به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: توقف ناگهانی خروج زائران اربعین حسینی از مرزهای زمینی و سرگردانی هزاران زائر پشت درهای بسته مرزهای خروجی و مشکلات فراوان ناشی از ازدحام جمعیت، کمبود امکانات، هوای گرم و نگرانی خانوادهها خبرهای ناگوار روزهای اخیر است. اگرچه علت اصلی توقف، کافی نبودن زیرساختهای طرف عراقی، به ویژه ناوگان حمل و نقل از مرز به داخل خاک عراق اعلام شده است، اما دلایل این رویداد را میتوان در حلقه مفقوده مدیریت کشور یعنی «تعادل» جست وجو کرد.
حلقه مفقودهای که فقدان آن از سالها قبل در مدیریت کشور خودنمایی میکند. از ماهها قبل با تشکیل ستاد مرکزی اربعین سیاست گذاری و برنامهریزی برای این مراسم مهم آغاز و جزئیات آن به طور مستمر اطلاع رسانی شده است. در این ستاد باید همه موارد از جمله زیرساختهای کشور عراق، ازدحام جمعیت، وضعیت هوا و ناوگان حمل و نقل داخلی به طور دقیق بررسی و متناسب با آنها برنامه ریزی سفر انجام میشد.
ارائه تسهیلاتی نظیر صدور یک روزه گذرنامه موقت، وام قرضالحسنه پنج میلیون تومانی، ارز مسافرتی و اعلام بسیج همه امکانات برای ارائه خدمات به زائران بیانگر این بودکه همه جوانب بررسی شده است بنابراین خیل عظیم زائران راهی مرزها شدند، اما متاسفانه خبرهای این روزها خلاف آن را نشان میدهد. از همه مهمتر ایجاد شور و شوق برای سفر اربعین در تریبونهای رسمی، خطبههای نماز جمعه، منابر، مداحی ها، عزاداریها و مراسم مذهبی طی سال به ویژه از چند ماه قبل از ماه محرم، سفر اربعین را برای همه شیفتگان حسینی به آرزوتبدیل کرده و میلیونها عاشق را به سوی کربلا فرا میخواند. حتی برای کسانی که به هر دلیلی توفیق تشرف نمییابند مراسم «جاماندگان اربعین» تدارک دیده شده است. این وضعیت و موارد مشابه را میتوان حاصل «نبود تعادل» درمدیریت کشور دانست که سال هاست ادامه دارد. موارد مشابه زیادی را میتوان به عنوان نمونه ذکر کرد که اگرچه ماهیتاً با زیارت اربعین متفاوت هستند، اما از این قاعده مستثنا نیستند:
۱-احداث دهها فرودگاه در شهرهای کوچک و بزرگ که اکنون متروکه شده و سالانه حتی یک پرواز هم در آنها فرود نمیآید و در مقابل غفلت از شبکه ریلی کشور به عنوان یک ناوگان ایمن و مناسب حمل و نقل.
۳- تاسیس بیرویه دانشگاه در کشور به طوری که اکنون ایران بیش از چین دانشگاه دارد و هزاران صندلی خالی در دانشگاههای کشور وجود دارد که نتیجه آن پذیرش دانشجوی بدون کنکور، افت شدید سطح علمی دانشگاهها وهزاران دانش آموخته دانشگاهی پرتوقع و بیکار روی دست کشور است.
۳-تشویق گسترده مردم به حضور در بورس و سرازیر شدن میلیاردها تومان سرمایه مردم به آن و متعاقبا سقوط شدید این بازار پر ریسک مالی و هدر رفتن سرمایههای مردم.
۴-رشد قارچگونه موسسات مالی و اعتباری و جذب سرمایههای مردم با سودهای فریبنده و به ناگاه بحران این موسسات و انحلال آنها یکی پس از دیگری و بازهم نابودی سرمایههای مردم و جبران خسارت آن از بیت المال!
۵-ایجاد صنایع بزرگ در مناطق مختلف کشور بدون در نظر گرفتن تعادل منطقه ای، منابع آبی مورد نیاز و مسائل زیست محیطی، تخریب جنگلها و مراتع و بیتوجهی به تالابها و دریاچههای کشور و در نهایت رسیدن به بحرانهای زیست محیطی.
شاهد مثال برای اثبات «نبود تعادل» در چرخه مدیریت کشور طی سالهای متمادی کم نیست و شاید یکی از مهمترین دلایل آن مدیریتهای سلیقهای و خارج از چارچوب برنامههای مصوب در کشور است.
دولت سیزدهم اکنون سال آغازین فعالیت خود را سپری کرده و هنوز فرصت زیادی برای اصلاح این چرخه معیوب و رفع مشکلات ناشی از آن دارد. به نظر میرسد راهکار جلوگیری از این رویدادهای تلخ، به کارگیری مدیران توانمند، مدیریت کشور در چارچوب سندهای بالادستی، پرهیز از مدیریتهای سلیقهای ونامتعادل ونظارت جدی وموثر نهادهای نظارتی است.