مجله خبری-سبک زندگی نگار: قبل از اینکه اصلا بخواهیم دربارهی انواع سبکهای مدیریتی صحبت کنیم، بهتر است ابتدای بدانید که مدیریت یک ویژگی اکتسابی است و هیچ کسی از بدو تولد یک مدیر خوب به دنیا نیامده است. در کنار این موضوع این را هم در نظر بگیرید که هیچ نسخهی یکسانی وجود ندارد که از شما یک مدیر خوب بسازد و این نسخه برای همگان هم کاربرد داشته باشد.
پس همین ابتدای محتوا باید بدانیم که در بین انواع سبکهای مدیریتی، هیچ سبکی وجود ندارد که بهترین سبک باشد و گاهی اوقات نیز مدیران مختلف، با تلفیقی از انواع سبکهای مدیریتی، برای راه اندازی یک مجموعهی بزرگ و یا کوچک، اقدام میکنند.
در ادامه قصد داریم تا دربارهی انواع سبکهای مدیریتی برایتان صحبت کنیم. پس پیشنهاد میکنیم که تا انتهای محتوا با ما همراه باشید تا بتوانیم به یک شناخت درست و دقیق از این روشها دست پیدا کنیم:
سبکهای مدیریتی برای گرداندن و مدیریت یک مجموعهی کاری، عمدتا بر حسب خصلتها و ویژگیهای شخصیتی یک مدیر انتخاب میشوند. یعنی اینکه امکان ندارد، مدیری که در مدیریت خود به اصولها و چهارچوبهای مختلف، به گونهای سفت و سخت پایبند است، بتواند سبکهای مدیریتی راحتی را برای خود انتخاب نماید؛ که برعکس این ماجرا هم به خوبی صادق است. اما چیزی که به عنوان یک اصل، باید در راس تمامی سبکهای مدیریتی دیده شود این است که یک مدیر باید روشی منعطف، دقیق و سازگار با محیط کارش را برای مجموعهی خود انتخاب کند.
به بیانی ساده، برای کارهای گروهی که برای پیشبرد کار، به همت و صمیمیت گروهی نیاز است، هرگز شما نمیتوانید از یک سبک مدیریتی خشک و اصولی و در چارچوبهای تعیین شده استفاده کنید. باید سبکی را انتخاب کنید که در عین اینکه صمیمیت و راحتی را در فضا ایجاد میکند، جایگاه و شان مدیریت نیز حفظ شود تا هر فرد بتواند با توجه به وظایف تعریف شدهای که برایش وجود دارد، نقش خود را به درستی در مجموعه اجرا نماید.
پس متوجه شدیم که فاکتورهای زیادی برای انتخاب انواع سبکهای مدیریتی وجود دارند که مهمترین این فاکتورها عبارت اند از: نوع کسب وکار، حجم کاری که باید در آینده نزدیک انجام شود، شخصیت مدیر و ویژگیهای ذاتی مدیریتی و شخصیت و رویکرد کارکنان.
ابعاد مختلف انواع سبکهای مدیریتی
در این سبک، مدیر، تنها یک قاضی یا داور است که وظیفه دارد تا بر روال انجام امور و درست سپری شدن آن ها، اشراف داشته باشد. اگر با ماهیت و معنای واژهی دموکرات آشنایی داشته باشید، به راحتی میتوانید درک کنید که این سبک مدیریتی چگونه سبکی است.
در سبک مدیریتی دموکرات، تمامی کارمندان در تصمیم گیریهای مهم شرکت نقش دارند، همه میدانند که قرار است چه اتفاقی بیفتد و نظر همه برای مسیرهای انتخابی مجموعه، بسیار مهم است. در سبک مدیریتی دموکرات، مدیر نیازی به تعیین چهار چوبها و قوانین سفت و سخت ندارد.
او به خودش و تواناییهای کارمندانش اعتماد دارد و تنها وظیفهای که برای خودش تعیین میکند، تسلط بر امور جاریست. شاید گمان کنید که این سبک، یکی از آسانترین سبکها در مدیریتی است، اما اصلا این طور نیست. یک مدیر دموکرات، باید ابتدا به شناخت درست از کارمندان، هوش و تواناییهای آنها برسد در نهایت باید هر کارمند را در مسیر درست خود قرار داده و در نهایت به مسیر اعتماد کند؛ که تمامی این مراحل به همین آسانیها اتفاق نخواهد نمیافتد و به مهارت و دقت زیادی برای تعیین مسیر نیاز است.
