به گزارش مجله خبری نگار، سریال «افعی تهران» و داستان زندگی «آرمان بیانی» پس از سه ماه به پایان رسید و بالاخره هویت قاتل سریالی قصه معلوم شد. «افعی تهران» برخلاف تجربه قبلی سامان مقدم یعنی «قلب یخی» تجربه بسیار موفقی را برای این کارگردان رقم زد. همزمان با انتشار آخرین قسمت از سریال «افعی تهران»، مقدم با انتشار یادداشتی از گروه سازنده این مجموعه و بازیگران آن قدردانی کرد. پیمان معادی هم در مقام فیلمنامهنویس و بازیگر نقش اصلی، به واسطه این سریال ورود پرقدرتی به نمایش خانگی داشت. معادی موفق شد یک اثر مهم دیگر به کارنامه خود اضافه کند و یکی از بازیهای درخشانش را به نمایش بگذارد.
«افعی تهران» شروع خوبی داشت، اما در ادامه و به مرور، بیش از پیش توانست مخاطبان را با خود همراه کند. در طول انتشار سریال، موضوعاتی مانند تصویری که «افعی تهران» از روانشناس و اتاق درمان به نمایش گذاشت و برخورد «آرمان» با ناظم خود که از سوی آموزش و پرورش با انتقاد مواجه شد، حاشیههایی را برای این سریال به وجود آورد و نام آن را بر سر زبانها انداخت، اما آنچه باعث شد ساخته سامان مقدم دیده شود و مورد استقبال قرار بگیرد، فیلمنامه خوب و کیفیت بالای سریال بود. به بهانه انتشار قسمت پایانی این سریال، به ویژگیهای «افعی تهران» و همچنین کیفیت پایانبندی آن پرداختیم.
قصه «افعی تهران» با محوریت شخصیت «آرمان بیانی» به عنوان منتقد سختگیر سینما که قصد دارد اولین فیلمش را تولید کند، روایت شد. این مجموعه به واسطه داستان زندگی «آرمان» نقش تعیینکننده خانواده و تربیت والدین را در زندگی، شخصیت و آینده فرد نشان داد و برای انتقال این مفاهیم به مخاطب، گرفتار شعارزدگی نشد. «افعی تهران» در دل یک قصه درگیرکننده و همراهیبرانگیز، این موضوع را روایت کرد. اگر از ابتدا تا انتها رخدادهای سریال و رفتارهای «آرمان» را مرور کنیم متوجه خواهیم شد، هرکدام از این اتفاقات مانند یک تکه مکمل یکدیگر بودند. انسجامی که در قصه و فیلمنامه «افعی تهران» وجود داشت، مهمترین امتیاز سریال بود.
از همان ابتدا و در قسمت اول، زمانی که «آرمان» با دیدن «مرضیه» که به عنوان قاتل قصه دستگیر شده بود حسابی جا خورد، مخاطب درباره این که «آرمان» همان قاتل سریالی قصه است، حدسهایی زده بود. فیلمنامه نیز در ادامه جایی که «آرمان» به «مرضیه» گفت که میداند خودش را به جای قاتل جا زده، سرنخهایی به مخاطب داده بود؛ بنابراین «افعی تهران» قصد نداشت مخاطب را سرگرم این سوال کند که «افعی تهران کیست»، سریال بیشتر راوی این موضوع بود که «چه شد افعی تهران تبدیل به افعی تهران شد» و به خوبی این سوال را پاسخ داد. شوخیهای جزئی که در فیلمنامه وجود داشت نیز روایت این قصه تلخ و جدی را کمی شیرین کرده بود و این موضوع کاملا به نفع سریال بود.
