به گزارش مجله خبری نگار، الف نوشت: چند رسانه اصلاحطلب طی گفتگو با تحلیلگران منتسب به این جریان پیرامون سفر پزشکیان به ایالات متحده، آن را فرصتی برای گفتگوهای ایران و آمریکا تلقی کرده و حتی خواستار مذاکرات مستقیم میان رئیسجمهور و دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا شدهاند که همین مسئله نشان از عدم احاطه آنان به واقعیاتی دارد که فارغ از این فانتزیهای زیبا بر نظام بینالملل حاکمیت دارد.
این دسته از اصلاحطلبان که این روزها سعی دارند پیرامون مناقشهای ریشهدار، عمیق و چندجانبه میان ایران و آمریکا تفاسیری سطحی ارائه داده و کاستن از سطح تنش را با اقداماتی ظاهری ممکن تلقی کنند دارای فهمی قبیله محور از مناسبات حاکم از روابط بینالمللاند. آنان روابط بینالملل را به شکل عشیرهای و قبیلهای دیده و از همین روست که کنارگذاشتن اختلافات را راهی بهسوی همکاری و پیشرفت میدانند. در این چارچوب، زعمای قبیله اگر چشم بر روی اختلافات بسته و تخاصمها را کنار بگذارند فرصت حلوفصل مناقشات فراهم گشته که این نگاه فروکاست مولفههای کلیدی و مهم این حوزه به مسائلی ساده و پیشپاافتاده است.
این نگاه از عدم توجه به مسئله توازن قوا و عنصر کلیدی منافع کشورها رنجبرده و بدون درنظرگرفتن این عوامل، صرفاً اراده بازیگران جهانی برای درانداختن طرحی نو را در حلوفصل مناقشات مؤثر میداند. در موضوع مشاجره ایران و آمریکا که برخی تحلیلگران اصلاحطلب سفر رئیسجمهور به نیویورک را دارای ظرفیت برای کلیدزدن حل اختلافات قلمداد میکنند نهتنها توجهی به عقبه مناقشات ریشهدار گذشته نشده بلکه تجربه متأخری که پیرامون روابط دو کشور در یک دهه گذشته به ثبت رسید و سطح جدیدی از اختلافات را رقم زد هم مغفول مانده است.
برجام که آغازگر فصل جدیدی از روابط فیمابین ایران و آمریکا بود، نشان داد عدم توازن نسبی میان دو کشور نهتنها فرصتی را برای حل چالشها و کاستن از اختلافات فراهم نخواهد کرد بلکه توافق در هر سطحی موجب خواهد شد تا ایالات متحده این مسئله را بهعنوان اهرم فشار در نظر گرفته و بهسوی زیادهخواهی میل کند. این راهبرد آمریکا بر اساس منافع ملی تعریفشده آن و مبتنی بر ستاندن امتیاز با بهرهگیری از اهرم فشارهای وارده به ایران بود که مشاهده شد راهبُردهای یکسانی پیرامون این مسئله در دو طیف دموکرات و جمهوریخواه وجود داشت و صرفاً تفاوت در تاکتیکهای نرم و سخت اتخاذشده بود؛ بنابراین در مواجهه با قدرتهای تمامیتخواه، نه حسننیت ایران محلی از اعراب دارد و نه نشاندادن صلحطلبی و رساندن پیام آشتی به جهان. آنچه که واجد اعتبار است برقراری توازن نسبی و ایجاد هزینه برای دیگر بازیگرانی است که جز تقابل و ایجاد فشار و ستاندن مولفههای قدرت ایران راهبرد دیگری ندارند و هر سطحی از تعامل را نوعی ضعف تلقی میکنند.
اگرچه ایران بهجز رژیم صهیونیستی همواره آماده گفتگو با دیگر کشورها بوده و تجربههای متعدد طی شده در دهههای گذشته موید این نکته است که گفتگو در شرایط برابر و با احترام به حقوق مسلم خود مورد پذیرش جمهوری اسلامی است و برخلاف تعابیر مطروحه برخی تحلیلگران اصلاحطلب، ایران نه ستیزهجوست و نه با دنیا سر جنگ دارد که به مخابره پیام صلحطلبی و آشتیجویی از سوی رئیسجمهور نیاز باشد.
این قسم سادهسازیها پیرامون کلان مسئلهای ریشهدار و تقلیل مناقشه ایران و آمریکا به اختلافاتی که امکان رفعورجوع آن با گفتگو فراهم است، هیچ نسبتی با واقعیات حاکم بر نظام بینالملل ندارد و صرفاً بذر ناآگاهی را در افکار عمومی خواهد کاشت.