به گزارش مجله خبری نگار/ایران: لشکر شکستخورده جریان برانداز یک سال پس از ناکامی در رسیدن به اهداف خود از ایجاد اغتشاش و ناامنی در ایران، به فکر یارکشی و پشتیبانخواهی دوباره از دولتهای معاند افتاده است. بعد از دیدار سه روز پیش عُمال رسانهای این جریان با وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی در لندن حالا خبر رسیده است که مسیح علینژاد، فعال ضدایرانی همراه با عدهای از اعضای مؤسسات ایرانستیزی همچون «بنیاد دفاع از دموکراسی» و «گروه اتحاد علیه ایران هستهای» در کنگره امریکا حضور پیدا میکنند تا علیه توافق اخیر ایران و امریکا و تلاش دولت بایدن برای تنشزدایی سخنرانی و بر طبل دفاع از تمدید و تشدید تحریمهای ظالمانه امریکا علیه ایران بکوبند.
براندازان که در نزدیک به یک دهه اخیر حساب ویژهای روی تأثیر تحریمها بر شرایط داخلی ایران از طریق تشدید مشکلات اقتصادی و در نتیجه کاهش حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی باز کرده بودند، یک سال پس از حوادثی که آنها را به خطای ادراکی درباره احتمال موفقیتشان دچار کرد با واقعیاتی مواجه شدهاند که برایشان قابل هضم و تحمل نیست. مذاکرات غیرمستقیم ایران و امریکا که تاکنون علاوه بر تبادل زندانیان به آزادسازی اموال مسدود شده از جمله در بانکهای کره جنوبی منجر شده و پیشبینی میشود که در قالب آنچه «توافق سپتامبر» نامیده شده نتایج مثبت دیگری هم در پی داشته باشد، حالا به باطلالسحر آنچه مخالفان نظام در خیال خود داشتند، تبدیل شده است.
متوسل شدن علینژاد به عنوان نماینده براندازان و بنیادهای امریکایی و صهیونیستی همپیمان با آنها به کنگره امریکا در حالی است که دولت «جو بایدن» به رغم شعار «دیپلماسی، فشار و بازدارندگی» که اخیراً از سوی «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا مطرح شد، در واقعیت به دنبال خروج از بنبست در عرصه سیاست خارجی و بویژه دستیابی به توافق با ایران به عنوان دستاورد قابل عرضه در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده این کشور است.
آنچه امروز در جریان این تلاش تحت عنوان «سند سپتامبر» روی میز قرار دارد، مجموعهای از قرارهای جمهوری اسلامی ایران با طرفهای غربی از جمله امریکا است که سال گذشته در همین زمان در آستانه دستیابی بوده است، اما خطای تحلیلی غرب از اغتشاشاتی که با تحریک براندازان و حمایت معاندان ایجاد شد کار را در مرحله تصمیمگیری نهایی متوقف ساخت. جریان برانداز بر اساس همین پیشینه امید دارد که با متوسل شدن به کنگره امریکا و لابی صهیونیستی و آویختن به رژیم اسرائیل و با توهم روشن کردن دوباره تنور اغتشاشات در ایران یک بار دیگر همان وضعیت را تکرار کند.
پنجشنبه هفتهای که گذشت هم «گیلا گامبیل» وزیر اطلاعات اسرائیل که برای همراه کردن پارلمان انگلیس با پروژه ضدایرانی اسرائیل و جلب توافق آنها برای قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست تروریستی به لندن سفر کرده بود با عدهای از عمال رسانهای شبکههای فارسیزبان مستقر در این کشور دیدار کرد.
اگر چه عناد رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران و استفاده از تروریسم دولتی این رژیم در مواردی همچون ترور دانشمندان هستهای و حمایت از گروهکهای تروریستی ضدایرانی سابقهای مشخص دارد و همواره حمایت پنهانی از رسانههای مخالف انجام داده است، اما دیدار روز پنجشنبه را باید وارد شدن این رژیم به فاز جدیدی از جنگ ترکیبی با ایران ارزیابی کرد.
مرحلهای که بیارتباط با سفر پسر پهلوی به سرزمینهای اشغالی و متمسک شدنش به این رژیم برای دریافت حمایت از آن نبوده است.