در این سبک مدیریت، مدیر در نقش یک حامی و پشتیبان ظاهر میشود و یا حمایتهایی که در جهت رشد درون و بیرون از سازمان، برای کارمندانش در نظر میگیرد، در آنها حس همراهی، همیاری و همکاری را بر میانگیزد و همین ویژگی و حمایت او باعث میشود تا کارمندان، احساس دین کرده و در مسیر دلخواه او قرار گیرند. این روش یکی از آسانترین سبکهای مدیریتی است و میتواند تاثیر بسیار زیادی در نتیجهی کار نیز داشته باشد.
شناخت انواع سبکهای مدیریتی
چه بخواهیم و چه نخواهیم برخی از محیطهای کاری، شرایطی دارند که حتما برای نظم بخشیدن به امور و وظایف کارکنان، نیاز است که یک مدیر با اقتدار و دیکتاتور بر روی کارها نظارت داشته باشد. البته منظور ما از اقتدار، بی احترامی و بی ادبی به کارمندان نیست.
بلکه روشی است که فرد در نقش مدیریت، بتواند ابهت و اقتدار خود را حفظ کند و راه صمیمیت را برای کارمندان باز نگذارد. در واقع چنین سبکی تنها به درد محل کارهای آشفته، بی نظم و بی ساختار میخورد که طبیعتا در چنین محیط هایی، صمیمیت مدیر با کارمندانش، اوضاع را از اینی که هست بدتر میکنند.
در این سبک، مدیر تا مدتها فقط ناظر خواهد بود و هیچ تعریف و قانونی برای انجام اور مختلف ارائه نخواهد داد. چرا؟ چون در این سبک، مدیر سعی میکند متوجه شود که هر کارمند با چه روشی میتواند وظیفهای که به او محول شده را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.
در واقع تعریف انجام وظیفه و قانون کار برای کارمندانی که با سبک منطبق بر عملکرد مدیریت میشوند، همان راه حلی است که با آن راحت هستند. برای اجرای چنین سبک مدیریتی، توانایی و دقت و خونسردی خیلی زیادی نیاز است. اما به محض اینکه حیطهی کاری و وظایف کارمندان با توجه به تواناییهای شان تعیین شد، دیگر کارها روی غلتک میافتد و مدیر فقط نظارت میکند.
در سبک مدیریتی همکارانه، شما رد پایی از روش و سبک مدیریتی دموکرات را مشاهده میکنید. مدیریت همکارانه در ابعاد خیلی وسیعتر مدیریت دموکرات رخ میدهد. یعنی کارمندان و مدیران با یکدیگر مینشینند و دربارهی ابعاد و موارد مختلف شرکت و مجموعه با یکدیگر مشورت میکنند. این کار حس وظیفه شناسی و همکاری را در کارمندان بالا میبرد و باعث میشود تا آنها هم خودشان را بخش مهم از جریان کاری مجموعه بدانند، دربارهی سود و ضرر مجموعه فکر کنند و برای پیشرفت مجموعه راهکارهای مختلف ارائه دهند.
آشنایی با انواع سبکهای مدیریتی
خیلی وقتها خیلی از مدیران در شان خودشان نمیدانند که طریقهی کار و روش انجام وظیفه را به کارمندان خود نشان دهند و از این طریق بخشی از امور را هم در دست بگیرند. مدیریت الگو ساز، اما حرفش خلاف این اتفاق است. این سبک میگوید که مدیر در انجام اکثر کارها باید به گونهای الگوی کارمند خود باشد. این روش یکی از کارهای و روشهای بسیار سخت در مدیریت است، اما خوب جواب میدهد. در این روش، نیاز است که مدیر کمی به خودش بیشتر سختی بدهد، خودش را بیشتر در جریان جزئیات کارها قرار دهد و همیشه مواظب رفتار و کارهای خود باشد.
در مدیریتهای استراتژیک، اهداف بلند مدت و آتی مجموعه از اهمیت خاصی برخوردار است و هدف گذاری بر روی آنها انجام میشود. در این روش هر کسی باید یک مسئولیت را انجام دهد و همه چیز باید بر طبق برنامه استراتژی تعریف شده پیش برود. خود مدیر نیز در این سبک مدیریت یک سری شرح وظایف تعیین شده دارد که باید بر طبق همانها پیش برود.
مدیریت استراتژیک، سبک مدیریتی بسیار منعطفی است که میتواند در ترکیب با سایر روشهای مدیریتی ظاهر شود چرا که اساس و پایهی این سبک از مدیریت، بر اساس برنامه ریزی پیش میرود و برنامه ریزی و چیدمان استراتژی برای اهداف مجموعه، امریست که در هر سبک مدیریتی، قابلیت اجرا دارد.