پیمان معادی به همراه پویا مهدویزاده نگارش فیلمنامه «افعی تهران» را برعهده داشت. معادی و همکار نویسندهاش موفق شدند شخصیتی پیچیده و چندلایه خلق کنند و به مرور آرام آرام مخاطب را با ابعاد این شخصیت، احساسات او، گذشته، کمبودها و آرزوهایش آشنا کنند. «آرمان بیانی» از همان ابتدا و در قسمت اول به خوبی به تماشاگر معرفی شد و در ادامه نیز شخصیتپردازی کاملی داشت، بنابراین مخاطبان با شخصیت اصلی قصه همراه شدند. فلش بکهای گذشته «آرمان»، زندگی دو نفره او با پسرش «بابک»، مواجهه او با همسر سابقش، واکنش «آرمان» به مرگ پدر خود و همسایه سالخوردهاش، همه و همه به خوبی باعث شکلگیری کاراکتر «آرمان بیانی» شدند و لایههای شخصیت او را برای تماشاگر عیان کردند.
پیمان معادی در نقش «آرمان بیانی» حضور درخشانی در «افعی تهران» داشت. معادی فیلمنامه سریال را نوشته بود و به خوبی نسبت به زیر و بم شخصیت «آرمان» مسلط بود، بنابراین شاید هیچ بازیگر دیگری به اندازه او نمیتوانست کاراکتر «آرمان» و جزئیات او را با این کیفیت به نمایش بگذارد. بیشک تجربیات خوب و فراوان پیمان معادی در عرصه بازیگری نیز در این مسیر به او کمک کرده است. پیمان معادی قدم به قدم به کاراکتر خود پیش رفت و احساسات او را به نمایش گذاشت. «آرمان بیانی» چندان شخصیت برونگرایی نبود و اغلب با حالت چهره خود یا لحن کنایهآمیزش حس حسادت، غرور و خشم خود را به نمایش میگذاشت. معادی با درک درستی که از نقش داشت، بدون اغراق موفق شد تصویر باورپذیری از «آرمان» ارائه بدهد. این بازیگر در سکانسی که هنگام مرگ همسایه سالخورده خود به یاد پدرش افتاد و ناگهان شروع به گریه و بروز احساسات خود کرد، بازی بسیار تاثیرگذاری داشت. میتوان گفت ستاره اصلی «افعی تهران» پیمان معادی بود، اما مریلا زارعی نیز در نقش کوتاه، اما متفاوت و موثر خود حضور قابل توجهی داشت که پیشتر در همین صفحه به عملکرد او پرداختیم. آزاده صمدی نیز بازی خوبی داشت. ماهور نعمتی بازیگر کودک سریال در نقش «بابک» نیز توجهات را به خود جلب کرد و عملکرد موفقی داشت.
همان طور که اشاره کردیم، مسئله اصلی «افعی تهران» هویت قاتل قصه نبود و با توجه به سرنخهای قصه منتظر غافلگیری عجیبی و غریبی نبودیم. سریال از ابتدا تا انتها مسیر روایت داستان را به درستی پیش رفت و به موقع به انتهای راه رسید، اما از طرفی هم نمیتوان پایان «افعی تهران» را بیعیب و نقص دانست. به عنوان مثال، دیدیم که مقصر اصلی تنهایی «آرمان» و جدا شدن والدینش از یکدیگر مادر او بوده است، بنابراین مشخص نشد که چرا این شخصیت به کل با پدر خود قطع رابطه کرده بود. آیا «آرمان» پدر و مادرش را به یک اندازه مقصر میدانست، آیا پدرش بعد از آزادی از زندان سراغ فرزند خود را نگرفته بود؟ این موضوع در قصه مبهم ماند. علاوه بر این، مدرک ساختگی «آرمان» یعنی ویدئوی سفر به شمال در شبی که یکی دیگر از طعمههای افعی تهران به قتل رسید، چندان منطقی نبود. زمانی که این قسمت منتشر شد، مخاطبان با اشاره به واقعی نبودن تصویر دریا در پس زمینه، نوشتند که «آرمان» همان قاتل قصه است. در واقع ساختگی بودن ویدئو مسئله واضحی بود، اما پلیس با سادگی تمام، متوجه این موضوع نشد. فارغ از این ایرادها در نقطه پایان، سریال «افعی تهران» نیز به جمع آثار موفق نمایش خانگی اضافه شد و خاطره خوبی را برای مخاطبان به جا گذاشت.
منبع: خراسان