به گزارش مجله خبری نگار، پیرمرد که تازه وارد ۱۱۳ سالگیش شده بود، عصا زنان و سرفه کنان وارد اتاق دکتر شد.
دکتر پس از معاینات اولیه، در مورد وضعیت فعلیش پرسید.
پیرمرد در حالیکه به زحمت، با دست لرزانش دکمه پیراهنش را میبست، یا صدایی نحیف، ولی همراه با غرور خاصی جواب داد: هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟ ...
دکتر چند لحظه فکر کرد و گفت: خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه دوستی دارم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که میخواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل ... همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو میگیره به طرف پلنگ و نشونه میگیره و ….. بَنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد بلافاصله گفت: این امکان نداره! حتما یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!
دکتر لبخندی زد و گفت: دقیقا، منظور منم همین بود!
خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشتهای را دید.
از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟
فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت.
بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی
بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد.
خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد!
بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور میکرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!
وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا میرسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد میشدی نشناختمت....!
این ضرب المثل بیشتر برای افراد سال خورده و کهنسال استفاده میشود که بیشترین کاربرد برای زمانی است که شخص کهنسال به فکر عشق و عاشقی و ازدواج افتاده باشد. یا انجام اعمالی مثل دعوا کردن، بازی کردن و امثال این کارهاست.
این ضرب المثل در مورد کسانی زده میشه که در زمان پیری کارهایی مانند جوانان انجام میدهند که در شخصیت یک سالخورده نیست.
شخصی که در سن پیری کاری و یا عملی را که در شأن او نیست را انجام دهد.
یعنی انجام کاری که شایسته نیست برای شما که سن و سالی دارید.
در مورد کسانی است که زمان پیری کار جوانان را انجام میدهند، ضرب المثل سر پیری و معرکه گیری بیشتر برای افراد سال خورده و کهنسال استفاده میشود که بیشترین کاربرد برای زمانی است که شخص کهنسال به فکر عشق و عاشقی و ازدواج افتاده باشد. یا انجام اعمالی مثل دعوا کردن، بازی کردن و امثال این کارهاست این ضرب المثل در مورد کسانی زده میشه که در زمان پیری کارهایی مانند جوانان انجام میدهند که در شخصیت یک سالخورده نیست شخصی که در سن پیری کاری و یا عملی را که در شأن او نیست را انجام دهد یعنی انجام کاری که شایسته نیست برای شما که سن و سالی دارید.
این ضرب المثل بیشتر برای افراد سال خورده و کهنسال استفاده میشود که بیشترین کاربرد برای زمانی است که شخص کهنسال به فکر عشق و عاشقی و ازدواج افتاده باشد. یا انجام اعمالی مثل دعوا کردن، بازی کردن و امثال این کارهاست.
این ضرب المثل در مورد کسانی زده میشه که در زمان پیری کارهایی مانند جوانان انجام میدهند که در شخصیت یک سالخورده نیست.
شخصی که در سن پیری کاری و یا عملی را که در شأن او نیست را انجام دهد.
یعنی انجام کاری که شایسته نیست برای شما که سن و سالی دارید.