به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: روز گذشته رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و مهمانان کنفرانس وحدت بار دیگر قمار عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را سراسر ضرر دانستند و با اشاره به اقدام برخی از حاکمان و دولتهای اسلامی عادی سازی را شرط بندی بر اسب بازنده عنوان کردند.
اما ریشههای این نظر قطعی رهبر انقلاب بر چه اصولی استوار است؟
آن چه بر اساس نظرسنجیهای معتبر میتوان به طور قطع درباره آن سخن گفت این است که در بین جامعه مسلمانان برخلاف اراده سیاسی برخی حاکمان جهان اسلام، رژیم صهیونیستی توسط اکثریت مسلمانان به رسمیت شناخته نمیشود.
در واقع گرچه حوادثی همچون بهار عربی و ظهور و بروز داعش و طرحهای عبری- عربی همچون پیمان ابراهیم و عملیاتهای پیچیده رسانه ای، مسئله فلسطین را به ظاهر از اولویت نخستین جهان اسلام خارج کرده، اما همچنان در بین آحاد جامعه ۲ میلیاردی مسلمانان و در بین جامعه ۴۰۰ میلیونی کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی اشغالگر فلسطین و غاصب بیت المقدس قبله نخست مسلمانان به عنوان پاره جدانشدنی از جهان اسلام است و براین اساس در عصری که حاکمیتها دیر یا زود مجبورند به خواست مردم خود تن دهند، این دریافت و وجدان درونی جامعه اسلامی است که اراده خود را به رغم همه بازیهای سیاسی و آرمان فروشی و ترفندهای رسانهای بر طرحهای حاکمان و دولتهای سازشگر تحمیل خواهد کرد.
در طول عمر ۷۵ ساله رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ میلادی تاکنون این ادعا را میتوان مطرح کرد که جبهه مقاومت مردمی علیه این رژیم به میزان کنونی قدرتمند نبوده است. رژیمی که در مقطعی بساط دو ارتش قدرتمند عربی (مصر و سوریه) را در کمتر از ۶ روز جمع کرده بود، بیش از یک دهه است که از پس گروههای مقاومت در داخل سرزمینهای اشغالی و نوار غزه بر نمیآید به گونهای که در جنگهای متعدد در سالهای اخیر مجبور به برقراری آتش بس و در مواردی تن دادن به خواستههای جبهه مقاومت شده است.
در واقع ملتی که زمانی چشم به کمک ارتشهای عربی داشت اینک دست بر زانوی خود نهاده و هستههای مقاومت را در درون سرزمینهای اشغالی خود شکل داده و به رغم ۷۵ سال سرکوب سخت و بی رحمانه رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری امید به نابودی رژیمی دارد که از هیچ اقدام بازدارندهای برای تثبیت ناامیدی فرو گذار نکرده، اما اینک با مادرانی روبه روست که برخلاف گذشته نه تنها برای جلب کمک رهبران عرب ناله سر نمیدهند بله در شهادت فرزندان شان جشن میگیرند، زنانی که قرآن به دست و ا... اکبر گویان در برابر صهیونیستهای مسلح میایستند.
آری تاریخ نشان داده چنین ملتی که این چنین بر سر آرمان خود امید به پیروزی دارد و بر ظرفیتهای درونی خود اتکا کرده، دیر یا زود حتی بدون حمایت خارجی اراده خود را تحمیل خواهد کرد و پیروز خواهد شد.
اگرچه توطئه شکل گیری رژیم نژاد پرست صهیونیستی را باید از قبل از سالهای ۱۹۴۸ میلادی جست و جو کرد، اما آن چه عیان است حداقل در صد سال اخیر همه ابرقدرتها چه انگلستان به عنوان استعمار پیر و چه در زمان جهان دو قطبی، آمریکا و شوروی؛ همه و همه در شکل گیری و حمایت از اسرائیل اتفاق نظر داشته اند و به شکلهای مختلف اعم از اقتصادی، علمی، نظامی و سیاسی از آن حمایت کرده اند تا ملتی جعلی از نژادهای مختلف در قلب دنیای اسلام شکل بگیرد، رژیمی که اگرچه در ارزیابی ظاهری یکی از کشورهای پیشرفته در تولید علم و فناوری و دانش و کشاورزی و دامداری و ثبات اقتصادی و توسعههای نظامی است، اما همه اینها که در این سالها به مدد حمایتهای سرمایه داری یهود و نظام سلطه شکل گرفته، بر بستری از شکافهای سیاسی و اعتقادی و نژادی بنا شده، شکافهایی که بیش از هر زمان دیگری در ۷۵ سال گذشته آبستن التهابات و تشتت است.
یهودیانی که اینک پس از ۷۵ سال به رغم تلاش (جنایت) نسل گذشته شان همچنان باید برای سرزمینی که متعلق به دیگری است، بجنگند. جوانانی که پس از گذشت ۷۵ سال جنگ میدانی و رسانه ای، خود را بیش از آن که اسرائیلی بدانند، لهستانی و روسی و آفریقایی و آمریکایی و آلمانی... میدانندو جامعهای که به شدت دچار افراط و تفریطهای دینی و فرقهای شده که به سختی اجزای خود را میتواند تحمل کند. براین اساس است که جامعه شناسان سیاسی شرایط جامعه رژیم صهیونیستی را جامعه در حال فروپاشی از درون ارزیابی میکنند.
کوتاه سخن این که وقتی سه مولفهای را که به اختصار به آن اشاره شد، در کنار برخی خلقیات قوم یهود میگذارید، این جمع بندی را میتوان داشت که شاید برای پایان رژیم صهیونیستی لازم نباشد تا ۲۰۴۰ صبر کرد و در واقع براساس این واقعیت هاست که طبیعتا ارتباط و عادی سازی با رژیم نژادپرست و غاصبی که رو به اضمحلال است، برای حاکمان و دولتهایی که حتی آحاد افراد کشورشان مخالف عادی سازی هستند، قمار بر اسب بازندهای است که شاید ۸۰ سالگی خود را هم نبیند.