به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: انتخابات ۱۱ اسفند میتواند از جهات مختلفی مهم باشد. البته همه جهات آن برای اینکه تمام اطلاعاتش منتشر نشده در اختیار ما نیست، ولی جهتی که برای من در انتخابات اخیر مهم بود منازعهای است که در انتخابات شکل گرفت و نیروهای سیاسی و اجتماعی را حولوحوش آن تقسیم خواهد کرد؛ این منازعه مشارکت در برابر تحریم است. چیزی که برای من در این منازعه جالب بود تبدیلنشدن نیروی تحریم به یک امر فعال موثر در محیط اجتماعی و سیاسی است؛ طوری که نیروهای فکری، سیاسی و گروهها و مجموعههایی که به شکلی در انتخابات فعال بودند را درگیر خود کند، یعنی نیروی تحریم و عناصری که ایدهشان عدم مشارکت در انتخابات بود وجود داشتند. اما اینها تبدیل به یک نیروی سیاسی فراگیر منازعهگر تاثیرگذار در عملکرد محیط سیاسی ما نشد. این معنایش این نیست که پروژه تحریم شکست خورد. شکستخوردن پروژه تحریم، یعنی وقتی تحریم تبدیل به نیروی سیاسی شد و به منازعه و مناقشه در محیط سیاسیاجتماعی پرداخت و بعد ناتوان شد. این معنا را نمیگویم. این پروژه اصلا تبدیل به نیروی فعال چالشگر اثرگذار نشد که برای من مساله مهم و جالبی بود و به نظرم دلایل و عللی هم دارد.
یکی از علل آن این است که تحریم یک ماهیت سیاسی دارد و تبدیلکردن آن به یک امر سیاسی در انتخاباتی که انگیزههای غیرسیاسی، محلی، منطقهای و جغرافیایی در آن مهم است و بخش زیادی از شهرهای کشور نمایندگانی میخواهند و محیطهای منطقهای و محلی در آن مهم است، تعریف یک پروژه سیاسی درحالیکه بخش زیادی از آرا جهتگیری غیرسیاسی دارد با مشکل مواجه میشود. مساله دوم درک بینالمللی بود که در جامعه ایران نسبت به انتخابات ۱۱ اسفند وجود داشت. اینکه بخشی از مشکلات کشور نتیجه فشارهای خارجی و تحریم است و اوضاعواحوال کشور میتواند در شرایطی که مشارکت بسیار ضعیف باشد بدتر شود، یعنی فشار خارجی بیشتر شود و تاثیر محیط خارجی از موضع تهدید بر وضعیت ایران افزایش پیدا کند. به نظر من این درک بینالمللی مسیری پیمود که تحریم نتوانست تبدیل به پروژه سیاسی و امر سیاسی فعال در محیط اجتماعی ما شود.
نکته سوم تضعیف نیروها و در واقع جریانهای رسانهایی بودند که میخواستند تحریم را به یک نیروی فعال سیاسی و امر سیاسی فعال تبدیل کنند. به نظرم آنها نسبت به سال قبل تا امروز دچار تضعیف مرجعیت و اعتماد و اثرگذاری در محیط ایران شدند و بنابراین تلاشها و جهت آنها نتوانست از طریق رسانهها و نیروهای سیاسی که در اختیار داشتند موقعیتی بیافریند که تحریم تبدیل به موضوع فعال و تاثیرگذار بر مناقشات و منازعات شود. پیامد این وضعیت این است که مثلا رسانه ملی علیرغم اینکه از نظر تنوع و کمیت پرحجم بود در بحث انتخابات، اما نتوانست یک برنامه مشخص و ممتاز را که مرجعیتی در عمل رسانهای در حوزه سیاسی داشته باشد بسازد؛ بنابراین فضایی برای تاثیرگذاری با همین حد و حدود از برنامهسازی را در شکلدادن به مشارکت سیاسی فراهم کرد و با آن مزاحمتی که پروژه تحریم (اگر به یک امر فعال تبدیل شود) روبهرو نبود؛ ولی دستش خیلی بازتر بود و وجه ایجابی پررنگتری داشت. پیامد دیگر هم مناقشاتی بود که مجموعه جریانات سیاسی لیستهای متعددی در انتخابات ارائه دادند و اگر تحریم، پروژه سنگین و تاثیرگذار بود تبدیل به پروژه اصلی و نیروی منازعهکننده اصلی نشد و مناقشات درون آنها مناقشاتی فعال و در واقع بیرحمانهای نسبت به هم شد.
اما مشارکت سیاسی که در انتخابات شکل گرفت کموبیش نزدیک به مشارکت سیاسی در مجلس در سال ۹۸ است درحالیکه ما در شرایط سال ۹۸ نیستیم، یعنی به لحاظ رضایت اجتماعی از حکمرانی، نیروی سیاسی که بتواند محیط اجتماعی را نمایندگی کند وضع بدتری نسبت به سال ۹۸ داریم و از نظر تولید رقابتهای سیاسی که بتواند نمایندگی بخشهای مختلف اجتماعی را شکل دهد وضع خوبی در انتخابات نداشتیم.
ماجرای اعتراض فراگیر ۱۴۰۱ را پشت سر گذاشته بودیم و در وضعیت اجتماعی که حتی حمایت از تیم ملی فوتبال هم محل سوال است یا برای رقیب تیم ملی و گل زدنش عدهای شادی میکنند رسیدن به یک مشارکتی با حدود ۲۵ میلیون رای، که شبیه انتخابات سال ۹۸ باشد، به نظر من با واقعیت سازگار است، یعنی در سقف واقعیتی که مشارکت میتوانست صورت بگیرد شکل گرفته است.
این موضوع را از موضع جامعهشناختی میگویم. اینکه مشارکت در وضعیت مطلوب چه عددی باشد بحث دیگری است، اما در وضعیتی که الان هستیم مشارکت در سقف واقعیتی بود که میتوانست شکل بگیرد و اگر انتظار ما این باشد که مشارکت بالای ۵۰ یا ۶۰ درصد بشود این معنایش این است که ما باید در یک وضعیت درک پستمدرنی از شرایط داشته باشیم که تمام آنچه که در این سه چهار سال گذشته و وضعیت حکمرانی و نارضایتی که وجود دارد و اتفاقات ۱۴۰۱ یک واقعیت برساختی باشد و خودش واقعیت نداشته باشد، درحالیکه مشارکت شکلگرفته مطابق واقعیت است و به نظرم در سقف واقعیتی که میتوانست شکل گرفته است.