انواع سبکهای مدیریتی
خوب؛ حالا که با انواع سبکهای مدیریتی در یک مجموعه آشنا شدید، نوبت به این میرسد که ببینید هر کدام از این موارد و سبکها در کدام دسته به لحاظ روانشناختی و روابط اجتماعی قرار میگیرند.
چون مدیریت و بحث رهبری، بحثی است که تا حد خیلی زیادی به روابط مدیر با کارمندان و روابط کارمندان با کارمندان و شرایط روانی مجموعه، بستگی دارد. با دسته بندی سبکهای مختلف مدیریتی، شما خیلی راحتتر میتوانید تشخیص دهید که در موقعیت از کدام سبک مدیریتی برای کنترل مجموعه استفاده نمایید.
البته گاهی اوقات ممکن است که مدیر در شرایط مختلف از سبکهای مدیریتی متمایز از سبک همیشگی اش استفاده کند. مثلا یک مدیر همیشه از سبک مدیریتی دموکرات برای مجموعه اش استفاده میکرده و بعد از مدتی به دلیل مواجه با چالشهای جدید در مسیر مدیریت متوجه شده است که این روش دیگر پاسخگوی ادامهی ماجرای همکاری نخواهد بود و از این رو تصمیم میگیرد که وارد فاز جدیدی از سبکهای مدیریت شود.
در این دسته، عموما نگاه همکاری از بالا به پایین است. یک نفر دستور میدهد و بقیه باید اجرا کنند و ارتباط با کارمندان تنها از طریق پاداش و مجازات شکل میگیرد. این دسته از سبکهای مدیریتی برای زمانهایی مناسب هستند که مجموعه با یک بحران و یا چالش عظیم روبرو است و صمیمیت و دموکراسی دیگر به کار نمیآید.
البته این دسته از سبکهای مدیریتی، ایرادهای خاص خودشان را دارند که از جملهی این ایرادها میتوانیم به مواردی همچون ترس یا تنفر از مدیریت در میان کارمندان، نیاز به نظارت همیشگی، ایجاد روابط کاری ضعیف اشاره نمود. این سبک مدیریتی میتواند در مواقع نیاز و به عنوان یک راهکار و چاشنی با سبکهای منعطفتر استفاده شود. چرا که در طولانی مدت ممکن است اثرات خوبی بر روی نتیجهی کار مجموعه نداشته باشد.
در این دسته نیز شما میتوانید کنترل شدید و متمرکز را بر روی عملکرد کارمندان مجموعه مشاهده نمایید. اما هیچ اجباری در این دسته از سبکهای مدیریتی وجود ندارد و در برخی موارد، کارمندان میتوانند نظرات و خواستههای خود را دربارهی بهبود بخشیدن شرایط مجموعه ارائه دهند.
انواع سبکهای مدیریتی
در این سبک، ارتباط دوطرفه بین مدیران و کارمندان وجود دارد، اما همچنان تصمیم گیری و سیاست گذاری بر عهدهی مدیران است. در این سبک معمولا با گذاشتن جلسات مختلف، کارمندان میتوانند در فعالیتهای بزرگ شرکت، نقش مهمی داشته باشند. البته این سبک میتواند هزینه بر باشد، فرایند تصمیمگیری را کند سازد و اجرای تغییرات مهم را به تعویق بیندازد.
این سبک، میتواند یکی از بهترین سبکهای مدیریت محسوب شود، اما لازمهی اجرای این سبک این است که مهارتهای فکری کارمندان مجموعه مانند یکدیگر و تقریبا در یک سطح باشد. چون در این سبک، قدرت و اقتدار در کل سازمان توزیع میشود طی جلسات مختلف، مشکلات و مسائل به بحث گذاشته شده و در نهایت مدیران به همراه کارمندان به یک نتیجه گیری نهایی میرسند.
استفاده از این روش نیز باید به اندازهی نیاز و به موقع باشد. اگر مدیری از این روش بیش از اندازه استفاده کند، زمینه را برای دخالت کارمندان در امور بسیار مهم فراهم میکند و این موضوع باعث میشود تا حوزهی اختیارات مدیر کم شده و تسلط بر اوضاع را کاملا از دست بدهد.
با توجه به موارد ذکر شده و تحلیلهایی که ارائه دادیم، میتوانیم ادعا کنیم که یک مدیر مدبر و حرفهای تلاش میکند تا هر سبک مدیریتی را در مکان مناسب و زمان مناسب به کار برد و با اتصال درست این سبکها به یکدیگر، بتواند به بهترین شکل، نقش خود را ایفا کند.
منبع: بیتوته