کد مطلب: ۵۶۹۲۴۶
۰۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۲:۰۴

از من تنها برای حفظ زمین چه بر می‌آید؟

مروری بر اهمیت مستند‌های محیط زیست با نگاهی به «نمک زمین»

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: این روز‌ها که حرف از کم‌آبی است، ابر‌ها از آسمان ناپدید می‌شوند و باران و برف آن‌طور که پیش‌بینی‌ها می‌گفتند نمی‌بارد، آتش به جان درختان تشنه می‌افتد و صدای هراس‌انگیز اره‌ها نفس دارکوب‌ها را بریده است و مثل همیشه هر کسی انگشت اتهام به طرفی می‌گیرد، بیشتر لزوم آگاهی‌بخشی برای حفظ محیط زیست احساس می‌شود. چاره‌ای جز گفتن و آموختن نیست. باید عمق فاجعه‌ای که در نزدیکترین فاصله از ما قرار دارد را مدام یادآور شویم و چه رسانه‌ای برای این مهم بهتر از فیلم مستند است؟

مستند‌های محیط زیستی همواره مورد علاقه مستندسازان و مخاطبان بوده‌اند و این باعث شده فهرستی بلند بالا از آثار باکیفیت و درخور توجه داشته باشیم که هرازگاهی برای دیدنشان بازگردیم. تعدادی از این فهرست را می‌توان بار‌ها و بار‌ها دید و هر بار درک تازه‌ای از آن‌ها داشت. گویی هیچ وقت تمام نمی‌شوند. فیلم‌هایی که مثل یک کتاب نفیس، ارزش چندین و چند بار خوانده شدن دارند.

«نمک زمین» را ویم وندرس درباره آثار سباستیائو سالگادو، عکاس و نقاش شهیر برزیلی ساخته است؛ عکاسی که چشم‌های شیشه‌ای اش را همیشه به سمت رخداد‌های بیمناک طبیعی و فجایعی که انسان در طبیعت باعث شده، گرفته است و آن، لحظه‌ای را جاودانه کرده که ارزش ساعت‌ها دیده شدن دارد.

سالگادو که پس از ساخت مستندی از فاجعه نسل‌کشی در رواندا به برزیل بازگشته بود، این بار با فاجعه تخریب جنگل‌های استوایی مواجه شد که بخشی از خاطرات کودکی اش بود.

به قول خودش «زمین هم مثل من مریض بود. همه‌چیز نابود شده و فقط نیم درصد آن را درخت پوشش می‌داد»، اما او به آه و افسوس بسنده نکرد و بنا را بر زنده کردن دوباره جنگل گذاشت؛ «بعد یه ایده شگفت‌آور برای نجات دوباره جنگل به ذهن همسرم خطور کرد...» و این سرآغاز یک تلاش طاقت‌فرسا از سال ۲۰۰۰ شد که هنوز هم ادامه دارد تا سالگادو و همسرش بتوانند دوباره مناظر دوران کودکی‌شان را ببینند.

هرچند تمام تلاش‌های این زوج هنرمند به نسبت جنگل‌های از دست رفته وسعت کمی را شامل می‌شود، اما باید یادآور شویم که این‌ها تلاش یک جمع کوچک به رهبری دو نفر انسان باانگیزه است و قابل تصور است که اگر این تعداد بیشتر شود، شتاب رشد این قبیل رخداد‌ها چقدر زیاد خواهد شد. به قول سالگادو: «ما یه جورایی تبدیل به آدم و حوا شدیم و وقتی ما توانستیم بقیه هم می‌تونند. ما تو مؤسسه خیریه‌مون پول جمع کردیم و با اون تا حالا بیشتر از دو میلیون درخت کاشتیم. ما زمینمون رو به یک محیط طبیعی تبدیل کردیم و یک مرکز آموزشی برای محیط زیست باز کردیم.»

«نمک زمین» در سال ۲۰۱۴ از جشنواره فیلم کن جایزه گرفت و در ۸۷ دوره جایزه آکادمی اسکار، نامزد بهترین فیلم مستند شد و به جز این در بسیاری رخداد‌های هنری دیگر عناوین و جوایز ارزنده‌ای را به خود اختصاص داد. منتقدان درباره این مستند زبان به تقدیر گشودند و این از آرا و امتیازات‌شان در سایت‌ها و مراجع معتبر مشهود است.

این همه نشان می‌دهد که هم کار نشان دادن فجایع و هم امیدی که از تلاش سالگادو در ذهن باقی می‌ماند به بهترین نحو اتفاق افتاده است.

این همه از حاصل هنر وندرس و جولیانو سالگادو، [که پسر سباستیائو باشد]گفتم، اما آنچه برای من بیننده از دیدن چندین و چند باره مستند شاهکار «نمک زمین» ته‌نشین شده، تلاش مستمر و خستگی‌ناپذیر کسانی است که با وجود همه ناملایمی‌ها و سنگ‌های بزرگ و کوچک، راه نجات را در رفتن و تلاش دیده‌اند و هنوز امید را در خود زنده نگاه داشته‌اند. همان‌طور که در فیلم‌نوشت پایانی مستند نمک زمین می‌گوید: «بیش از هزار چشمه آب دوباره بر زمین‌های مؤسسه ترا [مؤسسه شخصی سالگادو و همسرش برای احیای جنگل‌های بارانی]جاری شد و دو و نیم میلیون درخت کاشته شدند و حیات وحش به منطقه بازگشت، حتی جگوارها.»

البته که این تجربه ناب منحصر به سالگادو نبوده است و در سراسر جهان دیگرانی بی‌اینکه از نام آن‌ها هم خبر داشته باشند، چنین کرده‌اند. اگر علاقه داشتید یک جست‌و‌جوی ساده در وب کنید و مثلاً با «جاداو پاینگ» اهل ایالت آسام هند و دیگران آشنا شوید و بدانید که می‌شود. اگر کسی بگوید «از من تنها برای حفظ زمین چه بر می‌آید؟»، کافی است به این تجربه‌های شگرف نگاهی بیندازد و به قدرت خواستن، ایمان دوباره بیاورد.

نیچه یک جایی نوشته بود: «وقتی به پرتگاه نگاه می‌کنی، پرتگاه هم به تو نگاه می‌کند»، حالا این سباستیائو سالگادوست که با یک پرتگاه مهیب و مخوف، چشم در چشم شده است، بی‌اینکه پلک بزند، او این کار را کرده است تا به دیگران فرصت بدهد که بیاموزند و معنای «انسان بودن» را بهتر بفهمند.

آن رخداد‌های وحشتناکی که سالگادو عکس‌شان را گرفته، با آن عکس‌ها یا بدون آن، رخ داده‌اند. درست است که همه ترسناکند، اما ترسناک‌تر اینکه ما نمی‌دانستیم چنین اتفاقاتی در این کره خاکی در حال رخ دادن است. ما وظیفه داریم بدانیم که چه در پیرامون‌مان می‌گذرد و به یاد بسپریم. همین خاطرات را اگر خوب به یاد آوریم، راه رشد و نجاتمان خواهد بود.

محمد احسان مفیدی کیا-منتقد

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر