کد مطلب: ۵۳۸۳۹۸
۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۵۹

مخاطب از «زخم کاری ۲» زخم کاری خورد!

در حالی که مخاطبان منتظر «بازگشت» شخصیت «مالک» و حضور او در فصل دوم سریال پربیننده مهدویان بودند این اتفاق در سکانس پایانی قسمت آخر رخ داد و فصل دوم موفقیت فصل قبل را تکرار نکرد

به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: شروع ناامیدکننده «زخم کاری: بازگشت»، خبر از ناکامی فصل دوم یک سریال موفق می‌داد. در حالی که «زخم کاری» با یک قصه منسجم، پراتفاق و ملتهب توانست طی ۱۵ قسمت مخاطبان خود را راضی کند و مشتاق دنبال سریال بکشاند، اما «زخم کاری ۲» درست نقطه مقابل این فصل بود. قصه «زخم کاری: بازگشت» شروع پرقدرتی نداشت و در ادامه نیز مانند فصل اول با اتفاقات متعدد و غافلگیرکننده پیش نرفت. منطق بعضی اتفاقات سریال نیز زیر سوال بود. بازیگران جدید این فصل مانند کامبیز دیرباز و مهران غفوریان عملکرد خوبی نداشتند و بازیگران جوان نقش‌های مکمل و فرعی نیز بازی‌های ضعیفی داشتند. به بهانه پایان این مجموعه، کیفیت فصل دوم و پایان‌بندی آن را بررسی کردیم.

درجا زدن قصه بدون موقعیت‌های جذاب

قصه «زخم کاری» در فصل اول تمام شده بود، اما موفقیت فصل اول باعث شد سازندگان «مالک» را احیا کنند و داستان را در فصل جدیدی ادامه بدهند. در «زخم کاری: بازگشت» میثم به خون خواهی پدرش از «طلوعی» برخاست و تلاش کرد تا راز نقش این شخصیت در قتل پدرش را فاش کند. شخصیت «میثم» با وجود ادعا‌های فراوان، اما هرگز موفق نشد در این راه قدم موثری بردارد. این کاراکتر در مقایسه با «طلوعی» ضعیف و بی‌تجربه بود و مدام شکست می‌خورد، به این ترتیب شاهد مبارزه نابرابر «میثم» و «طلوعی» بودیم. قصه تا دو قسمت پایانی در این مرحله درجا می‌زد و پیش نمی‌رفت. بعضی اتفاقات مانند نجات «مالک» یا ترس میثم از این که در تصادف «شفاعت» قاتل شناخته شود نیز توجیه منطقی نداشت، بنابراین داستان تماشاگر را ناامید کرد. «زخم کاری: بازگشت» برخلاف فصل قبل، فاقد موقعیت‌های جذاب و درگیرکننده بود و به این ترتیب انتظارات برآورده نشد.

ضعف شخصیت «طلوعی» و «میثم»

یکی از شخصیت‌های اصلی فصل دوم «مسعود طلوعی» بود که از پشت پرده بیرون آمده بود تا ثروت ریزآبادی‌ها را تصاحب کند و وارث «مالک» یعنی «میثم» و همچنین مادرش را از میدان به در کند. قرار بود این کاراکتر باابهت، قدرتمند و باهوش، صحنه‌گردانی کند و اوضاع را به نفع خود تغییر دهد، اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و «طلوعی» چه در شخصیت‌پردازی و چه در بازی کامبیز دیرباز، به آن چه که باید تبدیل نشد. دیگر شخصیت اصلی فصل دوم «میثم مالکی» بود که به ضعف‌هایش اشاره کردیم. «میثم» برای اثبات خودش به دیگران، دیالوگ تکرارشونده «من پسر مالکم» را بر زبان آورد، در حالی که جز تکیه به نام پدرش، در عمل کار ویژه‌ای انجام نمی‌داد. این دیالوگ و شعار توخالی «میثم» سوژه کاربران فضای مجازی شد.

غیبت غیرمنطقی «مالک» و ظهور ناگهانی

واژه «بازگشت» در نام فصل دوم و سرنخ‌های قصه، نشان می‌داد شخصیت «مالک» که بنابر مصلحت مخفیانه زنده است و زندگی می‌کند، وارد قصه خواهد شد، اما این اتفاق نیفتاد. در واقع می‌توان گفت همه فصل دوم زمینه‌چینی برای «بازگشت» کاراکتر «مالک» بوده و حضور او در قصه به فصل سوم موکول شده است. علاوه بر ضعف‌های سریال که درباره‌اش توضیح دادیم، آنچه مخاطب را ناراضی کرده این است که در «زخم کاری ۲» از نام «مالک» و جواد عزتی استفاده شده و تماشاگر از سازندگان سریال رو دست خورده است!

هرچند زمانی که نیمی از قصه گذشت و «مالک» صرفا در مخفیگاهش مشغول لِگوسازی بود، مشخص شده بود که دیگر از «بازگشت» او خبری نیست. بدتر این که در سه قسمت اخیر هیچ خبری از «مالک» نبود که از لحاظ منطق فیلم نامه هم توجیه نداشت. در سه قسمت پایانی سریال، زمانی که جان «میثم» از سوی «شهریار» در خطر بود، ناگهان «مالک» و «دستمالچی» هم غیب شدند! از ابتدای سریال دیدیم که «مالک» به واسطه «دستمالچی» در جریان اتفاقات بیرون از مخفیگاهش قرار دارد، بنابراین بی‌اطلاعی آن‌ها از خط قتل «میثم» قابل قبول نیست. از طرفی هم اگر آن‌ها از اتفاقاتی که پیش آمده مطلع بوده‌اند، معلوم نیست چرا «مالک» زودتر رخ نشان نداده! فیلم نامه برای غیبت و ظهور ناگهانی این شخصیت در سه قسمت پایانی، هیچ توضیحی نداشته است.

نقشه تکراری برای مرگ «میثم»

برای توضیح ضعف فیلم نامه در طراحی موقعیت‌های پیش‌برنده، تاثیرگذار و منطقی همین بس که «طلوعی» برای از میان برداشتن «میثم»، یک نقشه تکراری را دوباره چید! در قسمت‌های ۱۱ و ۱۲ دیدیم که «میثم» با نقشه «طلوعی»، به ویلای شخصی او در شمال فرستاده شد تا در دام «شهریار» بیفتد و این دو شخصیت یکدیگر را از سر راه بردارند، اما دخالت «کیمیا»، «سیما»، «شیدا» و «سمیرا»، باعث شد «میثم» از آن‌جا فرار کند. در قسمت ۱۲ بار دیگر همین سناریو تکرار شد! «میثم» با ساده‌لوحی، صحبت‌های وکیل «طلوعی» درباره پنهان کردن مدارک قتل پدرش و بسیاری از افراد دیگر داخل دیوار ویلای او را باور کرد و بار دیگر به ویلای «طلوعی» رفت، منتها این‌بار همکاری «کیمیا»، «سیما» و «سمیرا» برای جلوگیری از فاجعه نتیجه نداد.

درخشش رعنا آزادی‌ور، ناکامی کامبیز دیرباز

علاوه بر قصه و فیلم نامه، بازی بازیگران عامل دیگری بود که به «زخم کاری: بازگشت» لطمه زد. کامبیز دیرباز انتخاب مناسبی برای نقش «طلوعی» نبود و در این مجموعه ناکام بود. مهران غفوریان هم عملکرد قابل توجهی در سریال نداشت و فرصت عرض اندام در یک اثر غیرکمدی دیگر را از دست داد. بازیگران جوان سریال مانند الناز ملک، پانته‌آ قدیریان و سهند جاهدی به ترتیب در نقش «سیما»، «فرناز» و «شهریار» بازی‌های ضعیفی داشتند.

مرتضی امینی‌تبار که در «زخم کاری ۲» مسئولیت سختی برعهده داشت، از پس ایفای نقش «میثم» با آن روی جدیدی که در فصل دوم از خود نشان داده بود، برآمد و نگار نیکدل در نقش «شیدا» بازی قابل قبولی داشت. ستاره این فصل رعنا آزادی‌ور بود که همچنان با تسلط بر جزئیات نقش پیچیده «سمیرا» حالات عصبی، روانی و احساسی او را کاملا قابل باور و تاثیرگذار نشان داد. جواد عزتی هم در همان حضور کوتاه خود در سکانس پایانی «زخم کاری: بازگشت» موفق شد، تحسین‌برانگیز باشد. او با چشم‌هایی به خون نشسته، با کینه، خشم و دلخوری به «سمیرا» نگاه کرد و به واسطه حالت چهره‌اش و حسی که در چشمان او دیده می‌شد، برای همسرش خط و نشان کشید.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر