به گزارش مجله خبری نگار/خراسان-سیدنیما موسوی: به تازگی موجی در فضای تحلیل مسائل روابط بین الملل در ایران راه افتاده که همه چیز را به جنگ کریدورها نسبت میدهد. اما واقعیت این است که تحلیل همه مسائل بینالملل بر بستر جنگ دالانهای تجاری را تقلیلگرایانه و دور از فهم ظرافت واحدهای سیاسی میدانم. به طور مثال در نمونه موردی انتخابات ۲۰۲۴ پاکستان که رقابت اصلی بین هواداران عمرانخان و نواز شریف است.
در یک تحلیل غلط در داخل ایران شاهد منسوب کردن عمرانخان به مسیر جاده ابریشم و منسوب کردن نواز شریف به آمریکا و غرب هستیم. این در حالی است که نواز شریف مهمترین متحد چین در پاکستان است. سفر شیجینپینگ در سال ۲۰۱۵ که آغاز تشدید همگرایی راهبردی پاکستان و چین بود، در دولت نواز شریف رخ داد. در حال حاضر نیز برادران شریف بیشترین همسویی را با چین دارند.
از سوی دیگر عدهای عمرانخان را نماد همسویی اسلام آباد و پکن قلمداد میکنند که مطلقا چنین نیست. عمرانخان به عنوان یک پوپولیست عملگرا به تناوب با چین، روسیه و حتی آمریکا همسو بودهاست. وی در ابتدای دوران نخست وزیری وعده چند برابر کردن همکاری پاکستان و چین را داد. به تدریج به روسیه نزدیک شد و درصدد خرید گاز از پوتین برآمد تا جایی که در ماههای آغازین جنگ اوکراین از موضع پوتین نیز حمایت کرد و حتی آمریکا را لابیگر اصلی برای سقوط دولت خود برشمرد.
سرانجام پس از سقوط دولت خود با توجه به همسو شدن شهباز شریف با چین و روسیه درصدد نزدیکی به بایدن و پسگرفتن حرف خود درباره نقش آمریکا در سقوط دولتش برآمد؛ بنابراین نباید بسیاری از اختلافاتی را که منشأ آن رقابت قدرت در داخل پاکستان است، به جنگ کریدورها نسبت داد. در سطح کلانتر در حال حاضر هر دولتی که در اسلامآباد به قدرت برسد با توجه به تشدید اختلافات طالبان و پاکستان و نیز تنازع تاریخی هند و پاکستان چارهای جز همسویی با چین و ایران نخواهد داشت و این ویژگی است که جغرافیا بر کنشگر تحمیل میکند؛ بنابراین الیتهای سیاسی نمیتوانند فراتر از ساختارهای امنیتی و جغرافیایی پاکستان عمل کنند.