به گزارش مجله خبری نگار/ایران: تقریباً از لحظهای که حماس در ۷ اکتبر از استحکامات امنیتی اسرائیل رد شد و نبرد را آغاز کرد، میشد حدس زد که اسرائیل هرگز به حالت سابق باز نخواهد گشت. در عرض چند ساعت، اسرائیلیها مجبور شدند با این واقعیت روبهرو شوند که بسیاری از مفروضاتی که مدتها سیاستشان در قبال فلسطینیها را تعیین میکرد، از بین رفته است؛ سیاست محاصره ۱۶ ساله غزه نتوانست آنها را ایمن کند و این باور که اغلب تهدیدات حماس را میتوان با فناوریهای اطلاعاتی پیشرفته و سامانه دفاع موشکی گنبد آهنین خنثی کرد، نادرست از آب درآمد.
در سطحی وسیعتر، این حملات، شکست سهمگین ایده فراموشی فلسطین، آن هم بدون هزینه را نشان داد، باوری که در میان سران صهیونیستها بدیهی بود! به همین خاطر هم برای سالها هیچ مذاکرهای بین اسرائیل و فلسطین - حتی زمانی که اسرائیل به دنبال عادیسازی با تعدادی از کشورهای عربی بود - درباره توافق صلح صورت نگرفت. طی بیش از دو دهه، احزاب دستراستی که بر صحنه سیاسی اسرائیل مسلط بودند، به رأیدهندگان قول داده بودند، اسرائیل از هر جای دیگری امنتر است و اکثریت رأیدهندگان نیز به آنان اعتماد کردند؛ اما حمله حماس در ۷ اکتبر، باعث فروپاشی وضعیت موجود شد.
جای تعجب نیست که بسیاری از اسرائیلیها مسئولیت شکست فاجعهبار امنیتی را به طور خاص، بر عهده نتانیاهو میدانند. با این حال، آنچه جالبتر است اینکه آنها مخالفت خود را در میان یکی از سختترین جنگهایی که اسرائیل در دهههای اخیر درگیر آن است، ابراز میکنند.
نظرسنجیهای متعدد حاکی از آن است که نتانیاهو در صورت برگزاری انتخابات به طور کامل شکست خواهد خورد. حتی یک نظرسنجی در ۲۲ و ۲۳ نوامبر و پس از آن که رژیم توافقنامه مبادله اسرا را اعلام کرد، نشان داد در صورت برگزاری انتخابات، ائتلاف حاکم ۲۳ کرسی از ۶۴ کرسی خود در کنست (از مجموع ۱۲۰ کرسی) را از دست خواهد داد. ضمن اینکه حمایت از حزب خود نتانیاهو به طرز چشمگیری کاهش یافته است: اگر انتخابات اکنون برگزار شود، نظرسنجیها نشان میدهد که لیکود تقریباً نیمی از ۳۲ کرسی خود را در کنست از دست خواهد داد. اما جالبتر از همه اینکه بیش از سهچهارم اسرائیلیها فکر میکنند که نتانیاهو باید پس از جنگ یا حتی در طول جنگ استعفا دهد. این اعداد کاملاً در تضاد با حمایت متعارفی است که اکثر رهبران دولتهای در حال جنگ از آن برخوردار میشوند. با این حال، رأیدهندگان یهودی اغلب پس از شروع این جنگ، صرف نظر از جهتگیریهای سیاسی موجود، نسبت به دولت نتانیاهو خشمگین هستند.
در سال ۱۹۷۳، نخستوزیر گلدا مایر به دلیل ناتوانی در پیشبینی حمله مصر در جنگ «یوم کیپور» مقصر شناخته شد و در نهایت از سمت خود خلع شد. انتفاضه دوم؛ قیام فلسطینیها که در سال ۲۰۰۰ آغاز شد، منجر به فروپاشی کابینه نخستوزیر ایهود باراک شد و باراک در سال ۲۰۰۱ با اختلافی ۲۵ درصدی از آریل شارون شکست خورد.
نمونه دیگر، جنگ سال ۲۰۰۶ اسرائیل علیه حزبالله لبنان بود. تا اوت همان سال، ۶۳ درصد از اسرائیلیها احساس کردند که نخستوزیر ایهود اولمرت نتوانسته جنگ را بهدرستی مدیریت کند و باید استعفا دهد. در اوایل سال ۲۰۰۷، اولمرت نیز با تحقیقات فساد روبهرو بود و بیش از سهچهارم اسرائیلیها از عملکرد او ناراضی بودند، همان بخشی که در حال حاضر خواهان کنارهگیری نتانیاهو از قدرت هستند؛ اولمرت در نهایت در سال ۲۰۰۸ به اتهام فساد مجبور به استعفا شد.
براساس این الگوی تثبیت شده، به نظر میرسد که نتانیاهو نیز به همین سرنوشت دچار شود. مدتها قبل از عملیات حماس، دولت ائتلافی راست افراطی او که در اواخر دسامبر ۲۰۲۲ تشکیل شد، به طور گسترده مورد انتقاد قرار گرفت. در اغلب روزهای تعطیل سال گذشته، تعداد زیادی از اسرائیلیها در اعتراض به طرح مناقشهبرانگیز موسوم به «اصلاحات قضایی» نتانیاهو که به طولانیترین اعتراض در تاریخ اسرائیل تبدیل شد، به خیابانها آمدند که ۷ اکتبر چهلمین هفته متوالی اعتراضات بود.
همچنین در ماه آوریل سالجاری [میلادی]، تنها ۳۷ درصد از اسرائیلیها از نخستوزیر حمایت میکردند که از زمان جنگ در ماه اکتبر، این رقم به ۲۶ درصد کاهش یافته است. تا اواسط نوامبر، ۵۲ درصد اسرائیلیها، از بنی گانتز، رقیب سیاسی اصلی و شریک موقت نتانیاهو در کابینه جنگ اضطراری حمایت کردند.
منبع: Foreign Affairs(داهلیا شیندلین، ستون نویس هاآرتص)