به گزارش مجله خبری نگار،زندگی سلبریتیها بی عیب و نقص به نظر میرسد: آنها شغل مورد علاقه شان را دارند و از سوی هزاران نفر مورد تحسین قرار میگیرند. با این حال، گرچه ستارهها از عشق و محبت طرفداران شان لذت میبرند، اما شهرت زیاد ممکن است آنها را درگیر احساس انزوا و افسردگی کند. سلبریتیهایی که در ادامه دربارهی آنها صحبت خواهیم کرد، از عیبهای سبک زندگیای گفته اند که بیشتر مردم آن را بی نقص میدانند.
دنیل رادکلیف شهرت را از سن بسیار کم تجربه کرد. تماشاگران شاهد بزرگ شدن شخصیت هری پاتر در برابر دوربین و دنیل در زندگی واقعی بودند. با این حال، برخی رفتارهای تحقیرآمیزی با دنیل داشتند، با اینکه او تنها یک کودک بود.
او یک بار دربارهی تجربه اش از برخورد با کسانی که از راه فروش امضای سلبریتیها کسب درآمد میکنند، گفت: «تجربهی هو شدن و داد کشیدن سرت و بد و بیراه شنیدن در بچگی خیلی مزخرف است. خوب یادم است که خیلی برایم ناامید کننده بود.»
شهرت شاید باعث پیشرفت چشمگیر شغلی شود، اما در عین حال، زندگی شخصی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ و این همان اتفاقی است که برای جیجی حدید رخ داد. او در یکی از مصاحبههای خود از تحت تأثیر قرار گرفتن روابط دوستی اش از شغل او و نحوهی مواجه اش با این مسأله گفت: «من دوستهای زیادی را از دست دادم، چون برای یک مدت کوتاه سرم خیلی شلوغ میشود و آنها هم سراغم را نمیگیرند. اما اگر من سراغ شان را نگیرم، میگویند من عوض شده ام. از لحاظی خوب است، چون یاد میگیری که داشتن چند دوست واقعاً خوب بهتر از داشتن دوستان خیلی زیادی است که از آنها واقعاً مطمئن نیستید.»
طرفدارها همانقدر که میتوانند با محبت باشند، میتوانند بدرفتار و لجوج باشند. مگان فاکس یک بار دربارهی رویارویی با نه فقط عشق و محبت مردم، بلکه نامهربانی آنها گفت: «من فکر نمیکنم مردم درکش کنند. آنها فکر میکنند ما باید دهن مان را ببندیم و دست از گله و شکایت برداریم، چون در خانهی بزرگی زندگی میکنیم و ماشین لوکسی داریم؛ بنابراین زندگی ما باید بسیار عالی باشد.»
با این حال او فکر میکند که مردم درک نمیکنند که سوژهی تنفر عمومی شدن مثل این است که «در دبیرستان ۱۰ تا بچه به شما زور بگویند. شهرت هم همانطور است. اما در یک مقیاس جهانی، طوری که دائماً از طرف میلیونها نفر مورد زورگویی قرار میگیرید.»
قرار داشتن مداوم در کانون توجه عمومی، هرگز حس تنهایی را از رابرت پتینسون دور نکرد. او در اینباره گفته: «عجیب است. دیگر نمیتوانید زندگی عادی داشته باشید. مردم درک نمیکنید که چقدر تنها میشوید.» با این حال او سپاسگزار است که موفقیت در سن خیلی کم به سراغش نیامد، به همین دلیل این فرصت را داشت تا کودکیای عادی و زندگیای به دور از کانون توجه عمومی داشته باشد.
مشهور بودن به معنای مبارزهی مداوم با شایعاتی هم هست که سر و کله شان دائماً از ناکجا پیدا میشود. جولیا رابرتز مانند بسیاری از دیگر ستارهها طی دوران فعالیت خود با اخبار جعلی و گمانه زنیها رو به رو شده است. او در یکی از مصاحبههای خود فته: «خیلی پوچ و اذیت کننده است. چرا باید دربارهی چیزی توضیح دهم که هیچوقت در زندگی ام مسأله نبوده.»
توجه زیاد رسانهها باعث میشود تمرکز از چیزهای واقعاً مهمی که به شغل بازیگران مربوط هستند، دور شود. برد پیت دربارهی نشستهای مطبوعاتی که جزء لاینفک اکران فیلمها هستند، گفته: «آنجا دربارهی همه چیز صحبت میشود جز آن چیزی که برایش آنجا هستیم. تمامش همین است و شما بر خلاف میل تان درگیرش میشوید. شما باید بروید آنجا و برای محصول تان مشتری پیدا کنید. یک جورهایی، اگر به یک برنامه نروید و دربارهی زندگی شخصی تان صحبت نکنید، از تیم تان حمایت نکرده اید. اما این هیچ ارتباطی به دلیلی که خودم برای شرکت در این برنامهها دارم، ندارد.»
گاهی شهرت منجر به چیزهایی میشود که خود شخص انتظارش را ندارد. لیدی گاگا دربارهی دورانی صحبت کرده که به دلیل تصویر عظیمی که از او در رسانهها شکل گرفته بود نمیتوانست خود واقعی اش باشد: «من یک روز صبح از خواب بیدار شدم و فهمیدم همان “لیدی گاگا”یی هستم که حرفش را میزنند. بعدش خیلی افسرده و ناراحت شدم و نمیتوانستم خودم باشم. من احساس میکردم از طرف چیزهایی که شغلم وارد زندگی ام کرده بود، تهدید میشوم.»
فرقی نمیکند سلبریتیها چقدر در کانون توجه عمومی قرار داشته اند، از قرار معلوم عادت کردن به شهرت امری غیر ممکن است. جنیفر لارنس حتی بعد از بازی در فیلم «بازیهای مرگبار» (The Hunger Games) و کسب شهرتی جهانی هم نتوانست با شهرتش کنار آید. او در اینباره گفته: «من رابطهی خوبی با شهرت ندارم. صرفاً همین. من فقط یک دختر و یک انسان عادی هستم؛ و آنقدر در این وضعیت نبوده ام که احساس کنم این وضعیت نرمال جدید زندگی من است. دلم با آن صاف نمیشود.»
وقتی به دنبال کسب شهرت هستید باید آمادهی فدا کردن حریم شخصی خود باشید، همانطور که اغلب سلبریتیها حفظ حریم شخصی شان را غیرممکن میدانند و هریسون فورد هم یکی از آنها است. هریسون در اینباره گفته: «هیچ نکتهی مثبتی درمورد شهرت وجود ندارد. همیشه با خودت فکر میکنی “اگر موفق شوم، فرصتها به من روی میآورند. ”، ولی هیچوقت نمیفهمی که بهای کسب شهرت را با از دست دادن کامل حریم خصوصی ات میدهی.»
او شهرت را «باری بر دوش» فرد میداند و گفته شخصاً هرگز از آن لذت نبرده. او دراینباره گفته: «با شهرت میتوانی همان میزی که در رستوران میخواهی را بگیری. میتوانی با آن وقت دکتر بگیری. ولی فایده اش چیست؟ هیچ.»
از شهرت میتوان به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییر استفاده کرد، با این حال، کریستن استوارت در یکی از مصاحبه هایش دربارهی بی فایده بودن شهرت بدون داشتن نیات مثبت گفته است: «شهرت بدترین چیز دنیا است. بخصوص اگر بیهوده باشد. وقتی مردم میگویند دل شان میخواهد معروف شوند، من میپرسم چرا؟»
منبع:روزیاتو