کد مطلب: ۸۵۱۵۸۳
|
|
۰۵ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۸

قصه بانویی که شهیدانه نقش می‌کشید

قصه بانویی که شهیدانه نقش می‌کشید
در یکی از تلخ‌ترین روز‌های هنر ایران، منصوره عالیخانی، بانوی هنرمند و نقاش متعهد، در حالی که مشغول خلق اثری عاشورایی بود، در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید؛ اثری که ناتمام ماند، اما خود هنرمند، به تصویری جاودان از ایمان، ایثار و هنر مقاومت بدل شد.

به گزارش مجله خبری نگار، در یکی از تلخ‌ترین روز‌های تقویم هنر ایران، بانوی هنرمند و استاد نقاشی، منصوره عالیخانی، از هنرمندان باسابقه و متعهد حوزه هنری، طی حملات رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی، به شهادت رسید. عالیخانی که در واپسین روز‌های زندگی خود مشغول خلق اثری عاشورایی با موضوع «شام غریبان سیدالشهدا (ع)» بود، اثری که ناتمام ماند، اما خود به نمادی از مظلومیت و ایثار تبدیل شد.

هنرمندی با ایمان و تعهد

منصوره عالیخانی متولد سال ۱۳۴۶ بود. او تحصیلات خود را در رشته نقاشی، ابتدا در مقطع کارشناسی از دانشگاه الزهرا و سپس در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه سوره به پایان رساند. از همان سال‌های نخست فعالیت هنری‌اش، به عنوان یکی از شاگردان استاد نامدار نقاشی، کاظم چلیپا شناخته شد و مسیر خود را در هنر انقلاب اسلامی با جدیت و شور ادامه داد.

او تنها یک نقاش نبود؛ پژوهشگر، معلم، تصویرگر و فعال فرهنگی بود که همواره در آثارش مضامین عاشورایی، اجتماعی و انسانی را دنبال می‌کرد. تدریس در دانشگاه هنر کاشان، هنرستان سوره و دیگر مؤسسات آموزشی هنری، بخشی از نقش مهم او در پرورش نسل جدید هنرمندان بود.

عالیخانی علاوه بر تدریس، مسئولیت‌هایی همچون مدیریت مرکز مهارت‌های هنری دانشگاه سوره را نیز بر عهده داشت. او برگزارکننده و مدرس بسیاری از کارگاه‌های هنری بود و بار‌ها در نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی شرکت کرد.

در حوزه داوری نیز چهره‌ای شناخته‌شده بود؛ از جمله در جشنواره هزار و یک بسم‌الله و جشنواره حماسه هنر به داوری پرداخت. همچنین، تصویرسازی برای کتاب‌های فرهنگی و مذهبی از دیگر فعالیت‌های ماندگار او بود که مورد توجه ناشران و مخاطبان قرار گرفت.

قصه بانویی که شهیدانه نقش می‌کشید

موفقیت‌های عالیخانی تنها به نمایشگاه‌ها و تدریس محدود نمی‌شد. او در طول سال‌های فعالیت خود، در رقابت‌های هنری متعددی شرکت و جوایز ارزنده‌ای کسب کرد. از جمله آنها می‌توان به دریافت جایزه برگزیده جشنواره ۱۴۰۴ اشاره کرد که از سوی داوران به پاس سال‌ها تلاش در ترویج هنر متعهد به او اهدا شد.

آخرین تابلو؛ روایتی ناتمام از شام غریبان

شاید تلخ‌ترین بخش این گزارش، روایت لحظه‌هایی باشد که عالیخانی در آن غرق نقاشی بود. آخرین اثر او، تابلویی عاشورایی با موضوع شام غریبان اهل بیت (ع) بود که به گفته نزدیکانش، با شور و نیت خاصی آغاز شده بود. این تابلو که ناتمام ماند، امروز به نمادی از مظلومیت، عشق و هنر مقاومت تبدیل شده است.

در این اثر، او سعی داشت اندوه عمیق اهل بیت پس از واقعه عاشورا را به تصویر بکشد. رنگ‌های تیره، سایه‌های عمیق، چهره‌های سوگوار، و فضای خاموش تابلو گویای غم بزرگی بود که در دل او می‌جوشید و بر بوم جاری می‌شد. آن‌گونه که خود گفته بود، این تابلو تنها یک اثر هنری نبود، بلکه «نذر دلش برای کربلا» بود.

نگاه عالیخانی به هنر، فراتر از زیبایی بصری بود. او در گفت‌و‌گو‌ها و یادداشت‌های خود تأکید می‌کرد که «هنر باید حامل پیام باشد؛ پیام ایستادگی، بیداری، ایمان و آگاهی». در شرایطی که فضای هنری ایران گاه دستخوش نگاه‌های تجاری و تزئینی می‌شود، حضور چهره‌هایی، چون عالیخانی، یادآور رسالت اصیل هنرمند در جامعه بود.

او معتقد بود که هنر می‌تواند زبان بی‌صدای مظلومان باشد و رسالت هنرمند در این است که وجدان جامعه را بیدار کند. آثار عالیخانی «به‌ویژه آثار عاشورایی‌اش» نشان می‌دادند که او با تمام وجود به این باور پایبند بود.

قصه بانویی که شهیدانه نقش می‌کشید

قصه بانویی که شهیدانه نقش می‌کشید

شهادت یک هنرمند؛ فریادی خاموش، اما ماندگار

منصوره عالیخانی نه در میدان نبرد، که در آتلیه‌ای کوچک و ساکت، در کنار بوم نیمه‌تمام خود، به شهادت رسید؛ اما این شهادت، صدایی بلندتر از هر فریاد بود. رژیم صهیونیستی که سال‌هاست کودکان، زنان، دانشمندان و حالا هنرمندان ایرانی را نیز هدف گرفته، این‌بار بانویی نقاش را از ما گرفت که قلمش سلاح آگاهی و رنگ‌هایش روایتگر حقیقت بود.

شهادت او، برای جامعه هنری ایران، تنها یک ضایعه نیست؛ بلکه یادآور این واقعیت تلخ است که دشمن حتی از هنر نیز در هراس است. قلمی که حقیقت را می‌نگارد، گاهی بیش از هر سلاحی دشمن را می‌ترساند.

شهادت منصوره عالیخانی، بانوی نقاش عاشورایی، نقطه پایانی نبود، بلکه آغاز مسیری نو در هنر مقاومت ایران است. نام او در کنار هنرمندان متعهدی همچون علی‌اکبر صادقی، کاظم چلیپا و دیگر خادمان هنر انقلاب اسلامی ثبت خواهد شد؛ اما شاید او بیش از همه با آخرین تابلویش شناخته شود: «تابلویی ناتمام، اما پر از معنا…»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر