به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: سرانجام نوبت به پله هم رسید که در دام تکل از پشت فرشته مرگ بیفتد و از دنیای ما برود. پله مرد افسانهای فوتبال برزیل و جهان، کسی بود که همه جاهطلبیهایش بعد از خداحافظی از فوتبال را معطوف دنیای سیاست و تجارت کرد و وقتش را برای فوتبال نگذاشت. او به سمت مربیگری نرفت و وقتش را هم صرف ریاست در فدراسیون برزیل یا فیفا تلف نکرد. مدتی وزیر ورزش و سیاستمدار بود، اما در نهایت وقت او با ثروتاندوزی تلف شد.
نه اینکه بقیه همه مشغول باقیات و صالحات باشند و پله مشغول سکه روی سکه گذاشتن و نه اینکه پول در آوردن کار بدی باشد و پله مشغول استثمار آدمهای فقیر. منظور این نبود. با این همه برزیل و دنیا میتوانست از پله بعد از بازی کردن استفادههای بیشتر از دعواهای لوس و بیارزش با مارادونا داشته باشد.
قطعاً پله از برند خودش برای مصارف خیریه و انساندوستانه بهره برد. قطعاً پله برای بسیاری از برزیلیها ثروت و خوشی یا دستکم حال خوب به ارمغان آورد. او یکی از شمایل و آیکونهای عصری سیاه و سپید بود. عین یکی از ستارههای قدیم هالیوود، اما نه آنقدر قدیمی.
پله بعد از دوریاش از فوتبال هم مدام تکرار میشد. هر چهار سال یک بار در حاشیه شروع یک جام جهانی جدید. او همیشه در فوتبال هم تکرار میشد. همه دنبال یک پله جدید بودند. هر چند وقت یک بار همه از ظهور یک پله جدید خبر میدادند و صد البته که طرف به جایی نمیرسید.
پله یک آیکون بود. یک نشانه. یک شمایل. یک برند. او هوش ثروتمند شدن را داشت و از شهرتش برای راه انداختن برندهای مختلف استفاده کرد. او، اما هیچوقت نخواست فراتر از امپراطوری خودش در برزیل پیش برود. او هیچوقت دنبال تغییرات اجتماعی، شعارهای سیاسی و اظهارنظرهای جنجالی نگشت و این شاید موهبتی هم باشد.