به گزارش مجله خبری نگار،زنان و مردان… شاید به زبان یکسانی صحبت کنیم، اما معنایش این نیست که همدیگر را درک میکنیم. تحقیقات نشان داده کلمات و عبارات برای زنان و مردان هنگام صحبت معانی متفاوتی دارد. به همین دلیل است که گاهی تعامل مان با یکدیگر به جر و بحث، بالا بردن صدا یا حتی پرت کردن وسایل منتهی میشود. اما به راحتی میتوان نحوهی تعامل بهتر با یکدیگر را یاد گرفت و جلوی سوء تفاهم را گرفت.
در ادامه چند راهکار داریم که به زنان و مردان کمک میکنند رابطهی بی دردسرتری با یکدیگر داشته باشند.
تحقیقات نشان داده زنها بیشتر دربارهی معنای پشت صحبتهای شریک زندگی شان گمانه زنی میکنند. به عبارت دیگر، آنها تصور میکنند چیزی که مرد زندگی شان به زبان میآورد همهی حرف دلش نیست و صحبتهای او را معیار ارزشهایی مانند صمیمیت و نزدیکی رابطه شان قرار میدهند. برعکس، مردان رکتر و صریح ترند و ممکن است صرفاً انتظار داشته باشند که تمرکز اصلی گفتگو، موضوع بحث باشد.
یک مثال، تصویر بالا میتواند باشد. اگر مرد خانه بگوید که «امروز با بچهها میریم فوتبال» منظورش دقیقاً همان است، نه اینکه: «ترجیح میدم پیش دوستام باشم، تو خیلی حوصله سربری!»
درک این که هر کدام از طرفین رابطه چه نگاهی به مکالمه دارد، به حل تفاوتها کمک میکند.
زنها اغلب به مکالمه به چشم راهی برای تجربهی احساسات و تسلی دیدن از سوی شریک زندگی شان نگاه میکنند. به عبارت دیگر، آنها دنبال راه حل نیستند. برای آنها بیشتر خود کالمه و فرآیند آن اهمیت دارد. برعکس، مردان اغلب دوست دارند به راه حلهای مشخص فکر کنند و دل شان میخواهد آنها را هم در اسرع وقت در میان بگذارند. در حقیقت در حالی که مرد میخواهد راه حل بدهد، زن فقط به دنبال شنیده شدن است. به همین دلیل، زوجها میتوانند با صرف داشتن درک بهتری از خواستههای یکدیگر، به نتیجه برسند.
مردها مشکلی که نیاز به حل شدن دارد را میبینند و با صرف انرژی برای حل آن مشکل برای شریک زندگی خود، به او توجه نشان میدهند. این بدان معنی است که شروع به تجزیه و تحیلی میکنند، راه حلهای مختلف را بررسی میکنند و سعی میکنند آنها را با شریک زندگی خود در میان بگذارند.
در عین حال، زنها تنها به دنبال یک شنوندهی حواس جمع اند. مردها میتوانند با پرسیدن سؤال برای درک بهتر شریک زندگی شان و مطمئن شدن از اینکه او احساس شنیده شدن میکند (شاید با نشانههای غیر کلامی) میتوانند به رابطهی خود کمک کنند.
مردها اغلب به بی میل بودن به صحبت کردن یا معاشرتی نبودن متهم میشوند و این شاید در ظاهر هم درست باشد. اما زنها با درک علت این رفتار مردان به نتایج خوبی خواهند رسید.
اگر مرد زندگی تان کمی منزوی به نظر میرسد، احتمالاً معنایش این است که صرفاً سعی دارد به طور موقت از مشکلاتش بگیرد فاصله بگیرد. این «خرده تعطیلات» ممکن است به شکل سرگرم کردن خود با بازیهای ویدئویی، تلویزیون یا کتاب باشد. بابت دلخور نشوید. بگذارید با خودش خلوت کند؛ و مطمئن شوید که احساس میکند همه چیز رو به راه میشود. برای این کار، بگذارید بداند که مطمئن هستید او کنترل اوضاع را در دست دارد.
زنان و مردان روشهای متفاوتی برای صحبت با یکدیگر دارند. زنها به اندازهی مردها رک و صریح نیستند و اغلب سعی میکنند به شکل غیر مستقیم حرف خود را بزنند.
به همین دلیل بهتر است که زنها با مرد زندگی خود شفافتر صحبت کنند و مردها هم بهتر است در صحبتهای شریک زندگی خود عمیقتر شوند تا متوجه شوند که او دقیقاً چه منظوری دارد.
مثلاً ممکن است که زن زندگی تان به جای اینکه بگوید «از حرفی که دیشب سر شام زدی ناراحتم»، از شیوهی کنایه آمیزتری استفاده کند و مثلاً بگوید: «شاید بد نباشه تو قرارهامون بهتر رفتار کنی». وقتی این اتفاق رخ میدهد، ممکن است باهم بحث تان شود یا در مورد چیز دیگری جز اصل ماجرا باهم بحث کنید.