رسانههای فارسیزبان مخالفی هم که تا چندی پیش از قبال تنش به وجود آمده بین برخی کشورهای عربی با ایران از دلارهای نفتی ارتزاق میکردند و حالا با آغاز روند تنشزدایی شاهد کاهش این حمایتهای مالی هستند با طمع برخورداری بیشتر از حمایت مالی صهیونیستها در این نشست حاضر شدند و گامبیل، وزیر اسرائیلی را در این توهم که «سال آینده ایرانیان را در تهران ببینید» همراهی کردند.
اینکه اقداماتی همچون دیدار با وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی یا حضور در کنگره امریکا برای اقدام علیه توافق و مذاکرات رفع تحریم در رؤیای تجمیع نیروها علیه جمهوری اسلامی ایران و تعبیر خواب براندازی تا چه حد به عنوان یک عامل در صحنه رویدادهای مرتبط با سرنوشت کشور قابل اعتنا است باید در نتیجه تحرکاتی یافت که جریان برانداز و از جمله علینژاد و پهلوی به عنوان افراد مایل به رهبری مخالفان انجام دادهاند.
علینژاد که حتی در جمع اپوزیسیون نظام هم به عنوان یک چهره کاسبکار و دنبال به جیب زدن بودجههای تعریف شده برای ضدیت با نظام جمهوری اسلامی شناخته میشود، بازیگری در کاخها، کنگرهها و همایشها را از سال گذشته با شدت بیشتری پیگیری کرد.
خبرسازترین اقدام او دیدارش با امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه بود که این توهم را ایجاد کرد که مخالفان نظام توانستهاند دولتهای غربی را برای ضدیت با جمهوری اسلامی همراه کنند.
با این حال روند مثبت رابطه پاریس با تهران که در تماسهای تلفنی رؤسای جمهور فرانسه و ایران هویدا شد، نشان داد که این تصور تا چه حد دور از واقعیت است.
حتی التماس علینژاد در اجلاس کمیته یهودیان امریکا به «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا و این جمله که «آقای بلینکن! خواهش میکنم به جمهوری اسلامی رحم نکنید» بیثمر بودنش را در تقلای اخیر کاخ سفید برای حل مسائل خودساختهاش با ایران بهخوبی نشان داد و پاسخ گرفت.
علاوه بر آنکه به اعتراف خود او وقتی اغتشاش و ناامنی در برخی شهرهای ایران جای خود را به آرامش و امنیت داد، پاسخ سران اروپایی و امریکایی به درخواستهای تشدید تحریم علینژاد چیزی جز این نبود که وقتی کسی در خیابان نیست، چرا نباید به میز مذاکره برگردیم؟
حالا، اما مسیح علینژاد پس از دورهگردی از این کاخ ریاست جمهوری به آن کاخ همچنان گمان دارد که التماسش به نمایندگان کنگره امریکا نتیجه خواهد داد.
غافل از اینکه این تلاش مستمر برای تشدید تحریمهای ظالمانه علیه ایران تا حدی که حتی در حرکتی مشخصاً ضدمردمی از فدراسیونهای جهانی بخواهد ورزشکاران ایرانی را برای حضور در مسابقات بینالمللی مشمول تحریم قرار دهند، تنها یک نتیجه داشته است، نفرت بیشتر مردم از براندازان.
مردمی که حتی اگر در زمره منتقدان برخی مسائل در درون کشور باشند در تماشای این نمایش تراژیک یعنی تبلیغ تحریم از سوی مدعیان حمایت از خود و آویزان شدنشان به دامن قسمخوردهترین دشمنان ایران، واکنشی جز انزجار و برائت جستن بروز نخواهند داد.
با این حال گویا درک این وضعیت از توان ذهنی محدود این مخالفان نظام خارج است. تا آنجا که گمان میکنند میتوانند همزمان روی حمایت دولتهای غربی و رژیم صهیونیستی حساب کنند و هم برای برخی جریانهای داخل کشور مانند دعوت اخیر رضا پهلوی از اصلاحطلبان، لالایی همراهی و همپیمانی بخوانند.
مجموعه اقداماتی که طمع براندازان به بهرهبرداری از آن چیزی جز اعتراف به شکست و دست و پا زدن بیهوده برای روشن کردن آتشی که هیزم ندارد، نیست.