به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: زنده یاد محمد اعظم زریاب، نویسنده اهل افغانستان، سال ۱۳۲۳ خورشیدی در کابل متولد شد. او مانند تعداد زیادی از مردم افغانستان به دلیل جنگهای داخلی این کشور، سالها پیش بار سفر بست و بهسوی کشورهای اروپایی رهسپار شد، اما بعد از آزادسازی افغانستان از دست طالبان دوباره به کشورش بازگشت و بنا به اعلام بسیاری از اندیشمندان افغانستانی تأثیر فراوانی در ادبیات سالهای اخیر افغانستان داشته است.
از استاد محمد اعظم رهنورد زریاب تا امروز کتابهایی ازجمله «آواری از میان قرنها»، «مرد کوهستان»، «دوستی از شهری دور»، «نقشها و پندارها»، «گنگ خوابدیده» و «حاشیهها و پیران ها» منتشرشده است. اگرچه بسیاری از علاقهمندان به ادبیات هنوز منتظر آثار تازه او بودند، اما در سال ۱۳۹۹، کرونا مجال نوشتن را از او گرفت و درگذشت او اندوه بزرگی را بر سر علاقهمندان ادبیات افغانستان، آوار کرد. شهرت زریاب، میان فارسیزبانان سرتاسر دنیا تا جایی است که هرسال به مناسبت درگذشت او درکشورهای مختلف، مراسمی به یاد این نویسنده، پژوهشگرو روزنامهنگار افغانستانی برگزار میشود. هفته گذشته نیز به همت قطب علمی دانشگاه فردوسی مشهد و خردسرای فردوسی آیین یادبود محمد اعظم رهنورد زریاب با حضور تعداد زیادی از نویسندگان و استادان ادبیات در دانشگاه فردوسی برگزار شد.
در ابتدای این مراسم، بخشی از سخنرانی زندهیاد استاد زریاب پخش شد که او در این سخنرانی، به میزان تأثیرپذیریاش از نویسندگان ایرانی اشاره کرد. سپس دکتر محمدجعفر یاحقی، عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: «ما زریاب را بهعنوان نویسنده داستان و رمان میشناسیم، زبان و نثر او، از نوع نثر فرهیخته و پخته است که همه ما به آن نیازمندیم. این نثر را میتوان حاصل زندگی او در کانون زبان فارسی دری یعنی افغانستان و البته فضای خانوادگی استاد زریاب دانست. زریاب محقق خوبی هم بود. زبانی که در نوشتههای او مشاهده میکنیم نشاندهنده پیوند او با ادبیات کلاسیک و مدرن فارسی و همچنین آشنایی خوب او با ظرفیتهای زبان فارسی است.»
وی خاطرنشان کرد: «آن چه در همه پژوهشهای این استاد فرهیخته نمایان است، علاقه او به اثبات این نکته است که امروز تا چه حد نیازمند توجه به زبان فارسی هستیم. او جایی درباره سرهنویسی «طرزی» که از ادیبان و عارفان برجسته زبان فارسی است سخن میگوید و بنده نمیدانستم که طرزی، طرفدار سرهنویسی بوده است. ما در ادبیات فارسی تاریخچهای برای سرهنویسی داریم که باید این مورد را هم به آنها بیفزاییم. معادل گزینیهای زریاب و حسن انتخابهای او نیز قابلتوجه و مثالزدنی است. بهطور مثال ایشان بهجای اصطلاح «مینیمالیسم» از واژه «ریزه گرایی» استفاده میکند.»
پس از سخنرانی استاد یاحقی، ویدئویی از حمیرا قادری، از نویسندگان افغانستانی ساکن آمریکا پخش شد. قادری در ابتدای این ویدئو گفت: «همزمان با یکی از سفرهای استاد زریاب به ایران، نشستی بهمنظور گرامی داشت او برگزار شد و از محمود دولتآبادی- که خود نویسندهای سرشناس در ایران است- نیز برای شرکت در این نشست دعوت کردیم. دولتآبادی با روی باز پذیرفت. استاد دولتآبادی بااین که در آن دوران آثار رهنورد زریاب را نخوانده بود، اما گفت «احساس میکنم، چون این مراسم درباره ادبیات داستانی افغانستان است، باید بیایم.» آن جلسه تشکیل شد و هنگامیکه استاد زریاب و استاد دولتآبادی روی سن خانه هنرمندان، یکدیگر را در آغوش گرفتند احساس کردم چه ارتباط عمیقی بینشان وجود دارد.»
حمیرا قادری خاطرنشان کرد: «استاد زریاب از روحیهای بسیار قوی برخوردار بودند و غم را برای نویسندگی خوب میدانستند، اما نه در حدی که نویسنده را از پای درآورد.»
وی گفت: «استاد زریاب در برههای از زمان مجبور شد افغانستان را ترک کند و حدود ۱۰ سال، دور از وطن بود. در این مدت به دلیل اتفاقاتی که در افغانستان میافتاد دچار سرخوردگی شد و داستانی ننوشت، اما هنگامیکه دوباره به افغانستان بازگشت احساس کرد به نوشتن مدیون است و در طول ۲۰ سال که در کابل بود آثار زیادی نوشت.»
در ادامه این نشست ادبی، دکتر محمدکاظم توکلی، نویسنده و استاد دانشگاه جامعة المصطفی به سخنرانی پرداخت و گفت: زندهیاد زریاب با تمام عناصر مشترک فرهنگی ما (ایران و افغانستان) زندگی کرده است. او بافرهنگ دیرینه فارسی دری افغانستان و همچنین سنت و جهان مدرن آشناست. استاد زریاب به زبان فرانسوی، روسی، آلمانی و انگلیسی تسلط داشت و با روان شناسی و فلسفه نیز آشنا بود؛ بازتاب اینها را در آثار و رمانهایش نیز میبینیم. او کسی است که در عمل، خراسان پرستی و خراسان دوستی را نشان داده است.
همچنین حسین رهیاب بلخی از دیگر نویسندگان صاحبنام افغانستانی در این مراسم گفت: در افغانستان، لهجهای با نام لهجه معیار وجود ندارد و نویسندگان هر منطقهای با لهجه خود مینویسند که بیتردید این موضوع میتواند به زبان فارسی، آسیبهای زیادی وارد کند. یکی از دلایلی که استاد زریاب در داستانهایش از اصطلاحات مشترک استفاده میکرد، از بین بردن همین آسیبها بود.
دکتر نصیرالدین آرین استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پنسیلوانیا نیز بهعنوان آخرین سخنران این جلسه بهصورت ویدئو کنفرانسی به تشریح ویژگیهای زندهیاد زریاب پرداخت و گفت: زریاب را میتوان عامل دگردیسی گفتمانی در تاریخ ادبیات افغانستان دانست. رمان گلنار و آینه، اثر این استاد برجسته ادبیات فارسی، نقطه عطفی در رماننویسی در افغانستان است. این رمان باعث شد که جریان ۸۰ ساله روایت از برهنگی به سمت انباشتگی برود، بنابراین استاد زریاب نقطه عبور از روایت کلاسیک و مطلق به روایت مدرن و گفتمانی است. بعد از رمان گلنار و آینه، سرشت و سرنوشت روایت در تاریخ ادبیات افغانستان تغییر کرد.