زنها و مردها شیوههای مختلفی برای مکالمه با یکدیگر، به لحاظ واکنشهای کلامی، تماس چشمی و تماس فیزیکی دارند. به طور کلی مردها هنگام مکالمه تلاش زیادی برای تأیید شریک زندگی شان از طریق تماس چشمی یا دیگر نشانههای کلامی مانند «آهان… آره درسته… خب؟ … اوهوم» نمیکنند. برعکس، این بازخوردهای مداوم برای زنها اهمیت زیادی دارد تا مطمئن شوند که طرف مقابل شان هم درگیر مکالمه هست. مردها با صرفاً یک سر تکان دادن جزئی میتوانند در رابطهی خود به نتیجهی بهتری برسند.
مردها اغلب هنگام کار کردن صحبت میکنند و این کار به آنها کمک میکنند که احساس کنند میتوانند به لحاظ احساسی راحت و صریح باشند. در عین حال، زنها هنگام صحبت کردن، احساس نزدیکی بیشتری میکنند و نیازی به انجام یک کار دوم در خود احساس نمیکنند. درک این موضوع به زنها کمک میکند که متوجه شوند چرا شریک زندگی شان سعی میکند قبل از گفتگو یا حتی در میانهی آن، کاری انجام دهد. ممکن است که مرد به دنبال فضایی بهتر برای بحث دربارهی یک موضوع باشد، اما در عین، زن تلاش داشته باشد که همین حالا در مورد همه چیز صحبت کند.
مردها ممکن است اینطور تصور کنند که کمک خواستن آنها به معنای ناتوانی شان در انجام یک کار است. اما برای زنها توصیه کردن نشانهی توجه کردن به دیگران است. برای حل این تفاوت، تا جایی که ممکن است قصد خود را به طور شفاف بیان کنید، به جای اینکه بگذارید شریک زندگی تان تصور کند که برای به رخ کشیدن ضعفش میخواهید به او کمک کنید.
مثلاً در تصویر بالا، تصور کنید که مرد پشت کامپیوتر در حال تلاش برای حل مشکلی است. به جای اینکه بگوید «داری اشتباهی انجامش میدی. بذار کمکت کنم» بگویید «منم قبلاً همین مشکل رو داشتم. میخوای ببینیم که میتونم حلش کنم یا نه؟»
مردها «شنوندههای گزینشی» هستند. این مورد به نکتهی قبلی دربارهی تلاش مردان برای پیدا کردن راه حل مربوط است؛ آنها تنها آنقدری به حرف هایتان گوش میدهند که بتوانند اطلاعات لازم برای پیدا کردن راه حل را به دست آورند. اما برای زنها نشانههای کلامی و غیر کلامی اهمیت زیادی دارد و ممکن است فقدان این نشانهها آنها را برنجاند.
مردها همه چیز را جدا از هم میبینند، اما زنها همه چیز را جزئی از کل میدانند. این بدان معنی است که مردها میتوانند به راحتی در مورد یک موضوع مشخص بحث کنند، آنها را کنار بگذارند و به سراغ موضوع دیگری بروند، بدون اینکه ذهن شان درگیر موضوع اول بماند. اما زنها ممکن است خشم شان را به موضوع بعدی هم انتقال دهند؛ بنابراین مردها باید درک کنند که اینگونه نیست که زنها «ول کن نیستند» و زنها هم باید بدانند که اینطور نیست که مردها «فراموشکارند». مسأله فقط این است که مردها و زنها نگاه متفاوتی به مشکلات دارند.
زنها برای انجام کاری با دیگران، ابتدا از طریق صحبت کردن اعتماد برقرار میکنند و سپس در آن همکاری شرکت میکنند و به واسطهی همان اعتماد کار را انجام میدهند. مردها اغلب این مکالمهی اعتمادساز را نادیده میگیرد و یکراست به سراغ انجام کار میروند. شاید هر دو یک هدف را در ذهن داشته باشند، اما به اشکال متفاوتی انجامش میدهند و سرعت متفاوتی برای رسیدن به آن هدف دارند. مثلاً مردها اگر لازم باشد با رئیس شان کار کنند، حتی اگر از او خوش شان نیاید هم انجامش میدهند.
زنان و مردان با درک نگاه متفاوت یکدیگر و داشتن همدلی میتوانند ارتباط بهتری با یکدیگر داشته باشند.
خیلی مهم است که درک کنیم آدم ها، فارغ از جنسیت شان، سبکهای ارتباطی متفاوتی با یکدیگر دارند. بعضیها ممکن است سبک ارتباطی شان رقابت جو باشد، یعنی با چالشها مشکلی نداشته باشند و رک و صریح باشند. بعضیها هم ممکن است سبک ارتباطی شان وابسته باشند، یعنی از آن دسته افرادی باشند که دوست دارند حین گفتگو از دیگران بازخورد بگیرند، دوست دارند به همهی طرفهای صحبت گوش دهند و به طور کلی از کشمکش خودداری میکنند. به همین دلیل، فراموش نکنید که شریک زندگی تان روحیات مخصوص به خودش را دارد.
منبع:روزیاتو