کد مطلب: ۹۲۱۵۶۱
|
|
۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۲

فرزانه، زنی با آرزوی عمیق و کهنه داشتن یک موتور

فرزانه، زنی با آرزوی عمیق و کهنه داشتن یک موتور
ساعت ۴ عصر است و دود اگزوز موتور‌ها در حاشیه خیابان کارگر می‌پیچد.

به گزارش مجله خبری نگار،نیما نوربخش: ساعت ۴ عصر است و دود اگزوز موتور‌ها در حاشیه خیابان کارگر می‌پیچد. فرزانه، ۳۵ ساله، با عجله آخرین سفارش محصولات بافتنی خود را بسته‌بندی می‌کند. هر روز این صحنه تکرار می‌شود: انتظار و استرس لجستیک. او باید بسته را به دست مشتری در خیابان سهروردی برساند. زنگ تلفن به صدا در می‌آید. پیک موتوری است. فرزانه ناچار است کرایه‌ای را بپردازد که قلب او را به درد می‌آورد: ۲۸۰ هزار تومان. او زیر لب زمزمه می‌کند: «این پول، سود خالص یک روز کار من است.» فرزانه یک کارآفرین مستقل است که زندگی‌اش روی تیغ نازک حاشیه سود می‌چرخد. او به خوبی می‌داند که بزرگ‌ترین مانع رشد کسب‌وکارش، نه کیفیت محصول بلکه هزینه و زمان حمل و نقل است.

رویای دو چرخ، سرمایه نقدشونده

فرزانه در حالی که به موتورسواری که بسته‌اش را تحویل گرفت و در کسری از ثانیه در ترافیک گم شد، نگاه می‌کند، یک محاسبه ساده را در ذهن خود تکرار می‌کند؛ محاسباتی که هزاران زن شهری دیگر نیز هر روز انجام می‌دهند: یک موتورسیکلت کارکرده، اکنون با حدود ۵۰ تا ۸۰ میلیون تومان قابل خریداری است. این مبلغ، معادل همان پولی است که باید در عرض چند ماه بابت کرایه پیک‌ها بپردازد یا پس‌انداز کوچکی که برای اجاره خانه کنار گذاشته است. در مقابل، قیمت ارزان‌ترین خودرو‌های داخلی بالای نیم میلیارد تومان است. برای فرزانه و زنانی در دهک‌های متوسط و پایین، موتورسیکلت یک دارایی نقدشونده است؛ یک سرمایه‌گذاری مولد که بلافاصله به ابزار کار تبدیل می‌شود. آزادی موتورسواری، دسترسی به این سرمایه ارزان را از یک رؤیای مردانه، به یک اهرم اقتصادی برای زنان تبدیل خواهد کرد. اما مانع چیست؟ ممنوعیت اجتماعی و قانونی برای صدور گواهینامه. فرزانه عملاً ابزار اقتصادی خود را می‌شناسد، اما دسترسی به آن برایش مسدود است.

خلق بازار‌های تخصصی: پیک‌های زنانه

مشکل فرزانه تنها در بخش لجستیک نیست. اگر او می‌توانست موتور براند، در‌های یک بازار کاملاً جدید را به روی خود و دیگر زنان باز می‌کرد. او می‌داند که تقاضای زیادی برای خدمات پیک موتوری زنانه وجود دارد. او به یک دوست می‌گوید: «فروشگاه‌های آنلاین پوشاک زنانه، شرکت‌های خدمات آرایشی که نمونه می‌فرستند، یا حتی مادرانی که می‌خواهند بچه‌هایشان را کسی مطمئن از مدرسه بیاورد… هیچ‌کس حاضر نیست این خدمات را با یک مرد غریبه انجام دهد.» این یک شکاف بازار عظیم است: تقاضای بالایی برای خدمات حمل‌ونقل تخصصی زنان وجود دارد که در غیاب رانندگان زن، ارضا نشده باقی مانده است. فرزانه می‌توانست خود را به عنوان مدیر «پیک فرزانه» معرفی کند و علاوه بر کسب درآمد شخصی، برای چندین زن دیگر که مانند او در تنگنای مالی هستند، شغل ایجاد کند.

موتور، استقلال مالی و مهار فقر

گزارش‌های اقتصادی نشان می‌دهند که اصلی‌ترین قربانی هزینه‌های بالای حمل‌ونقل در ایران، زنانی هستند که مشاغل منعطف یا پاره‌وقت دارند. فرزانه مجبور است یا ساعت‌های زیادی را در تاکسی بگذارند، یا بخش زیادی از درآمد اندک خود را صرف کرایه کند. موتورسیکلت این معادله را به هم می‌زند: زن سرپرست خانوار می‌تواند بین ساعت‌های رسیدگی به فرزندان، چند سفارش را در کمترین زمان ممکن انجام دهد و بلافاصله به منزل بازگردد. همچنین هزینه سوخت و استهلاک موتور در برابر ماشین شخصی و حتی کرایه‌های اسنپ، ناچیز است و سود خالص را به‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد. زنانی که اکنون به صورت غیررسمی با موتور‌های بدون گواهینامه برای فرار از هزینه‌ها کار می‌کنند، با صدور گواهینامه به نیروی کار رسمی، بیمه‌شده و حمایت شده تبدیل خواهند شد.

قفل اقتصادی جامعه

امروز فرزانه بسته خود را تحویل پیک داد و کرایه‌اش دود شد. فردا، شاید ناچار باشد با یک مشتری که حاضر به پرداخت کرایه بالا نیست، خداحافظی کند. محدودیت موتورسواری برای زنان در ایران، فراتر از یک موضوع اجتماعی یا حقوق فردی است. این یک قفل ساختاری در قلب اقتصاد شهری است که جلوی ظهور هزاران کارآفرین زن، توسعه خدمات تخصصی و افزایش کارایی نیروی کار را گرفته است. فرزانه در انتظار پیک بعدی، با خود فکر می‌کند: «چقدر عجیب است که برای رسیدن به استقلال مالی در این شهر شلوغ، دولت و جامعه، ارزان‌ترین و سریع‌ترین ابزار را از دست من گرفته‌اند. اقتصاد ما روی دو چرخ موتور می‌تپد، اما اجازه نداریم سوارش شویم.»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر