولتهای عربی-اسلامی در پیشرفت مستقل جستوجو کرد.
با نگاهی تاریخی نیز یکی دیگر از دلایل انفعال این دولتها در قبال اتخاذ سیاستهای عملی علیه رژیم صهیونیستی را میتوان حافظه زخمخورده تاریخی آنها دانست. پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ که به جنگ ۶ روزه معروف شد و باتوجه به شکستهای متعددی که دولتهای عربی در درگیریهای گذشته از صهیونیستها متحمل شده بودند، این دولتها با شکست مطلق در برابر صهیونیستها، عطای جنگ با اسرائیل را به لقایش بخشیدند.
۱۱ سال بعد در ۱۹۷۸ نیز انورسادات با میانجیگری جیمی کارتر پای میز مذاکره با مناخیم بگین رفت تا با انعقاد پیمان کمپ دیوید، پرونده مخاصمه دولتهای عربی با اسرائیل برای همیشه بسته شود. اما فقط ۵ ماه بعد از کمپ دیوید، حادثهای رخ داد تا آرمان فلسطین دوباره رنگ امید به خود بگیرد. ۲۲ بهمن ماه ۵۷، سالها مبارزه مردم ایران برای سرنگونی دیکتاتوری پهلوی و همپیمان اسرائیل و برقراری حکومت مستقل نتیجه داد و بهتبع، مسأله فلسطین و مبارزه با رژیم صهیونیستی نیز بهعنوان یکی از محورهای مهم گفتمان بنیانگذار نهضت اسلامی در ایران، در شمار مهمترین اهداف نظام اسلامی قرار گرفت. انتقاد از روابط حسنه دیکتاتوری پهلوی با رژیم صهیونیستی و حضور صهیونیستها در ایران، از جمله دلایل آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی بود.
انقلاب اسلامی مردم ایران در شرایطی به پیروزی رسید که کشورهای عربی-اسلامی منطقه به دلیل ناکامیهای متعدد در برابر رژیم صهیونیستی، دچار سرخوردگی و انفعال شده بودند و به همین دلیل پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، روح تازهای در کالبد ملتهای مسلمانی دمید که از کسب موفقیت در رویارویی با سرزمینهای اشغالی ناامیدشده بودند.
به همین دلیل بود که رئیس وقت سازمان آزادیبخش فلسطین و سالها پیش از آنکه از آرمان فلسطین بازگردد، ۶ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بهعنوان اولین میهمان خارجی به تهران آمد و با حضور در بهشتزهرا گفت: «به موشه دایان گفتم امریکا مال تو، من به ایران تکیه میکنم.» تشکیل گروههای مقاومت حزبالله لبنان، جنبش جهاد اسلامی فلسطین و در سالهای اخیر انصارالله یمن معلول تأثیرپذیری و الهام مردم مسلمان کشورهای منطقه از گفتمان انقلاب اسلامی بوده است. در کنار این موارد، طی دهههای گذشته، حمایت و پشتیبانی از حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی نیز از سوی جمهوری اسلامی انجام شد تا در کنار ایجاد محور مقاومت، مقاومت مردمی فلسطین در برابر رژیم صهیونیستی نیز تقویت شود.