به گزارش مجله خبری نگار، شواهد حکایت دارند آمادگی ژنتیکی که به هوش کلامی پایین، مشکلات نوروپسیکولوژیکی خفیف، و خلق و خوی دشوار منجر میشوند میتوانند از طریق یک رشته مکانیزمهای خودنگهدار، زمینه را برای شروع زود هنگام اختلال سلوک آماده سازند. خلق و خوی دشوار کودک ممکن است به دلبستگی ناایمن منجر شود، زیرا پرداختن به فرزند پروری خوب را که به دلبستگی ایمن کمک میکند برای والدین دشوار میسازد. علاوه بر این هوش کلامی پایین و یا نارساییهای نوروپسیکولوژیکی خفیف که در بسیاری از این کودکان به اثبات رسیده اند که برخی از آنها ممکن است نارساییهایی را در کارکردهای خویشتن داری مثل نگهداشتن توجه، برنامه ریزی، نظارت کردن بر خود و جلوگیری از رفتارهای ناموفق یا تکانشی در بر داشته باشند میتوانند زمینه را برای دوره همیشگی مشکلات آماده سازند.
کودکانی که در سن پایین تری به اختلال سلوک مبتلا میشوند خیلی بیشتر از نوجوانانی که ناگهان در نوجوانی دچار اختلال سلوک میشوند احتمال دارد که در بزرگسالی به جامعه ستیزی یا اختلال شخصیت ضد اجتماعی دچار شوند.
ارتباط بین اختلال سلوک و شخصیت ضد اجتماعی در بین کودکان طبقه اجتماعی- اقتصادی پایینتر نیرومندتر است. فراگیر بودن مشکلاتی که در آغاز با اختلال لجبازی و نافرمانی و بعد با اختلال سلوک ارتباط دارند. الگوی مرتبط با تشخیص جامعه ستیزی یا شخصیت ضد اجتماعی بزرگسال را تشکیل میدهد. گرچه فقط ۲۵ تا ۴۰ درصد موارد اختلال سلوک با شروع زود هنگام در بزرگسالی دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی خواهند شد، اما بیش از ۸۰ درصد پسرهایی که اختلال سلوک با شروع زود هنگام دارند حتی اگر تمام ملاکهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی را برآورده نکنند باز هم مشکلات کژکاری اجتماعی دارند (در روابط دوستی، روابط صمیمانه و فعالیتهای شغلی).
در مقابل اغلب افرادی که در نوجوانی دچار اختلال سلوک میشوند جامعه ستیز یا شخصیت ضد اجتماعی نخواهند شد بلکه در عوض مشکلاتی دارند که به سالهای نوجوانی محدود میشوند. این موارد شروع نوجوانی در عوامل خطری که موارد شروع کودکی دارند از جمله هوش کلامی پایین نارساییهای نوروپسیکولوژیکی، و تکانشگری و مشکلات توجه نیز سهیم نیستند.
منبع:اینفو